دنیایی خیالی برای نوجوانان در «گورشاه-یاران پادشاه»
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، «یاران پادشاه» بهعنوان جلد چهارم مجموعه «گورشاه» در ۲۰ فصل نوشته شده است.
چهارمین جلد از مجموعه رمان گورشاه نوشته سیامک گلشیری است. گلشیری متولد سال ۱۳۴۷ در اصفهان از نویسندگان ادبیات نوجوان در ایران است که تاکنون بیست رمان و چند مجموعه داستان از او منتشر شده و آثارش جوایز متعددی را نیز از آن خود کردهاند. این کتابها بارها نامزد جوایز مختلف ادبی شدهاند. رمان «جنگل ابر» از مجموعه رمانهای پنجگانه خونآشام گلشیری در فهرست کلاغ سفید کتابخانهی بینالمللی نسل جوان مونیخ (۲۰۱۴) جای گرفته است.
گلشیری فعالیت ادبیاش را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرد. اولین داستان کوتاه او بهنام «یک شب، دیروقت» در ۱۳۷۳، در مجله آدینه به چاپ رسید و پس از آن داستانهای زیادی در مجلات مختلف ادبی، نظیر آدینه، گردون، دوران، کارنامه، زنده رود، زنان، کلک و چندین و چند مقاله در روزنامههای مختلف به چاپ رساند و سرانجام در ۱۳۷۷ اولین مجموعهداستانش با عنوان «از عشق و مرگ» منتشر شد. او این بار نیز در کتاب «یاران پادشاه–گورشاه» همانند مجموعه رمان «خونآشام»، در ژانر وحشت و فانتزی داستانی را برای نوجوانان علاقهمند به داستانهای ترسناک، در بستری خیالانگیز روایت میکند.
به تصویر کشیدن دنیایی خیالی برای مخاطب
در اینجلد، سنجام و سرداران وفادار شاهیوناس تلاش میکنند پادشاه را از چنگال سعدان نجات بدهند. اما میفهمند سپاه شاهسلیم عازم قصر پادشاه است تا همراه سپاه گورشاه همهجا را به تصرف درآورند. در ادامه یاران پادشاه عازم نبرد با سپاه شاهسلیم میشوند اما بهزودی خبر میرسد سپاه گورشاه که سرزمینهای بسیاری را تصرف کرده، چیزی تا قصر فاصله ندارد. به اینترتیب خسرو چارهای ندارد جز اینکه همراه چندتن از یاران شاه عازم جزیره ارواح شود تا از سمنپری کمک بخواهد.
کتاب «گورشاه-یاران پادشاه» یک کار فانتزی است و پایههای رئالیسیتی در این رمان وجود دارد. رمان گویی در محیط اطراف ما و با آدمهایی که با آنها سر و کار داریم، شروع میشود. این گونه مخاطب با داستان و شخصیتها احساس نزدیکی میکند. در این رمان فضا کاملا خیالی است. خواننده هیچ تصویری از هیچ کدام از مکانها و شخصیتها ندارد و نویسنده با مهارت، دنیایی خیالی را برای نوجوانان به تصویر میکشد. شخصیتهای این کتاب چه مرد چه زن بنا به اقتضا وارد داستان میشوند، همین باعث میشود که هر طیف از خواننده بتواند با این رمان ارتباط برقرار کند.
بخشی از کتاب «گورشاه-یاران پادشاه»
مقابل درِ خیمه، مردها جلومان را گرفتند. خسرو که کمی خم شده بود به جلو و پیدا بود درد دارد، به مردها گفت: «اگه نذارین من برم تو...»
حرفش تمام نشده بود که ملکه گفت بگذارند داخل شویم. وقتی وارد شدیم، همه ساکت بودند. شاه یوناس با چهره درهم زل زده بود به جایی روی زمین. سردارِ جلیقهسرخی، که کمسنوسال به نظر میرسید و زیر چشمهای آبیاش چند نقطه سیاه خالکوبی کرده بود، گفت: «شما از من میپرسین، اعلاحضرت. هیچ شانسی نداریم. حتی اگه به موقع برسیم بالای اون دشت.»
یکتاش گفت: «اون منجنیقها...»
سردار پرید وسط حرفش. «اون منجنیقها حتی نمیتونن از پس دویست نفر بر بیان، چه برسه به یه لشکر چند هزار نفره.»
سنجام گفت: «اگه پاشون برسه به اون شهر برسه، کار تمومه. با سپاه مردهها چنان قدرتی پیدا میکنن که دیگه هیچکس و هیچچیزی نمیتونه اون شهرو از چنگشون در بیاره.»
سردار گفت: «میتونیم صبر کنیم تا یه لشکر دست و پا کنیم.»
کتاب «گورشاه-یاران پادشاه» با ۲۴۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان در نشر افق منتشر شده است.
انتخهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/