وحدت پایدارضرورتی ماندگار
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، محمد هادیفر به بهانه سی و پنجمین مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی طی یادداشتی نوشت: وحدت در لغت به انسجام و پیوستگی معنا شده که درمقابل تفرقه و کثرت قرارمیگیرد. ادیان الهی خصوصا دین مبین اسلام نیز براساس ذات توحیدی خود بر وحدت بین امت واحده بنیان نهاده شده است یعنی هرجمعیتی فارغ از قوم و نژادی که دارند میتوانند حول یک اندیشه مشترک اتفاق و اتحاد داشته باشند.اهمیت وحدت همان بس که در۵۰ آیه در قرآن بدان اشاره نموده و ۶۵ بار واژه امت تکرارشده است و همچنین دراحادیث معتبر ازجامعه مسلمانان به امت محمد(ص) یادشده است و بارها از زبان پیامبر اسلام (ص) " امتی" بمعنی امت من وارد شده است که بیانگر اساس ضرورت یکپارچگی پیروان دین مبین اسلام میباشد .آن امین وحی الهی همه مسلمانان را امت خود دانسته و استثنائی برای احدی از اقوام قائل نبوده است. همان کتابی که در متون آن هیچ اختلافی در بین فرق مسلمان وجود ندارد در آیه ۶۴ ال عمران، اهل کتاب را نبز مستوجب وحدت میداند و میفرماید؛ قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله .... بگو ای اهل کتاب بیائید از آن کلمه حق که بین ما وشما است پیروی کنیم و بجز خدای یکتا نپرستیم و شریکی برای او قرار ندهیم . از این آیه برمی آید که وحدت کلمه در یک نگاه وسیعتری وجه مشترک همه ادیان الهی میباشد بر اساس این آیه وحدت بین جامعه مسلمانان واجب عینی میباشد. و پیرو این نگاه در آیه ۲۸۵ سوره بقره ، آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمو منون کل آمن بالله وملائکته وکتبه ورسله لا نفرق بین احدمن رسله ... پیامبر به آنچه که از سوی پروردگارش نازل شده ایمان آورده و مومنان همگی بخدا وفرشتگان و کتب و فرستادگانش ایمان آورده و گفتند ما میان هیچکدام از فرستادگانش فرق نمیگذاریم ... بنابراین درجائی که قرآن جواز وحدت بین پیروان ادیان الهی را صادرنموده چگونه میتوان گفت در وحدت بین جامعه مسلمانان بی تفاوت است.
در اصول و اعتقادات مسلمانان همانند توحید و نبوت و معاد و نماز و روزه و قبله واحد و سنت وسیره رسول گرامی اسلام(ص) و بسیاری از اشتراکات دینی جزو بنیادی ترین پایه های وحدت بین همه مذاهب اسلامی میباشند پس با این همه پیوستگی بهانه ای بر تفرقه و اختلاف در اصول باقی نمیماند که با دیدگاههای واهی تکفیر جامعه مسلمانان را درآتش تفرقه بسوزانند در حالیکه از دیدگاه عمده متکلمین پدیده کفر در صورت کتمان اصول دین محقق میشود بنابر این کسی را بصرف پایبندی به فروع در یک مذهب نمیتوان تکفیر نمود ضمن اینکه در قرآن و احادیث واژه ای بنام تکفیر وجود ندارد بلکه هم ریشه واژه های کفر و کافرمیباشد که نخستین بار توسط خوارج بکار برده شده است و این اختلافات بنیان کن تصنعی و ناشی از فهم ناصحیح از معارف دینی میباشد.
اشتراکات پرشمار بین مذاهب اسلامی میتواندپایه های وحدت را مستحکمترنماید و اگر مذهبی بصرف داده های مبتنی برفروع دین یا خوانشهای مذهبی خود وحدت مسلمین را نشانه گرفت نمیتواند معیار داوری در دین باشد چون هر مکتب و مذهب کلامی، برخی از مسائل را به عنوان شعار و وجه تمایز خود انتخاب کرده و آن را راهبرد مذهب خود، قرار میدهد به طوری که هر کس از آن اعراض کند از جرگه متدینین به آن مذهب خارج شده و جزو افراد قائل به آن مذهب به شمار نمیآید. البته لازم نیست که این مسایل حتماً از مسایل اصلی و اساسی باشد و بیشتر مواقع مسایلی به عنوان شعار و پرچم مکاتب کلامی انتخاب میشود که نه تنها در مرحله اعتقاد از مسایل حاشیهای و کم ارزش میباشند بلکه در مرحله عمل نیز چندان اهمیتی ندارند.
همانند قرآئتی که برخی مذاهب از برخی مسائل اعتقادی دارند اولا باید گفت قرائت هر مذهب از متون اعتقادی صرفا درحوزه علمی مطرح میباشد چون آنچه که جامعه را به پیش میبرد ملموسات و ملحوظات اجرائی دین میباشد خداوند سبحان دین را در آسانی آفریده است و در آیه ۲۸۶ بقره بصراحت هرکس را به اندازه خودش مکلف به دینداری نموده است و در آیه ۱۸۵ بقره میفرماید یریدالله بکم الیسر ولا یردبکم العسر. خدا دین را برای آسانی آفرید نه برای عسر و زحمت. البته پرداختن به مسائل تخصصی اعتقادی وظایف علمای دین و مذاهب میباشد که جایز نیست مسائل پیچیده و غامض به درون عامه جامعه کشیده شود به عنوان مثال میتوان به مسایلی که برخی نحله های فکری در برخی مذاهب به عنوان شعار خود انتخاب کرده و آن را معیار شرک و توحید میدانند اشاره کرد درحالیکه طرح مسائل تخصصی اعتقادی دردی از جامعه عامه را دوا نمیکند بهتر آن است که مسائل اختلاف برانگیز در حوزه های علمی بررسی گردد تا جامعه با آرامش خود طعم رحت اللعالمینی نبی گرامی اسلام (ص) را با تمام وجود درک کنند و از انوار خوش معرفت الهی بهره مند گردند و بر اساس همان اشتراکات دینی حس همبستگی و اتحاد دربین مسلمانان تقویت شود و از "تنازع و ستیز" به" تعایش و همزیستی" سوق داده شوند.
فلسفه شعار وحدت و تقریب و تعایش در این است که همه مذاهب با هویت خود درکنارهم به پاسداری از دین بپردازند وهیچ مذهبی با تعارض با مذهب دیگر نه به اسلام خدمت نموده و نه موجب پیشرفت مذهب خود میباشد. بدرستی تمامی اختلافات و نقاط تنازعی متوجه برخی عالمان انحصارنگر دینی که کمترین اطلاع میدانی از فضای جوامع مذهبی را دارند میباشد وگرنه عامه مردم درکنار دین آسان که قرآن فرموده است زندگی خود را سپری میکنند و این اندیشه های متکثر در درون برخی مذاهب است که بدون توجه به اشتراکات گسترده موجبات تفرقه و گسست جوامع را رقم میزنند.
بارها در بین محققان و پژوهشگران دیده شده که بدنبال کوچکترین تشابه لفظی و شباهت نوشتاری در بین آداب و سنن و زبان اقوام و جوامع مختلف اند که از این طریق بین دو تمدن کهن ارتباط برقرارکنند و حتی بصرف قرابت چند کلمه در دو زبان دو تمدن را همانند زبان هندو اروپائی بهم متصل میکنند و یا محققان علوم اجتماع در جوامع بدوی بدنبال کوچکترین نشانه و اثری از قرابت و شباهت رفتاری در دو جامعه مانند آریائی اروپائی میباشند که دو جامعه را ولو در دو قاره ای بهم متصل کنند.حال با این همه اشتراکات و تشابهات بیشمارمعنوی بین مذاهب اسلامی چگونه میتوان آنها را نسبت بهم بیگانه دانست ؟ با وجود مشترکات کثیری که در بین مذاهب اسلامی وجود دارد اثبات انفصال آنان بمراتب دشوارتر از اثبات اتصالشان میباشد و از نگاه برون دینی بحدی موضوعات دینی درهم تنیده اند که انرژی زیادی را میطلبد تا انفصال بین آنها را اثبات نمود اما متاسفانه برخی جریان های فکری بعلت کم دقتی در منابع و مصادر با کوچکترین بهانه ای بزرگترین چالشها را متوجه جامعه اسلامی میکنند. درصورتیکه اصلی ترین منابع شرع از نظرهمه مسلمانان کتاب خدا و سنت نبوی میباشد که بنیانهای اصول اعتقادات مذاهب را تشکیل میدهد و تمامی ائمه مذاهب چهار گانه اهل سنت وشارحان عقاید انان بصراحت به لانفکر اهل القبله (هیچ اهل قبله ای کافر نیست) معتقدند. وانگهی اختلافات فقهی در بین فرق پنجگانه مذاهب اسلامی پدیده جدیدی نیست چرا باید مذهب امامیه درمقابل چهارمذهب دیگر تصور شود در حالیکه از این دو قطبی بودن دین فتنه ها برمیخیزد.بنظر تقریب عملی میتواند دوقطبی مذهبی را حذف و با توجه به فتوای مرحوم شیخ شلتوت و فقه مقارن آیت الله العظمی بروجردی و دیدگاههای تقریب عملی امامین انقلاب اسلامی ایران بنیان پنج مذهبی جهان اسلام را متحول نماید.
در اینجا میتوان مواضع سیاسی را از مسائل کلامی و فقهی جدا نموده و مباحث اختلافی درمسائل فقه و کلام را در مجامع علمی و با حضورمتخصصین بررسی نمود آنگاه اگر اختلافی هم بر سر فروعات دین وجود داشته باشد عالمانه با آن رفتارمیکنند نه اینکه مسائل پیچیده فقهی را به درون جامعه منتقل نموده که خروجی آن بجز نفرت و تکفیر چیز دیگری نخواهد بود.
بنابراین اتحاد و اتفاق بین مسلمانان بحکم عقل یک ضرورت حیاتیست و هرچه تقریب بین مذاهب به واقعیت نزدیکتر باشد امت اسلامی از اقتدار بیشتری برخوردار خواهد شد. همانگونه که در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام دیده میشود پیروان راستین آن رسول مهربانی در هرمقطعی با درک شرایط زمانی و مکانی با اقتدا به اندیشه الهی و وحدت بخش وظیفه روشنگری خود را بجای میآورند. خصوصا در قرن معاصر اندیشمندانی فرق مسلمان رویکردی مبتنی بر تعامل و گفتگوی علمی میان مذاهب اسلامی، با تکیه بر مشترکات دینی، در عین پایبندی به مبانی مذهبی در پیش گرفته اند که با هدف همزیستی مسالمتآمیز و احترام به دیدگاههای دیگر مذاهب اسلامی پیگیری میشود. با همین تفکر بنیان مجمع جهانی تقریب مذاهب در مصر با حضور اندیشمندان متقدم مانندشیخ محمود شلتوت مصری و شیخ محمد تقی قمی ایرانی و تا شیخ جواد مغنیه لبنانی تا متاخرین آنان مانند آیت الله تسخیری و سیدهادی خسروشاهی همگی نقش برجسته ای در تقریب مذاهب اسلامی ایفا نموده اند. فتوای مشهورشیخ شلتوت مبنی بر جواز عمل به فقه شیعه همچون عمل به فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت تا دیدگاه فقه مقارن آیت الله العظمی بروجردی در سال ۱۹۴۷ میلادی، قدم سترگی در راستای تقریب بین مذاهب اسلامی در جهان معاصر برداشته شد. شیخ محمد قمی رئیس مادام العمر دارالتقریب بین مذاهب اسلامیه در مصر افتخاری برای ایران بود که توانست با همت و اراده علمای اهل سنت این کشور بنیان وحدتی را در جهان اسلام ایجاد نماید که سیدجمال الدین اسدابادی مبلغ اندیشه اتحاد اسلامی قبلا قدمهایی را دراین سرزمین برداشته بود و شاگردانی مانند محمد عبده از یادگاران ماندگار مکتب آن بیدارگر شرق میباشد که نشان از تاثیرگفتمان تقریبی علمای مسلملن ایرانی دارد.
هرچند وضعیت پایگاه جریان تقریبی در مصر بعلت فوت بزرگان آن بتدریج رو به ضعف نهاد اما پس از انقلاب اسلامی ایران با ابتکار هفته وحدت توسط امام خمیی (ره) ندای تقریب درجهان اسلام جان تازه ای بخود گرفت تا نهایت در سال ۱۳۶۹ بدستور رهبرمعظم انقلاب اسلامی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تشکیل گردید و بدنبال آن دانشگاهی با همین نام تاسیس گردید وسپس معظم له با حرمت ابدی دانستن مقدسات مذاهب اسلامی گامی بلند و عملی در راستای تقریب مذاهب اسلامی برداشتند و نام او در ردیف پیشتازان برجسته و متاخرجربان جهانی تقریب مذاهب اسلامی به ثبت رسید.
و اینک ۳۵ مین کنگره تقریب جهان اسلام در تهران در حال برگزاریست که جا دارد همت والای ایران اسلامی بعنوان خاستگاه وحدت را ستود. کشوری که عالمان دغددغه مندش در اوج غربت پای به حوزه های علمیه مصرنهاده و حرکت جهانی تقریب را بنیان نهادند اما دراین چند دهه تنها ایران بوده است که همچنان مشعل فروزان تقریب را پرتو افکنانه بدست گرفته است و جای برخی متقدمین تقریب همچنان دراین محافل خالیست. اگرچه گوشهای حجازی در سرزمین وحی همچنان در برابر وحدت و تقریب مذاهب اسلامی ناشنوایند اما همچنان روح معنوی تفکر تقریبی شیخ شلتوت در الازهر مصر اگرچه متزلزل اما همچنان سایه افکن است که شایسته است نسل روشن بین و جهادی محمد تقی قمیها با شیخ جواد مغنیه ها، چهره شیعه هراسی را به مناره های الازهر تقریبی برسانند تا دراین شرایط حساسی که جهان اسلام در آتش تفرقه و تکفیر میسوزد آبی بر جانهای دلسوخته وحدت بین مذاهب اسلامی بریزند.
منبع: فارس
انتهای پیام/
انتهای پیام/