دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

روایت یک رد صلاحیت‌شده از حضور در محل اعتراض

علی شکوهی در روزنامه اعتماد نوشت: در یکی، دو روز گذشته، نامه ردصلاحیت بنده هم به دستم رسید و دیروز برای تسلیم شکایت و اعتراض به محلی رفتم که از سوی شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت تعیین شده بود.
کد خبر : 62738
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، در ادامه روایت این چهره رد صلاحیت‌شده آمده است: با صحنه عجیبی مواجه شدم. دیدم صدها چهره آشنا و ناآشنا که جملگی ردصلاحیت شده و برای اعلام اعتراض خود به ورزشگاه تختی تهران آمده بودند. غالب این افراد هم به استناد بند ١ و ٣ ماده ٢٨ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ردصلاحیت شده بودند که در آن بر اعتقاد و التزام به اسلام و جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه تاکید دارد. از سخنان مراجعه‌کنندگان می‌شد دریافت که واقعا معترضند و دلایل ردصلاحیت خود را باور ندارند و تمام زندگی و سابقه مبارزاتی و حضورشان در جنگ و سازندگی و دیگر عرصه‌های مبارزه را دلیل وفاداری به نظام و پایبندی به دین و ارزش‌های اسلامی می‌دانند و از اینکه بعد از عمری اعتقاد و التزام به دین و انقلاب و نظام، به اتهام ضدیت با این ارزش‌ها رد شده‌اند، سخت رنجیده‌اند. امیدواریم شورای نگهبان با سعه‌صدر بیشتری به این شکایات رسیدگی کند و امکان حضور بخش اعظم این عناصر سیاسی باسابقه را در رقابت انتخاباتی فراهم سازد والا دفاع از این روش برخورد با نامزدهای یک جریان خاص سیاسی در کشور، توجیه‌ناپذیر است و قانع کردن افکار عمومی را ناممکن می‌کند و برگی دیگر بر پرونده قطور کدورت سیاسی جناح‌های درون جبهه انقلاب می‌افزاید.

غالب کسانی که ردصلاحیت شده‌اند در سال‌های قبل از انقلاب در ردیف مبارزان ضدسلطنتی قرار داشتند، در دوران تثبیت انقلاب، با جریان‌های تجزیه‌طلب و سلطنت‌خواه و ضدانقلابیون مسلح درگیر بودند. در طول سال‌های دفاع مقدس در جبهه حضور یافتند یا خودشان جانباز و ایثارگرند یا به خانواده شهدا تعلق دارند. در دوران سازندگی از مدیران و دست‌اندرکاران کشور و منشا خدمات فراوانی بوده‌اند. در عصر اصلاحات طیف اصلی نیروهای سیاسی این جریان را به مثابه یک بال نظام نمایندگی می‌کردند.


در حال حاضر نیز اگر مجال خدمت و کار به آنان داده شود از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند و داوطلب خدمتگزاری هستند. ردصلاحیت این همه نیروی باسابقه و کارآمد نه به سود نظام است و نه برای افکار عمومی توجیه دارد و بنابراین باید در آن تجدیدنظر کرد. گفته شده که از ٥٤ نامزد حزب اعتماد ملی، تنها یک نفر تایید شده است. حزب دیگر اصلاح‌طلبان یعنی مردم‌سالاری بیش از ٦٠ چهره مورد قبول خود را نامزد نمایندگی کرد ولی کمتر از ١٠ نفر آنان تایید صلاحیت شده‌اند. از ١٠٠ نامزد مورد حمایت کارگزاران سازندگی هیچ‌یک تایید صلاحیت نشدند. نامزدهای مورد حمایت انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، همگی ردصلاحیت شدند. حزب اعتدال و توسعه طرفدار دولت در سراسر کشور از حدود ٣٤٠ نفر برای نامزدی مجلس دعوت کرد ولی صلاحیت حدود ٣٠٠ نفرشان احراز نشد. از تعداد ٢٦ نامزد انجمن اسلامی جامعه پزشکی و ١٤٦ نامزد حزب اتحاد ملت ایران هم کسی تایید نشد. طبعا وضعیت دیگر احزاب اصلاح‌طلب هم مشابه همین گروه‌هایی است که عرض شد. حال در نظر بگیرید با این ردصلاحیت گسترده نامزدهای مورد حمایت احزاب اصلاح‌طلب در سراسر کشور، می‌شود امید داشت که این گروه‌ها در صحنه بمانند و لیست انتخاباتی بدهند و برای ایجاد شور انتخاباتی تلاش کنند؟


انکار نمی‌توان کرد که ردصلاحیت گسترده نامزدهای اصلاح‌طلب، اعتدالگرا، اصولگرایان منتقد و حتی نامزدهای مستقل، گرد یأس و انفعال را بر فضای سیاسی کشور پاشیده. این روزها بحث غالب گروه‌های اجتماعی این است که فرضا اگر بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم آیا به تعداد کافی افراد صالح تایید صلاحیت شده در رقابت انتخاباتی باقی خواهند ماند که به آنها رای بدهیم؟ با این وضعیت باید نگران انتخابات آتی و میزان مشارکت مردم در آن بود و دست‌کم باید برای غالب نشدن این فضا، تدبیری اندیشید.


شخصا یقین دارم که تجربه هشت ساله دولت احمدی‌نژاد و ماجرای پیروزی دولت اعتدال در یک انتخابات رقابتی در سال ٩٢، برای همیشه در مقابل چشم نیروهای اصلاح‌طلب قرار دارد و آنان را به ترک نکردن صحنه انتخابات وامی‌دارد اما بزرگان نظام و مسوولان اجرایی و نظارتی انتخابات هم باید این ماجرا را جدی تلقی کنند و با تغییر رویکرد شورای نگهبان نسبت به برخی از نیروهای سیاسی و نیز نسبت به نقش قانونی خود در نحوه تاییدصلاحیت‌ها، امکان حضور نامزدهای اصلاح‌طلب در جریان رقابت انتخاباتی را فراهم کنند تا از این طریق استراتژی اصلی مورد نظر رهبری یعنی مشارکت حداکثری محقق شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب