«در چشم باد»؛ حماسه «ایرانی» در ۳ مقطع تاریخی
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، این روزها بازار تماشای سریال در سرتاسر جهان داغ است و پس از اینکه قسمت جدید هر سریالی منتشر میشود، سیل واکنشها نسبت به بخشهای مختلف آن، مثل روند قصه، بازی بازیگران، سکانس خاص آن قسمت و... آغاز میشود. این حجم از توجه نسبت به سریالها، باعث شده که بسیاری از فیلمسازان مطرح (هم در ایران و هم در خارج از کشور) برای مدت زمان محدودی هم شده، از فضای سینما فاصله بگیرند و به سریالسازی روی بیاورند.
واکنش جمعی به سریالهای در حال پخش اگر در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به یک حرکت اجتماعی در جهان تبدیل شده، در کشور ما سابقه بیشتری دارد. از سالهای پایانی دهه شصت تا ابتدای دهه هشتاد بسیاری از سریالهای تلویزیونی بودند که از شبکههای سیما پخش شدند و فراتر از یک اثر نمایشی، خودشان را به بطن جامعه و اصطلاحاً «کف خیابان» کشاندند.
در سلسله گزارشهای «یادگار جعبه جادو» که به صورت هفتگی در گروه فرهنگ خبرگزاری آنا منتشر میشود، نگاهی میاندازیم به آثاری که در این دسته قرار میگیرند و در زمان پخش در جذب تماشاگر بسیار موفق بودند.
دهه هشتاد را میتوان یکی از بهترین دوران سریالسازی تلویزیون دانست. دههای که سریالهای «الف» و «الف ویژه» متعددی در آن ساخته شد و در کنار آنها نیز آثار مناسبتی خوشساختی برای ایام نوروز و ماه مبارک رمضان در نظر گرفته میشد. به همین دلیل هم در ترکیب سریالهای به نمایش درآمده در این دهه، آثار ماندگار زیادی وجود دارد که اکثر آنها در فهرست سریالهای ماندگار ما نیز وجود دارد.
یکی از سریالهای خوشساخت این دهه که در دسته کارهای «الف ویژه» رسانه ملی هم قرار داشت، سریال «در چشم باد» بود. اثری به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی که ساخت آن پنج سال به طول انجامید و بسیاری از بازیگران شناختهشده سینما و تلویزیون در آن به ایفای نقش پرداختند. جوزانی مهر ۸۲ ضبط بخش اول سریالش را در شمال آغاز کرد و اواخر سال ۸۷ آن را به اتمام رساند.
سریال ویژه رسانه ملی
سریال «در چشم باد» اثری تاریخی بود که وقایع سیاسی و اجتماعی را در سه برهه زمانی ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ روایت میکرد. در دل این وقایعنگاری اجتماعی، ما با خانواده «ایرانی» آشنا میشویم خانوادهای که در آن پدر از یاران میرزا کوچکخان جنگلی بود و بعد از شکست حرکت یاران جنگل، به تهران کوچ میکنند. بعد از گذشت دوره بیست ساله، بار دیگر با این خانواده همراه میشویم و حالا دیگر قهرمان داستان فرزند کوچک آنهاست، بیژن، جوانی که حالا از خلبانهای نیروی هوایی ارتش است.
در اواسط داستان، ماجرای عاشقانه بیژن و لیلی بار اصلی درام داستان را به دوش میکشد، عاشقانه جذابی که زمان حضور لیلی در ارتش شوروی شعله میکشد و باعث میشود بیژنی که اسیر نیروهای شوروی بوده، از اسارت فرار کند. جوزانی در بخش اول داستان رابطه دوستانه بیژن و لیلی را (که در آن زمان دو خردسال هم بازی بودند) بهخوبی به تصویر کشید و این سابقه باعث شد عشق این دو برای مخاطب باورپذیرتر و جذابتر باشد.
بخش سوم این سریال هم مربوط میشود به سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی. دورانی که انقلاب اسلامی در کشورمان شکل گرفته و خیلی زود هم درگیر جنگی نابرابر شده است. بیژن که در خارج از کشور است، برای پیدا کردن فرزندش با شنیدن خبر جنگ در ایران، به کشور برمیگردد و به جبهههای جنوب میرود تا گمشدهاش را پیدا کند. سفری که سرنوشت این شخصیت را تغییر میدهد. اگرچه چهرههای مطرح زیادی در مقابل و پشت دوربین ساخت «در چشم باد» حضور داشتند، که نام خیلی از آنها برای اعتبار بخشیدن به یک اثر هنری کافی بود، اما چهره اصلی و مرد شماره یک این سریال مسعود جعفری جوزانی است. فیلمساز باسابقهای که زمان زیادی برای ساخت این اثر گذاشت و نویسندگی فیلمنامه آن را هم خود برعهده داشت. البته این دو عنوان تنها سمتهای جوزانی در این اثر نبود و او هرجایی که احساس میکرد کار لنگ مانده است، خود آستین بالا میزد و کارها را جلو میبرد.
پرهزینه و پربازیگر
همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، «در چشم باد» از سریالهای خاص تلویزیون بود، سریالی که در زمره پرهزینهترین محصولات تاریخ سیما نیز به حساب میآید. بودجه تولید این اثر چیزی در حدود ۱۲ میلیارد تومان بود، که به نسبت تولیدات آن سالهای سینما و تلویزیون رقم بالایی بود. (حتی در حال حاضر هم بسیاری از فیلمهای سینماییمان با چنین هزینه بالایی ساخته نمیشوند.) این در حالی بود که مسعود جعفری جوزانی که در اواسط پروژه، وظیفه تهیهکنندگی آن را هم بر عهده داشت، در همان دوران اعتقاد داشت این سریال باید با چیزی حدود ۵۰ میلیارد تومان ساخته میشد و این هزینه ۱۲ میلیاردی با صرفهجویی گروه تولید به وقوع پیوسته است!
یکی از نکات مثبت اصلی این سریال گروه بازیگران آن بود و با توجه به اینکه این اثر در سه بخش تولید میشد، در هر دوره زمانی آن، چهرههای جدیدی به گروه ثابت بازیگران کار اضافه میشدند. پارسا پیروزفر، سعید نیکپور، کامبیز دیرباز، محمدرضا هدایتی، هومن سیدی، طناز طباطبایی، گلاره عباسی، سحر جعفری جوزانی، سعید راد، مصطفی زمانی، اکبر عبدی و... برخی از بازیگران شناخته شده این سریال بودند. چهرههایی هم بودند که در این اثر نقشهای کوتاهی داشتند، کوتاهترین حضور هم مربوط میشد به مهران مدیری که بهعنوان صداپیشه در این اثر حضور داشت و صدای نقش محمدعلی فروغی را دوبله میکرد.
بیشتر بخوانید:
«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پردردسر «آقا اسد»
راهزنان خشن اما دوستداشتنی «روزی روزگاری» چگونه ستارههای تلویزیون شدند؟
«شهریار»؛ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
«شب دهم» ماندگارترین سریال مناسبتی تلویزیون
تقابل «پدرسالار» مقتدر و عروس طغیانگر در جعبه جادو
خاطره بازی با «پس از باران» ۲۰ سال بعد از پخش
لوکیشنهای متعدد در داخل و خارج
این سریال بیش از ۴۸۰ لوکیشن داشت و از این منظر هم یکی از رکورددارهای تاریخ تلویزیون ایران است. در اکثر آثار تاریخی، با توجه به ساخت سریال در شهرکهای سینمایی معمولا تعداد لوکیشنها نیز ثابت و نزدیک به هم است، اما «در چشم باد» از آن دست آثار بود که گروه سازنده آن به شهرها و کشورهای مختلف سفر کرد و در هر سفر هم بخشهای گوناگون کار را در لوکیشنهای متفاوت ضبط کردند.
سریال «در چشم باد» در میان سریالهای تاریخی تلویزیون اثر محبوبی بود. مخصوصا بخشهای اولیه و ثانویه اثر که در شمال و شهرک سینمایی فیلمبرداری شدند و سکانسهای جنگی و درگیریهای هوایی آن که با تکنولوژیهای روز ساخته شده بود هم بسیار خوش آب و رنگ از آب درآمده بود. همه این موارد دست در دست هم داد تا از همان قسمتهای ابتدایی، مخاطبان زیادی به سمت این کار جذب شوند و هر هفته به تماشای آن بنشینند.
اما هرچه قسمتهای داستان جلوتر میرفت، ضعفهای کار نیز بیشتر به چشم میآمد، ضعفهایی مثل کشدار شدن داستان، افزودن خردهروایتهایی که هیچ کمکی به پیشبرد داستان اصلی نداشت و اضافه شدن شخصیتهایی که حضورشان میتوانست در چند پلان کوتاه خلاصه شود، اما خیلی از آنها در چند قسمت حضور داشتند و در کنار شخصیتهای اصلی داستان بودند.
بیشتر بخوانید:
«زیر آسمان شهر» آغاز محبوبیت مهران غفوریان در تلویزیون
قصهگویی به سبک شرقی در «هزاردستان» علی حاتمی
قصههای مسافران و رانندگان به روایت «آژانس دوستی»
«خانه سبز»؛ خانه رویایی چند نسل مردم ایران
«مردان آنجلس» سریالی که مهتاب کرامتی را به سیما و سینما معرفی کرد
پوستاندازی جامعه ایرانی به روایت «در پناه تو»
«خونه مادربزرگه» هزار خاطره داره!
ماجراهای در چشم گاف!
اما بزرگترین حاشیه مربوط به این سریال که از مباحث مالی آن نیز حرف و حدیثهای بیشتری داشت، به گافهای تصویری فراوان آن در زمان ساخت بخش سوم سریال مربوط میشد. زمانی که قصه در سالهای ۵۸ تا ۶۰ بود اما جوزانی وسواسی را که در بخشهای ابتدایی سریال داشت، اینجا به خرج نداده بود و در نتیجه تعداد زیادی از عناصر امروزی در سریال خودنمایی میکرد. ماشینها، تابلوها و علایم راهنمایی رانندگی و شهری، ساختمانهای بهروز، ایزوگام پشت بامها، علمکهای گاز، سطل زبالههای مکانیزه و... که تعداد آنها واقعا زیاد بود و در زمان پخش این سریال مورد توجه رسانههای مختلف قرار گرفت.
حجم گسترده این انتقادات باعث شد که سازندگان «در چشم باد» هم نسبت به آنها بیتوجه نباشند و منتقدان به اثرشان را در افرادی بدانند که در پی تخریب هستند و نیتشان نقد سازنده نیست. این کشمکشها و بگومگوهای تیم صحنه و تولید سریال با اهالی رسانه به قدری پررنگ شد که حالا بعد از گذشت بیش از یک دهه از پخش این سریال، بیشترین چیزی که از آن در خاطر جمعی دوستداران هنرهای نمایشی مانده، همین حواشی و درگیریهای پس از پخش آن است.
با تمام این تفاسیر اما «در چشم باد» را نمیتوان در زمره آثار ماندگار تلویزیون قرار نداد. سریالی که همه چیز برای محبوب شدن داشت و با وجود حواشیاش به همان اندازه که لیاقتش را داشت دیده شد و مورد استقبال هم قرار گرفت. بسیاری از ضعفهای تکنیکی و گافهای تصویری که منتقدان سریال از آن گرفتند، برای عموم مردم محلی از اعراب نداشت و خیلیها این رفتار رسانهها را زیادهروی میدانستند، درحالی که داشتن چنین زاویه نگاهی به آثار هنری رسالت اصلی رسانههاست و باید آثاری که با هزینههای هنگفت بیتالمال ساخته میشود را زیر ذرهبین گذاشت و تمام بخشهای آن را با وسواس بیشتری دنبال کرد.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/