کتابهای سطحی و کممایه پرچمدار بازار کتاب کودک شدهاند
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ادبیات کودک و نوجوان در همه جای دنیا، جایگاه ویژهای در میان نویسندگان و محافل ادبی دارد، جایگاهی که با توجه به تأثیرگذاری آثار این حوزه بر ذهن مخاطبش، طبیعی به نظر میرسد. در کشور ما نیز سالهاست که آثار متنوعی در این حوزه به چاپ میرسد اما به دلیل ضعفهای ساختاری و محتوایی این قبیل آثار ادبیات کودک و نوجوان از آن جایگاهی که باید، برخوردار نیست، مخصوصاً در حوزه کودکان که کمبودهای این بخش بیش از بخش نوجوانان به چشم میآید.
طبق ردهبندی رسمی، کتابهای موجود در گونه ادبیات کودک و نوجوان در چند گروه سنی تقسیم میشود. کتابهای گروه «الف» آمادگی و سال اول دبستان، گروه «ب» سالهای دوم و سوم دبستان، گروه «ج» سالهای چهارم، پنجم و ششم دبستان، گروه «د» دوره اول متوسطه (هفتم، هشتم و نهم) و گروه «ه» دوره دوم متوسطه (دهم و یازدهم و دوازدهم).
سادهترین نکته در مورد کتابهای کودکان این است که آثار موجود در این حوزه باید ادبیاتی قابلفهم برای کودکان داشته باشند. اما بسیاری از نویسندگان (مخصوصاً نویسندگان جوان) این قابلفهم بودن را با استفاده از کلمات و ترکیبهای ساده و دمدستی اشتباه گرفتهاند. به همین دلیل است که هم در قصهها و هم در ترانهها و شعرهای کودکانه، با کتابهایی که لحن نامناسب و ادبیاتی نسنجیده و تهی دارند، مواجه هستیم.
تاثیرات نامناسب برای کودکان
جمله معروف «کودکان میبینند، کودکان یاد میگیرند» شاید اخیراً بیشتر بهعنوان طنز استفادهشده و ارزش محتواییاش را از دست داده، اما نکتهای است که حقیقت دارد. وقتی گوش کودک در کتابی که والدینش برای او میخوانند، با کلمات نامناسب آشنا میشود، وقتی در تصویرگری این کتابها، رفتار نادرست شخصیتها را میبیند، تمام این موارد را در گوشه ذهن خود ذخیره کرده و در جایی که کسی از او انتظار ندارد، از آن الفاظ و رفتار استفاده میکند.
نقطه مقابل این سبک از آثار، کتبی هستند که از طرف دیگر بام افتادهاند و جملات و عباراتی را آنها به کار رفته که باعث سردرگمی کودک در خصوص برخی مفاهیم فرهنگی میشود. بعضی از نویسندگان بدون توجه به درجه سنی کتابی که مینویسند، نکاتی را در دل قصههایشان میآورند که اصلاً نیازی نیست یک کودک ۴-۵ ساله راجع به آنها چیزی بداند. موضوعاتی که بعضاً بافرهنگ و سبک زندگی خانوادههای ایرانی در تضاد است و کودک وقتی با این تضاد مواجه میشود، با توجه به اینکه توانایی تحلیل درست مسائل را ندارد، دچار مشکل میشود.
نکته قابلتأمل در خصوص ادبیات کودک و نوجوان این است که در این حوزه نظارت محتوایی دقیقی وجود ندارد و بسیاری از آثاری که حتی توسط انتشارات شناختهشده این حوزه منتشر میشوند، از جنبه آموزشی و فرهنگی تأثیر معکوس دارد. اگرچه این ضعف در زمینه تصویرگری کتابهای کودک نیز بهوفور مشخص است. بخش تصویرسازی در کتب کودک، یکی از بخشهای اصلی است و بسیاری از خانوادهها با توجه به رنگ و لعاب جلد آثار و تصاویری که در داخل کتابها وجود دارد، یک اثر را تهیه میکنند.
اما این حوزه نیز ضعفهای متعددی دارد و تصاویری که در برخی از کتابهای کودک در سالهای اخیر دیدهایم، تصاویری تلخ، سنگین و اصطلاحاً «دارک» بودند که در روحیه و ذهنیت کودک، تأثیر منفی بسزایی داشتند. به بهانه این معضلات و ضعفهای موجود در این حوزه با علی خدایی گفتوگو کردیم، یکی از هنرمندان فعال در زمینه کتاب کودک که بیشتر در بحث تصویرگری فعال است و سالهاست که در این بخش فعالیت میکند.
تصاویر دردناک و ترسناک برای کودکان
علی خدایی تصویرگر کتاب کودک در رابطه با تصویرگریهای ترسناکی که میتواند تأثیر منفی زیادی روی ذهن کودکان بگذارد، گفت: در طول سالهای گذشته طرحهای تلخ و ترسناکی در حوزه ادبیات کودک دیدیم که البته به نسبت آثار شاخص و خوب بسیار کم بودند. شاید بتوان گفت که دلیل وجود چنین آثاری این بوده که تصویرگر به دنبال جنبههای هنری اثر بوده و کمتر به رده سنی مخاطبش فکر کرده است. هر تصویرگری با توجه به متنی که در اختیارش قرار میدهند تصویرسازی میکند، اما ممکن است برخی به سن و سال مخاطب توجه نکنند و آنچه در ذهن خود دارند را به روی کاغذ بیاورند.
وی افزود: ممکن است کودک با دیدن این تصاویر حس دافعهای نسبت به کارها داشته باشد ولی به ندرت دیدم که تصاویر یک اثر به قدری وحشتناک باشد که کودک را از کتاب خواندن بترساند. اگرچه تا چند سال پیش چنین مواردی بیشتر بود و تا دهه هشتاد هم تصویرگریهای اینچنینی در کتاب کودکان زیاد بود، ولی نسل جدیدی که وارد حوزه تصویرگری شده، توجه زیادی به متن و گروه سنی مخاطبش دارد و کارهایی که طراحی میکند، بیش از اینکه انتزاعی باشد، بهطرف واقعگرایی رفته است.
این تصویرگر ادامه داد: حالا دیگر خبری از موجودات عجیبوغریب نیست و ارتباط تصاویر کارها با مخاطب کودک به نسبت ۱۰ تا ۱۵ سال پیش خیلی بیشتر شده است. در آن سالها حرکتی صورت گرفت که هدف تصویرگرها ارائه توانایی خودشان در جنبههای هنری بود و کمتر به مخاطب فکر میکردند. خیلیها هم در این میان موفق بودند و جوایز جهانی گرفتند، اما بسیاری از همین کتابهایی که جایزه بردند برای سلیقه ذهنی، روانی و روحی کودک مناسب نبودند.
وی افزود: بااینوجود حس میکنم ضعف اصلی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در زمینه تصویرسازی نیست و باید این ضعف را در بخشهای دیگر تولید بهخصوص در چاپ و نشر دنبال کرد که کیفیت خوبی ندارد و تأثیر منفی بیشتری روی کیفیت تصاویر میگذارند.
بسیاری از قصههای قدیمی برای کودکان امروز مناسب نیست
خدایی که تألیفاتی هم در حوزه کودک و نوجوان دارد، درباره ضعفهای موجود در محتوای کتابهای کودک عنوان کرد: ما از بچگی با قصههای فولکلور بزرگ شدیم ولی در ادبیات عامه و افسانههایمان مفاهیمی مطرح میشود که نه تنها برای کودکان مناسب نیست که بعضاً نوجوانان هم نباید آنها را بخوانند. این روزها ادبیات کودک بهعنوان گونه ادبی بسیار مهمی شناخته میشود که آثار این حوزه باید کارشناسی شده باشند.
وی افزود: این بد نیست که بخواهیم برای کودکان ادبیات عامه و داستانهای کهن را بنویسیم، اما باید این کار را با بازنویسی و بازآفرینی مجدد منتشر کنیم. قصههای سادهای مثل شخصیتهای «شهر قصه» «خالهسوسکه» و همین داستانها و افسانهها بعضاً از جنبههایی به فرهنگ، حس و حال و فضای ذهنی کودک آسیب میزنند. امیدوارم کسانی که در این حوزه آثار را بازنویسی میکنند و با اقتباس از آن داستانها، تولیدات جدید به وجود میآورند با وسواس و حساسیت بیشتری راجع به ماهیت آن کتابها رفتار کنند.
بیشتر بخوانید:
اوضاع بازار کتاب ناراحتکننده است
کتابخوان شدن مردم بهترین تقدیر از نویسندگان است
نویسنده و تصویرگر کتاب «از این طرف نگاه کن» با اشاره به بازار عجیبوغریب کتاب کودک اظهار کرد: بخش مهمی که کمتر به آن پرداخته میشود، فراوانی کتابهای کممایه و سطحی در حوزه کودک و نوجوان است. کتابهایی که در سوپرمارکتها و دکههای روزنامهفروشی هم هستند. نمیدانم چه نیرویی پشت این مدل آثار بیکیفیت وجود دارد که تا این حد راحت تولید و با وسعت زیادی پخش میشوند و در دسترس مردم قرار میگیرند.
وی افزود: این در حالی است که مراکزی در کشور داریم با بهترین تولیدات در زمینه کتاب کودک که باوجود کار استانداردی که دارند، اصلاً شناختهشده نیستند و عموم مردم شناختی نسبت به آنها ندارند. اما در مقابل این مدل آثار بیمحتوا که فقط سرگرمکننده هستند، بهآسانی در دسترس مردم قرار دارند، کتابهایی که ازنظر تصویری و محتوای متنی به کودک و ذهنیت او لطمه میزنند و ممکن است سبک زندگی او را تغییر دهند.
علی خدایی در انتهای صحبتهایش عنوان کرد: منکر این نیستم که در اکثر نقاط دنیا کتابهای این مدلی و سطحی وجود دارد، اما در آنجا توازن وجود دارد و اگر کتابهای سرگرمکننده، بازاری و سطحی در دسترس مخاطب قرار میگیرد، کتابهای متوسط، کتب خوب و آثار عالی و فاخر نیز برای کودکان تدارک دیدهشده تا بچهها از کودکی بافرهنگ درست و استاندارد آشنا شوند و در مسیری اصولی رشد کنند. ولی متأسفانه در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد و کتابهای سطحی، کممایه و بیکیفیت حضور پررنگی در بازار کودک و نوجوان دارند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/