بستههای تشویقی فرزندآوری کارآمد یا بیاثر؟!
گروه جامعه خبرگزاری آنا - حمیدرضا فتحی؛ ماجرای پیر شدن جمعیت کشور را همه میدانیم. با توجه به افزایش جمعیت سالمندی در کشور، موضوع فرزندآوری (زاد و ولد) کاهش پیدا کرده است. به گفته کارشناسان این حوزه یکی از راههای ترغیب مردم به فرزندآوری، بستههای تشویقی به عنوان حامی اقتصادی از سوی دولت به مردم ارائه میشود؛ در همین خصوص زهره الهیان، نماینده مجلس میگوید: در طرح جوانی جمعیت، به فرزند اول ۱۰ میلیون، دوم ۲۰ میلیون، سوم ۳۰ میلیون در بدو تولد و به ازای هر فرزند مبلغی برای سرمایهگذاری در بورس به خانوادهها تعلق میگیرد. در شهرستانها به هر خانواده دارای ۳ فرزند ۲۰۰ متر زمین اعطا میشود.
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در گفتوگو با خبرنگار آنا در خصوص اینکه اگر خانوادهای چند فرزند داشته باشد میتواند راحتتر فرزندانش را تربیت کند میگوید: «البته این موضوع تا حدی کاربرد دارد و درست است. البته ناگفته نماند بُعد خانوار تا حدی میتواند در نحوه تربیت، پرورش، آموزش و موفقیت تحصیلی و آینده فرزندان مؤثر باشد، اما اگر از حد معینی بگذرد، در کشور ما با توجه به شرایطی که دارد، همانطور که شاهد هستیم وضعیت مسکن و تأمین معیشت خانواده بسیار مشکل است، وقتی از ۶۰ میلیون افراد صحبت میکنیم که نیاز به تأمین کمکهای معیشتی دارند و ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق هستند، بُعد خانوار و تعداد افراد خانواده که الآن حدود ۵/۲ درصد است، در حال حاضر در ایران، حدود ۵/۱ افزایش جمعیت دارد و صفر نیست.»
این جامعهشناس با بیان اینکه بیکاری یکی از مسائل ایجادکننده مشکل است، بیان میکند: «یکی از دلایلی که با خود مشکلاتی به همراه دارد، بیکاری زیاد است و این موضوع میتواند مشکلساز باشد. اکثر کسانی که مرتکب انواع جرائم شدهاند، از همین خانوادههایی بودند که بُعد خانواده در آنها بیشتر بوده، یعنی نتوانستهاند سرپرستی لازم از نظر آموزش، پرورش، تربیت، تأمین شغل و ... را برای آنها فراهم کنند و با مشکلاتی مواجه شدهاند.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا بستههای تشویقی میتواند باعث افزایش جمعیت باشد، میگوید: «این مسئله هم مفید است، اما تمام مسئله این نیست. جمعیت ما امکانات میخواهد. در حال حاضر ما دچار مشکل آب هستیم که البته این مربوط به امروز هم نیست، در دهه ۱۹۷۰ یعنی ۱۰ سال قبل از پیروزی انقلاب، در حاشیه برگزاری جلسهای که بین جامعهشناسان و متفکران در رُم تشکیل شده بود، مسئله خطر آب در آن زمان، یعنی ۵۰ سال قبل مطرح شد. الآن جامعه از نظر میزان تغذیه با سوءتغذیه، مشکلات مسکن و بیکاری روبهرو است، در حال حاضر ۴ میلیون جوان کشور بیکار هستند.»
قراییمقدم با اشاره به مسئله افزایش جمعیت مطرح میکند: «مسئله افزایش جمعیت شعار نیست. جایزه و مشوق مؤثر است، اما برای چه کسی؟ زمانی که شما و همسرتان برای بچهدار شدن تصمیم میگیرید، هزاران فکر و خیال میکنید؛ به عنوان مثال شما طلاق، ازدواج، مسکن، تخم مرغ، مرغ، گوشت، آینده و ... همه اینها را در نظر میگیرید و بعد اقدام به تصمیمگیری میکنید.»
این جامعهشناس با بیان اینکه مسئله افزایش جمعیت تنها شکمسیری نیست بیان میکند: «بنابراین مسئله افزایش جمعیت همانطور که بنده و جامعهشناسان دیگر مثل آلفرد شوی و دیگران گفتیم، مسئله تنها تأمین معاش نیست، بلکه مسئله تغییر فکر در جوانان است. به عنوان مثال، مردم کشورهایی مثل بورکینافاسو و کنیا در آفریقا در گرسنگی و فقر به سر میبرند، اما بالغ بر هفت الی هشت فرزند دارند؛ بنابراین «فکر» و «ذهنیت» در این قضیه تأثیر زیادی دارد.»
وی در ادامه سخنان خود با در نظر گرفتن این موضوع که جمعیت در سطح تاریخ داری چهار تئوری است، میگوید: «چهار تئوری در سطح تاریخ درباره جمعیت وجود دارد. اول، نظریه ثبات جمعیت است که افلاطون مطرح کرد و گفت جمعیت شهر باید ثابت باشد، نه زیاد و نه کم شود. بنابراین باروری باید در اختیار دولت باشد. این موضوع را میتوان نظریه خوشبینانهای محسوب کرد.»
قراییمقدم با بیان نظریه بدبینانه انگلیسی مانند، اقتصاددانان و جمعیتشناسان بزرگ انگلیسی میافزاید: «نظریه بدبینانه انگلیسی مانند مالتوس و بقیه اقتصاددانان و جامعهشناسان این است که، سر سفره طبیعت، خداوند قاشق و چنگال اضافی نگذاشته است که شما هر چقدر بخواهید جمعیت را افزایش دهید و بتوانید به آنها غذا بدهید، رشد جمعیت با تصاعد هندسی و رشد مواد غذایی با تصاعد حسابی است.»
این جامعهشناس در ادامه میگوید: «نظریه چهارم که بنده و دیگر جامعهشناسان و جمعیتشناسان معتقدیم، حد متناسب جمعیت است. یعنی حدی که جامعه بتواند امکانات غذایی، بهداشتی، اقتصادی، آموزش و پرورشی آنها را تأمین کند. این میشود نظریه حد متوسط. یعنی به اندازهای فرزند بیاوریم که بتوانید از پس خرج و مخارج آن نیز برآییم. نظریه حد متناسب یعنی وقتی جمعیت میتواند اضافه شود که امکانات بهداشتی، آموزشی و پرورشی، غذایی، آینده، کار و شغل، مسکن و ... آماده باشد و در اختیار مردم قرار گیرد.»
این جامعهشناس میافزاید: «نکتهای که خیلی مهم است، این است که ما بتوانیم جلوی افزایش یا کاهش جمعیت را بگیریم. عدهای معتقدند که وقتی جمعیت رو به افزایش برود، مردم گرسنه میشوند و دیگر اقدام به زاد و ولد نمیکنند؛ مثلاً «ژوزئه دوکاسترو» در آمریکای جنوبی کتاب «انسان گرسنه» را نوشته و بعد متوجه شدند که این تئوری غلط است. براساس تحقیقات متعدد انجام شده به این نتیجه رسیدند که گرسنگی موجب تحریک غریزه جنسی است و تحریک غریزه جنسی منجر به باروری و باروری نیز منجر به افزایش افزایش جمعیت میشود.»
قراییمقدم تصریح کرد: «یعنی این یک موضوعی است که زنجیرهوار به هم متصل است. به عنوان مثال میتوانیم این چرخه زنجیرهوار را در کنیا و زامبیا و کشورهای آفریقایی مشاهده کنیم.»
این جامعهشناس در پایان خاطرنشان میکند: «بنابراین به این نتیجه میرسیم که تغییر فکر در جوانان عامل اصلی است، که بنده و دیگر جامعهشناسان معتقدیم که میتواند در افزایش یا کاهش جمعیت مؤثر باشد.»
در نهایت و با توجه به توضیحات این جامعهشناس، جامعه برای اینکه بخواهد جمعیت را افزایش دهد، باید هم در تغییر ذهنیت بکوشد و هم امکانات لازم را فراهم کند. این موضوع کوچکی نیست، به عنوان مثال در حال حاضر سقط جنین در کشور آمریکا ممنوع است و همین اواخر نیز در کنگره تصویب شده است. در دهه ۷۰ کشورهای مخالف سقط جنین، آمریکا و ایران بودند. در حال حاضر نیز میبینیم که چندی پیش در کنگره آمریکا مطرح شده که کسی حق ندارد سقط جنین کند، به دلیل که در آمریکا امکانات وجود دارد. در حال حاضر بعضی از افراد جامعه برای اینکه چشمانداز خوبی نسبت به وضعیت جامعه ندارند، اقدام به بچهدار شدن نمیکنند، بنابراین نتیجه میگیریم که باید ابتدا در راه اصلاح فکر و ذهنیت جوانان تلاش کنیم و سپس به سوی موارد دیگر نظیر مشوقهایی که شاید از هدف نهایی دور کند، پیش رویم.
انتهای پیام/۴۱۶۴/پ
انتهای پیام/