وقتی هیچ کس مسئولیت «زیر هجده ساله»ها را برعهده نمیگیرد/ نظر «کارشناسی» پلیس برای جمعآوری معتادان متجاهر!
گروه جامعه خبرگزاری آنا- یاسمین بخشی؛ شبهای تاریک شهر که همواره بستر معضلات و آسیبها بوده است در روزهای سرد زمستانی سال آبستن دردهای عمیقی میشود که سوز سرما و گرسنگی ناشی از فقر و بی سرپناهی را به رخ میکشد.
در میان افراد بیسرپناه که هرکدام تحت شرایطی خاص دچار این معضل شدهاند و به دلایل مختلف از رفتن به گرمخانهها امتناع میکنند و ترجیح میدهند بدون سقف روزگار سپری کنند، دختران و پسران زیر ۱۸ ساله هم پیدا میشوند که تحت فشار و عوامل غیرقابل تحملی از خانه خارج میشوند اما هیچ سرپناهی ندارند.
به گواه کارشناسان حوزه اجتماعی و روانشناسان، دختران جوان و نوجوان بیش از پسران مورد تهدید قرار میگیرند. به گفته یک فعال این حوزه از زمانی که یک دختر از منزل خارج میشود خطر آسیبهای اجتماعی او را تهدید میکند و همه این خطرات با اولین شبی که او بدون سرپناه به صبح میرساند کلید میخورد؛ از دزدیده شدن مدارک هویتی گرفته تا آموزش تنفروشی و به دنبال آن اعتیاد به مواد مخدر و عضویت در گروههای آسیب!
همه این موارد میتواند ناشی از این باشد که هیچ سرپناهی در شهر پذیرای زیر هجدهسالههای آسیبدیده نیست.
کسی زیر هجدهسالهها را دوست ندارد!
وقتی صحبت از ساماندهی و اسکان افراد بیسرپناه میشود؛ وقتی میگویند بیخانمانها از رفتن به گرمخانهها امتناع میکنند قاعدتا انتظار میرود که ارگانهای مسئول فکری به حال این قشر از جامعه بکند نه آنکه هیچ مقرّ رسمی پذیرای هجده سالهها نباشد؛ نه گرمخانههای شهرداری نه بهزیستی! و همین میشود که این دختران جوان یا کارتنخواب میشوند یا مهمان ۲۴ ساعته اتوبوسهای شهری و در نهایت نیز اتوبوسخواب!
«اتوبوسخوابی»؛ پدیدهای که خیلی زود جمع شد
در طول سالیان گذشته در دامان فقر، شاهد پرورش پدیدههایی همچون گورخوابی، نهرخوابی، پشتبامخوابی، کارتنخوابی و .... بودیم و حالا چند روزی است که پدیده اتوبوسخوابی نیز به این محفل رنجآور افزوده شده است.
موضوعی که مدیرعامل شرکت اتوبوسرانی آن را انکار نکرد و اعتقاد دارد «این اتفاق یک معضل اجتماعی و اقتصادی است و شرکت واحد اتوبوسرانی در آن نقشی ندارد.»
بیشتر بخوانید:
خودروهای مقطعی گشت ۱۳۷ شهرداری ردیاب ندارند/عدم پذیرش افراد زیر ۱۸ سال در گرمخانهها
اما از سوی دیگر معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرده بود «عده ای هستند که به هر دلیلی تمایل رفتن به گرمخانه ندارند، برای این افراد تدابیری اندیشیده شده است، که به وسیله اتوبوسهایی که در مناطق مختلف سطح شهر مستقر شده است میتوانند از ساعتهای پایانی شب در این اتوبوسها که مددکار هم حضور دارد استراحت کنند، تا آسیبی به این افراد وارد نشود.»
هرچند مسئولان شهری اخذ هزینه توسط رانندگان اتوبوس از این افراد را قویا تکذیب کردند اما برخی شواهد و گزارشهای میدانی حاکی از آن است که اتوبوسخوابها باید مبلغی بین ۲ ۱ تا ۲۵ هزار تومان پرداخت کنند تا از اتوبوسهای شبانهروزی برای استراحت استفاده کنند.
علیرضا زاکانی، شهردار تهران نیز در واکنش به پدیده اتوبوس خوابی میگوید: «گرمخانههای شهرداری برای پذیرش این افراد بیسرپناه آماده هستند، ولی متاسفانه افراد آسیب دیده به گرمخانهها نمیروند و به علت اینکه شهرداری حکم قانونی ندارد، نمیتواند به اجبار این افراد را به گرمخانهها منتقل کند و با خواهش این کار را انجام میدهیم.»
حاشیههای اتوبوسخوابی زمانی به اوج خود رسید که این موضوع در صحن علنی شورای شهر تهران مطرح شد و مهدی چمران، رئیس شورای شهر این پدیده را موضوعی حاشیهای عنوان کرد: «اتوبوس جای خواب نیست و با [آقای] زاکانی هم صحبت کردم. قرار شد بهزودی بساط اتوبوسهایی که در شب محل خواب افراد است جمع شود. چراکه اتوبوسها برای خواب بهداشتی نیستند و باید این افراد در مکان دیگری ساماندهی شوند.»
اما نکته قابل توجه در اظهارات رئیس شورای ظهر تهران، ساماندهی اتوبوسخوابها در «مکان دیگری» است. فارغ از معضلات این قشر از افراد جامعه که به گفته شهردار تهران نیز حاضر به حضور در گرمخانههای شهرداری نیستند، اما پاسخ به این سوال ضروری است که اگر هجدهسالهها تمایل به حضور در گرمخانه هم داشته باشند، اجازه ورود پیدا نخواهند کرد!
بر اساس قانون، پیش از شهرداری، بهزیستی و نیروی انتظامی در ساماندهی این افراد نقش دارند و مسئول هستند. مسئولیت ساماندهی افراد آسیبدیده نه تنها شهرداری تهران بلکه سازمان بهزیستی و نیرو انتظامی هم هستند که در ادامه به رویکردی که این ارگانها در پیش گرفتهاند میپردازیم.
وقتی بهزیستی پشت شهرداری پنهان میشود!
نقش بهزیستی در این امر زمانی پررنگتر میشود که بدانیم مجوز گرمخانههای رسمی شهرداری تهران توسط سازمان بهزیستی صادر میشود و حلقه مفقوده اینجاست که چه ارگانی مخالف حضور زیر هجدهسالهها در گرمخانههاست؛ شهرداری یا بهزیستی؟!
از سوی دیگر؛ یک ارگان رسمی حاکمیتی پاسخ دهد در شرایطی که گرمخانهها مجاز به پذیرش افراد زیر هجدهساله بیخانمان نیستند و اتوبوسخوابی هم جمع شده، اساسا چه کسی باید مسئولیت این افراد را برعهده بگیرد؟!
جالب توجه آنجاست که مسئولان بهزیستی حاضر نیستند به این پرسشها پاسخ دهند و پیگیریهای خبرنگار آنا تاکنون بینتیجه بوده است!
راهکار خارقالعاده پلیس برای جمعآوری معتادان متجاهر
زمانی پرداختن به این اتفاق جذاب میشود که رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر تهران بزرگ از افزایش هزار نفری جمعیت معتادان متجاهر در تهران خبر میدهد و فارغ از وظیفه ذاتی ناجا برای کنترل ورود و تولید و توزیع موادمخدر و عدم همکاری با شهرداری، علت این موضوع را وجود چند کانون برای جذب جمعیت معتادان متجاهر در مناطقی مانند شوش و هرندی میداند!
وی همچنین وجود دی.آی.سیها و خدمات پزشکی مجانی، ام.ام.تیها یا همان متادوندرمانی، شلترها و جاهای خواب در محله شوش و هرندی و در بخشی دیگر نیز توزیع رایگان غذا در میان معتادان را که از سوی افراد خیر انجام میشود، موجب مهاجرت معتادان استانهای دیگر به تهران عنوان میکند!
به عقیده این مقام مسئول اگر غذای رایگان بین این افراد توزیع نشود و خدمات پزشکی و ... به آنها داده نشود بساط آنها از تهران جمع و در حاشیه شهرها و ... بسط داده میشود؛ و این میشود راهکار ناجا برای حل یک معضل بزرگ اجتماعی!
این راهکار در حالی است که بررسی فلسفه وجودی شلترها و دی.آی.سیها که غالب در شوش و هرندی است، نشان میدهد این مراکز با هدف کنترل یا کاهش رفتارهای پرخطر میان معتادان راهاندازی شده است.
ظرفیتگرمخانهها محدود است
در پایان لازم به ذکر است که نمیتوان منکر اظهارات شهردار تهران مبنی بر امتناع افراد آسیبدیده به گرمخانهها شد؛ اما گفتنی است که ظرفیت گرمخانهها هم بسیار محدود است و از یک ساعتی به بعد در را به روی آنها باز نمیکنند و برای پذیرش زنان بیسرپناه تنها دو گرمخانه در سطح شهر وجود دارد که یکی در مرکز پارک شوش است و دیگری در اطراف چیتگر که به دلیل سختی راه و و طولانی بودن مسیر هیچ زنی سالم به آنجا نمیرسد!
فارغ از همه سطور نگاشتهشده کافی است بدانیم شبهایی که همه ما در هوای سرد زمستانی، در بستر گرم خود و فارغ از شبزندهداران بیپناه شب خفتهایم؛ هستند جوانان و نوجوانان زیر هجدهسالهای که حتی اجازه ورود به مراکز قانونی را نیز پیدا نمیکنند و بماند که چه عاقبت و سرنوشتی در انتظارشان است!
انتهی پیام/۴۱۶۱/پ
انتهای پیام/