۱۰ نویسندهای که ادبیات کودک به آنها مدیون است/ خالقان بزرگ قصههای کودکانه
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب فرهنگ خبرگزاری آنا، در ادامه پرونده ادبیات کودک و نوجوان که از هفتههای گذشته به آن پرداختهایم، خالی از لطف نیست تا خالقان آثار داستانی دوران کودکی خود را بشناسیم و با آثار به یاد ماندنی آنها تجدید خاطره کنیم، نویسندگان پیشکسوتی که عمرشان را پای خلق داستانهای پندآموز برای رنگی کردن دنیای بیریای کودکیمان گذاشتهاند و حق زیادی به گردن ما دارند زیرا که دوران کودکی بسیاری از ما را ساختهاند، داستانهایی که هنوز هم در ذهنمان به یادگار مانده است. قصهها ماندگارترین خاطرات دوران کودکی هستند که همچون رویاهایی، حتی بعد از بزرگ شدن هم در ذهنمان جا خوش کردهاند.
۱- غلامرضا امامی؛ رفیق گرمابه و گلستان جلال
از غلامرضا امامی چه میدانیم؟
در سال ۱۳۲۵ در اراک متولد شد. در نوجوانی از دوستان نزدیک و صمیمی جلال آل احمد بوده است. امامی به واسطه شغل پدر که پزشک راهآهن بود، در شهرهای مختلف ایران زندگی و تحصیل کرد. او اولین سال تحصیلاتش را در مدرسه صنیعالدوله قم گذراند، سالی که با وقایع کودتای ۲۸ مرداد مصادف بود. غلامرضا دوران دبیرستان را به توصیه جلال آلاحمد در مدرسه حکیم نظامی قم آغاز کرد و زیر نظر اساتید بزرگی چون ابوالفضل مصفا، علی اصغر فقیهی، شهید مفتح و حجتالاسلام طباطبایی درس خواند. وقتی به همراه خانواده به مشهد رفت، تحصیل را در دبیرستان فیوضات و علوی ادامه داد. او پایان دوره متوسطه را در دبیرستان «کریم فاطمی» اهواز گذراند و بعد از فارغالتحصیلی ساکن تهران شد.
امامی پس از اقامت در تهران در بخش فرهنگی حسینیه ارشاد مشغول به کار شد و پس از چندی مدیریت انتشارات بعثت را به عهده گرفت. در سال ۱۳۴۸ انتشارات «موج» و «پندار» را پی افکند و آثاری از نویسندگان و مترجمان نامی ایران را نشر داد. وی در سال ۱۳۵۰ به عنوان ویراستار در سازمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کار پرداخت و نوشتهها و ترجمههایی به قلم وی توسط کانون نشر یافت. پس از آن، مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. وی چند سالی کارهای فرهنگی و مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی در واتیکان را بر عهده داشت، پس به همراه همسر و فرزندانش در ایتالیا ماندگار شد. او در حال حاضر با چندین مؤسسهٔ انتشاراتی به عنوان سرویراستار همکاری میکند و بین ایتالیا و ایران در رفت و آمد است.
دلیل اهمیت؟
«پینوکیو» را باید به خاطر داشته باشید، قصهای که از آن خاطرههای زیادی داریم، عروسک چوبی که هر دروغی به دراز شدن بینیاش ختم میشد، پینوکیو در پی انسان شدن با داستانهای متعددی روبهرو میشود، این قصه زیبا را غلامرضا امامی ترجمه کرده است.
یادگاریها؟
«سه قصه»، «آی ابراهیم»، «راز قلعه»، «قصه قلعه»، «آنها زندهاند»، «آفتابپرست» و غیره از وی به یادگار مانده است.
۲- منوچهر احترامی؛ «م. پسرخاله» و «الف ـ اینکاره»
از منوچهر احترامی چه میدانیم؟
وی در سال ۱۳۲۰ متولد شد. در مدارس مروی و دارالفنون دوران تحصیل را طی کرد و از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد، حقوقدانی که هرگز به کار وکالت نپرداخت و علاقهاش به نویسندگی سبب شد تا نامش بهعنوان نویسنده و طنزپرداز در تاریخ ادبیات ایران ماندگار شود. سالها به عنوان طنزنویس با نشریات مختلف همکاری داشت و طی چند سال گذشته اغلب آثارش را در مجله گلآقا چاپ میکرد. وی طنزنویسی را بهطور جدی از سال ۱۳۳۷ با مجله توفیق آغاز کرد و با مطبوعات دیگر و نیز رادیو و تلویزیون هم همکاری داشت نامهای مستعاری همچون «م. پسرخاله» و «الف ـ اینکاره» دارد.
منوچهر احترامی در دوران حیاتش بیش از پنجاه عنوان کتاب برای کودکان منتشر کرده است. در سال ۱۳۸۷ بر اثر نارسایی قلبی، در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت. احترامی که اکثریت او را با مجله گلآقا میشناسند، خالق آثاری در زمینه ادبیات کودک و نوجوان است که شمارگان آنها به بیش از ده میلیون جلد رسیده است.
دلیل اهمیت؟
«حسنی نگو یه دسته گل» را حتما به یاد دارید، «حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو»، شعری که در خاطر همه دهه شصتیها حک شده و تا امروز با مجموع تیراژ چندمیلیونی همچنان یکی از محبوبترین کتابهای کودکان به شمار میرود.
یادگاریها؟
«دویدم و دویدم»، «حسنی نگو یه دسته گل»، «مهمانهای ناخوانده»، «خروس نگو یه ساعت»، «فیل اومد آب بخوره»، «خرس و کوزه عسل» و «دزده و مرغ فلفلی» از آثار او است.
۳- مهدی آذر یزدی؛ پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران
از مهدی آذر یزدی چه میدانیم؟
در سال ۱۳۰۰ در یزد متولد شد. از کودکی همراه پدرش کشاورزی و باغبانی میکرد و پس از ۱۲ سالگی دو سال در مدرسه طلبگی درس عربی خواند. آنچه او میدانست از راه تحصیلات رسمی نبود. آذر یزدی مدتی در چاپخانه علمی، کتابفروشیهای «خاور»، «ابن سینا»، «امیرکبیر»، «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، روزنامه «آشفته» و روزنامه «اطلاعات» کار کرد و سالهای سال به شغل غلطگیری نمونههای حروفچینی شده یا تصحیح کتاب مشغول بود. آذر یزدی زمانی که در یک کتابفروشی مشغول کار بود، با ادبیات آشنا شد. او با خواندن کتابهای فراوان با فن نویسندگی آشنا شد و سپس تصمیم گرفت داستانهایی را که میخواند به زبان کودکانه بازنویسی کند.
آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ برای نگارش کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» از سازمان جهانی یونسکو جایزه دریافت کرد. همچنین کتابهای او بارها از طرف شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال معرفی شدهاند. وی هرگز ازدواج نکرد. در واقع، تنها لذت زندگیاش، کتاب خواندن بود. او اولین نویسندهای است که در ایران به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد. به همین دلیل عنوان «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را به او دادهاند، همچنین به خاطر آثار ارزشمند او در حوزه کتاب کودک، روز درگذشت او به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است.
دلیل اهمیت؟
معروفترین اثر او مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» است که جایزه یونسکو و جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دریافت کرده و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد.
یادگاریها؟
«قصههای خوب برای بچههای خوب»، «حکایت پیر قصهگو»، «گلستان و ملستان»، «کلیله و دمنه»، «عاشق کتاب و بخاری کاغذی» از او به یادگار مانده است.
۴- مصطفی رحماندوست؛ صد دانه یاقوت دسته به دسته
از مصطفی رحماندوست چه میدانیم؟
وی متولد سال ۱۳۲۹ از همدان، شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است. رحماندوست در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۷۱ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی زبان و ادبیات فارسی گرفت و کمی بعد توانست درجه یک هنری (دکترا) را از آن خود کند. رحماندوست، علاوه بر این، مدرس داستاننویسی و قصهگویی و ادبیات کودکان و نوجوانان در دانشگاهها نیز بوده است. وی به عنوان کارشناس کتابهای خطی در کتابخانه مجلس، مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانشآموز، سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان، سردبیر مجله شهرزاد قصهگو فعالیت کرده است. وی همچنین به مدت سه سال مدیرکل دفتر مجامع و فعالیتهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بوده است.
او به عنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانش آموز، سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان، سردبیر مجله شهرزاد قصه گو فعالیت داشته است. رحماندوست، علاوه بر این، مدرس داستاننویسی و قصه گویی و ادبیات کودکان و نوجوانان در دانشگاهها نیز بوده است. وی پس از بازنشستگی از سمتهای دولتی، مدیر گروه شکوفه (بخش کودکان و نوجوانان) انتشارات امیرکبیر و مشاور رئیس کتابخانه ملی ایران شد. او همچنین یکی از اعضای اصلی داوران جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان و جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان و نوجوانان است.
دلیل اهمیت؟
وی اقدام به تأسیس و راهاندازی پایگاه اینترنتی «کتابخانه ملی کودک و نوجوان ایران» کرده است و توانست تا دهمین سال شروع به کار این پایگاه متن کاملی از بیست و چهار هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان را برای پژوهشگران قابل دسترسی کند.
یادگاریها؟
«فوت کوزهگری»، «ترانههای نوازش»، «ترانههای نیایش»، «لالاییها»، مجموعه شعرهای «قصههای پنج انگشت» و غیره از آثار به یاد ماندنی او است.
۵- محمدرضا سرشار؛ خاطره سازِ ظهرهای جمعه
از محمدرضا سرشار چه میدانیم؟
سرشار متولد سال ۱۳۳۲ از کازرون، مشهور به رضا رهگذر، نویسنده، پژوهشگر، منتقد ادبی و گوینده برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه است. مجموع شمارگان آثار او به ۶ میلیون جلد میرسد. وی به خاطر علاقهای که به نویسندگی داشت پس از گرفتن فوقدیپلم دانشگاه را رها کرد و به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. نخستین آثار قلمی سرشار در سال ۱۳۵۲، در یکی از مجلات هفتگی ادبی، و اولین کتابش در سال ۱۳۵۵ به چاپ رسید. در مجموع، چهار عنوان کتاب و چند داستان کوتاه از سرشار، در دوران پیش از انقلاب منتشر شد.
آثار سرشار تاکنون، دست کم ۲۶ جایزه را در سطح کشور به خود اختصاص داده و برخی از آنها در داخل و خارج کشور به زبانهای انگلیسی و اردو، ترجمه شده است. نشریه بینالمللی who is who در سال ۱۳۷۳، نام وی را به عنوان یکی از مشاهیر فرهنگ ایران به ثبت رساند. در سال ۱۳۸۵ از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان مستقر در وزارت ارشاد، برای مجموعه فعالیتهای ادبی سرشار، به وی گواهینامه درجه یک هنری داده شد. همچنین در پیامی از رهبر معظم انقلاب، برای مراسم بزرگداشت وی در سال ۱۳۸۵ آمده است: «آقای سرشار حق بزرگی بر ادبیات انقلاب دارند.»
دلیل اهمیت؟
برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه برای دهه شصتیها نامی آشنا است. محمدرضا سرشار از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۴، اجرای این برنامه رادیویی را برعهده داشت. او همچنین دو سال در برنامه نوجوان شبکه یک سیما به نام «آستانه» قصهگویی کرد و اجرای دهها برنامه قصهگویی برای کودکان و نوجوانان در شبکههای قرآن، دو و پنج سیما را برعهده داشت.
یادگاریها؟
«جایزه»، «آنجا که خانهام نیست»، «مجموعه قصههای انقلاب»، «اگر بابا بمیرد»، «اصیل آباد»، «گرداب سکندر»، «قصههای ببر»، «هستم اگر میروم»، «مهاجر کوچک»، «غیر از خدا هیچکس نبود»، «شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند»، «آنک، آن یتیم نظرکرده» (رمان زندگی پیامبر ص)» از آثار ارزشمند او به شمار میآیند.
بیشتر بخوانید:
- از ردهبندی سنی کتابهای کودک چه میدانیم؟ / قصههای خوب برای بچههای خوب!
- فضای مجازی نمیتواند جایگزین قصهگویی مادران شود/ والدین بر اساس ذائقه کودکان کتاب بخرند
- جریان خون ادبیات کودک کند شده است/ دادههای فرهنگی بیگانه، اعتماد کودک به جامعه ایرانی را از بین میبرد
۶- افسانه شعباننژاد و کلاغی که به خونهاش نرسید
از افسانه شعباننژاد چه میدانید؟
او متولد سال ۱۳۴۲ در شهداد کرمان، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان است. شعباننژاد فعالیت خود را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۶۰ با یکی از نشریات امور تربیتی تهران آغاز کرد و مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان در رادیو مشغول به کار بود. سردبیری مجلات رشد نوآموز، رشد دانشآموز و عضویت در شورای شعر کیهان بچهها از مسئولیتهای قبلی او بوده است. از او تاکنون بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در حوزه شعر، داستان، ترجمه و بازنویسی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است و کتاب «ماست شیرین وی» در سال ۲۰۱۵، به فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ راه یافت.
وی مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان در رادیو مشغول به کار بود. اشعار، فیلمنامهها و داستانهایش در برنامههای کودک و نوجوان در شبکههای سراسری صدا و سیما استفاده شده است که میتوان به «برنامههای پاییزه»، «تابستانه»، «پرپرک»، «فتیلهایها» اشاره کرد. شاپور قریب سریال صدای صنوبر را بر اساس کتاب «صدای صنوبر» او ساخته است، همچنین کتابهای «روزی، روزگاری» و «باغ هزار دخترون» این نویسنده به خط بریل چاپ شده است.
دلیل اهمیت؟
«کلاغه به خونش نرسید»، معرف خوبی برای شناخت افسانه شعباننژاد است. کلاغ قصهها که پر از ترانه میپرد، ولی به گوش هیچ کس ترانهاش نمیرسد، مثل خودش که هیچ وقت به خانهاش نمی رسد.
یادگاریها؟
«در قلب من»، «شعر خونه ما»، «لالا گلدون لالا ماهی»، «قارقار»، «ماه تی تی کلاه تی تی» از او منتشر شده است.
۷- امیرحسین فردی؛ آقای «کیهان بچهها»
از امیرحسین فردی چه میدانید؟
او متولد ۱۳۲۸ در روستای قرهتپه اردبیل، نویسنده و فعال عرصه ادبیات داستانی بوده است. عضویت در حوزه اندیشه و هنر اسلامی، سردبیری و مدیرمسئولی «کیهان بچهها»، مؤسس و مدیر مسئول کیهان علمی، مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، عضویت در شورای داستان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عضویت در شورای داستان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، مسئولیت جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور، مسئولیت شورای ادبیات داستانی نیروی مقاومت بسیج و مدیریت کارگاه قصه و رمان حوزه هنری از سوابق اجرایی وی است.
وی از مؤسسان کتابخانه مسجد جوادالائمه (ع) در سال ۱۳۵۳ و تشکیل شورای نویسندگان آن مسجد است که در ادامه به حوزهٔ هنری پیوستند و از ستونهای اولیهٔ این نهاد بودند. بعدها با تشکیلاتی شدن حوزه هنری و پیوستن آن حوزه به سازمان تبلیغات اسلامی بهطور مستقل به ادامه فعالیت پرداختند. امیرحسین فردی در سال ۱۳۹۲، دچار مشکل تنفسی شد و در راه انتقال به بیمارستان درگذشت. علیرضا متولی زندگینامه شخصی و حرفهای وی را در قالب یک زندگینامه داستانی توسط انتشارات مدرسه برهان منتشر کرده است.
دلیل اهمیت؟
این نویسنده بنیانگذار جشنواره کتاب سال جایزه ادبی شهید حبیب غنی پور، مؤسس و مدیرمسئول کیهان علمی بوده است.
یادگاریها؟
«گرگ سالی»، «کوچک جنگلی»، «خسته نباشی گل بهار»، «قصههای گل بهار»، «روزی که تو آمدی»، «میرزا کوچک خان»، «یک دنیا پروانه» از او منتشر شده است.
۸- فریبا کلهر؛ بانوی هزار قصه
از فریبا کلهر چه میدانید؟
وی متولد سال ۱۳۴۰ رماننویس و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. فعالیت خود را از دهه شصت و با حضور در مجلههای رشد، در حیطه ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته است. او حدود سیزده سال، از بدو تأسیس سروش کودکان تا حدود سال۱۳۸۳ سمت سردبیری ماهنامه سروش کودکان را برعهده داشت و با ویژهنامه کودکان روزنامه همشهری به عنوان دبیر سرویس شهری همکاری میکرد. کتاب «سوت فرمانروا» اثر این نویسنده در سال ۱۳۶۹ یعنی زمانی که او فقط بیست و هشت سال داشت به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. کلهر تاکنون صدها قصه نوشته و کارهای ارزشمندی در بازنویسی اسطورهها انجام دادهاست. بازنویسی اسطورهٔ گیلگمش، اسطوره اینانا و اسطوره گرشاسب از این گونه است. وی در سال ۹۰ با انتشار رمانهای عاشقانه، «پایان یک مرد و شروع یک زن» و «شوهر عزیز من»، فعالیت حرفهای خود را به عنوان یک رماننویس بزرگسال نیز آغاز کرد.
دلیل اهمیت؟
فریبا کلهر با نوشتن بیش از هزار قصه و بازنویسی داستان به عنوان بانوی هزار قصه شناخته شده است، داستان «۷۰ قصه قد و نیم قد برای کودکان» از آثار به یاد ماندنی وی است.
یادگاریها؟
«قصههای یک دقیقهای»، «۷۰ قصه قد و نیم قد برای کودکان»، «نجار شهر هیولاها» و «من همانم من همانم» از آثار او هستند.
۹- محمد میرکیانی خالق داستان «تن تن و سندباد»
از محمد میرکیانی چه میدانید؟
وی متولد سال ۱۳۳۷، نویسنده ایرانی است. در دوران نوجوانی، زمانی که کارگر حروفچین یکی از چاپخانههای تهران بود به مطالعه آثار ادبی و هنری روی آورد و با بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ آشنا شد. روزی که اولین قصهاش را نوشت دقیقاً ۱۵ شغل مختلف را تجربه کرده و درس زیادی آموخته بود. میرکیانی دارای مدرک دکتری هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در سال ۱۳۶۱ وارد گروه کودک صدای جمهوری اسلامی ایران شد و به نوشتن نمایشنامههای رادیویی و قصّههای ظهر جمعه پرداخت. مجموعه قصه «روز تنهایی من» در دوره پنجم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد. وی در چند دوره مختلف آموزش ضمن خدمت، به تدریس ادبیات کودکان و قصهگویی در آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخته است. بیشتر مطالعات و گرایشهای میرکیانی در زمینه ادبیات، به خصوص ادبیات کهن، تاریخ، روانشناسی و شعر است. وی حدود ۲۰۰ نمایشنامه کوتاه و بلند را تنظیم کرده و در این میان بیش از ۶۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است و مجموع قصههای چاپ شدهاش برای همه گروههای سنی در قالبهای داستان کوتاه بلند و رمان، نزدیک به ۵۰۰ عنوان میرسد.
یادگاریها؟
از آثار او میتوان «افسانه خوشبختی»، «پنج سنگ پند و قند (چهار جلد)»، «روزی بود و روزگاری»، «قصه ما مثل شد (پنج جلد)»، «قصه خانه ما»، «تن تن» و «سندباد» را نام برد.
۱۰- هوشنگ مرادی کرمانی؛ ماندگار مثل «قصههای مجید»
از هوشنگ مرادی کرمانی چه میدانید؟
او متولد سال ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان، نویسنده معاصر ایرانی است. از سال ۱۳۳۹ در کرمان و با همکاری در رادیو محلی کرمان نویسندگی را آغاز کرد، و در سال ۱۳۴۷ با چاپ داستان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتیاش را گسترش داد. اولین داستان وی به نام «کوچه ما خوشبختها» در مجله خوشه منتشر شد که حال و هوای طنز آلود داشت. در سال ۱۳۴۹ یا ۱۳۵۰ اولین کتاب داستان وی «معصومه» حاوی چند قصه متفاوت و کتاب دیگری به نام «من غزال ترسیدهای هستم» به چاپ رسیدند.
اولین جایزه نویسندگیاش به خاطر «بچههای قالی باف خانه» بود که در سال ۱۳۵۹ جایزه نقدی شورای کتاب کودک و جایزه جهانی اندرسن در سال ۱۹۸۶ را به او اختصاص داد. درک و لمس آنچه که مینویسد، از خصوصیات نویسندگی کرمانی است که در تمام داستانهای او میتوان احساس کرد، میتوان گفت مرادی با تمام وجود مینویسد. مرادیکرمانی شرح زندگیاش را در کتاب بینظیر «شما که غریبه نیستید» با سادگی و زیبایی هرچه تمامتر نوشته است. آثار وی به زبانهای مختلفی مانند آلمانی، اسپرانتو، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شدهاند. از روی بسیاری از داستانهای او فیلمهای جالبی ساخته که میتوان به «قصههای مجید»، «مهمان مامان» و «مثل ماه شب چهارده» اشاره کرد.
دلیل اهمیت؟
«قصههای مجید» نامی که به گوش همه ما آشنا است، شرح داستانهایی پر ماجرا اما جالب که گاه شیطنت و بازیگوشیاش خواننده را به خنده وامیدارد و گاهی هم مظلومیت و تنهاییاش، چشمهای مخاطب را خیس اشک میکند.
یادگاریها؟
«قصههای مجید»، «شما که غریبه نیستید» و «مربای شیرین» از نوشتههای او است.
تاریخ ادبیات کودک و نوجوان بزرگانی را به خود دیده که آثار آنها در خاطر همه کودکان دهه شصتی به یادگار مانده است. این قصهگویان نقش مهمی در انتقال ارزشها و مفاهیم تربیتی به کودکان و نوجوانان داشتهاند، داستانهایی آموزنده و جذاب که به سادگی از یادها نمیروند. کارنامه پر افتخار آنها برای نسل جوان که به تازگی وارد این حوزه شدهاند به عنوان الگو خوبی به شمار میآید.
انتهای پیام/۱۱۰/پ
انتهای پیام/