اجرای حکم اعدام ٥ قاتل در محوطه زندان رجایی‌شهر
پنج محکوم به اعدام سحرگاه دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر کرج پای چوبه‌دار رفتند و اعدام شدند. حکم اعدام سه محکوم دیگر نیز پس از رفتن به پای چوبه دار اجرا نشد. یکی از این سه محکوم توانست از خانواده اولیای دم رضایت بگیرد و دو متهم دیگر نیز حکمشان به تعویق افتاد.
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، نخستین محکومی که صبح دیروز اعدام شد مردی ٤٢ ساله بود که روز ٢٣ آذر ٩٠ جوان میوه‌فروشی را به قتل رساند. این مرد در بازجویی‌ها ارتباط مقتول با همسرش را تنها انگیزه خود از جنایت عنوان کرد و گفت: «مقتول وارد خانه‌ام شده بود که به سمت او حمله کردم و پس از قتل، جسدش را به همراه یکی از بستگان همسرم به جنوب تهران بردیم و به آتش کشیدیم.» همسر این مرد نیز در تحقیقات به مأموران گفت: «مدتی قبل با مقتول آشنا شدم اما چون شوهر داشتم عذاب وجدان گرفتم و دست به خودکشی زدم. وقتی شوهرم علت خودکشی‌ام را پرسید به دروغ گفتم که جوان میوه‌فروش به زور به من تجاوز کرده است. همین باعث شد که شوهرم از من خواست او را به خانه دعوت کنم تا نقشه قتلش را اجرا کند.»
با این اعترافات حکم قصاص مرد قاتل صادر و از سوی دیوان‌عالی کشور نیز تأیید شد. او صبح دیروز اعدام شد.
دومین محکوم که دیروز به دار مجازات آویخته شد پسر جوانی بود که ١١ آبان ماه سال ٨٨ شوهر زن مورد علاقه خود را کشت و جسدش را در جاده هراز رها کرد. او روز حادثه به خانه زن جوان رفت و در کمد پنهان شد. وقتی شوهر وی رسید به سمت او حمله کرد و دست به قتل زد. این پسر جوان پس از قتل جسد را در جاده هراز رها کرد و به مرگ محکوم شد. حکم قصاصش در دیوان عالی کشور قطعی شد.
سومین مرد قاتل که اعدام شد کسی بود که سوم اردیبهشت ماه سال ٨٤ یک راننده تاکسی را به قتل رساند و راز قتلی که مرتکب شده بود، ٥ سال بعد فاش شد. آن هم پس از گرفتن لوله‌های آب یک خانه ویلایی؛ زمانی‌که مردی در یک خانه ویلایی حوالی نسیم‌شهر به دلیل گرفتگی لوله‌های آب با یک لوله‌کش تماس گرفت راز این جنایت فاش شد. بعد از این تماس جوان لوله‌کش در آنجا حاضر شد و آنجا شروع به کندن باغچه خانه کرد اما پس از کندن باغچه به چند تکه استخوان انسان رسید. صاحبخانه بلافاصله با مشاهده این استخوان‌ها با پلیس تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد. آزمایش‌های انجام شده نشان می‌داد که این استخوان‌ها متعلق به انسان هستند. بنابراین تیم جنایی تحقیقات خود را آغاز کرد. آنها به سراغ افرادی رفتند که پیش از این دراین خانه ویلایی سکونت داشتند. در میان آنها مردی بود که ٥ سال قبل در این خانه مستاجر بود و پس از آن اسباب‌کشی کرده بود. کارآگاهان با انجام ردیابی‌ها وی را شناسایی و دستگیر کردند. که او نیز راز جنایت را فاش کرد و به مأموران گفت: اردیبهشت سال ٨٤ بود که در این خانه زندگی می‌کردم؛ روز حادثه در شهریار سوار یک خودروی تاکسی شدم و از راننده خواستم تا به صورت دربست به نسیم‌شهر برود. وقتی مقابل خانه‌ام رسید از راننده خواستم تا به خانه‌ام بیاید. به دروغ به او گفتم که پول همراهم نیست و باید از داخل خانه بردارم. وقتی وارد خانه شد با تهدید چاقو از راننده خواستم تا هرچه پول دارد در اختیارم قرار دهد. او اما گفت پولی ندارد، من هم با کمربند خفه‌اش کردم. پس از آن ١٥هزار تومان پولی که داخل جیبش بود را سرقت کردم و ماشینش را چند خیابان آن طرف‌تر رها کردم.» این مرد پس از اعتراف به قصاص محکوم شد که این حکم نیز به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید.
مرد دیگری که صبح دیروز در زندان رجایی‌شهر قصاص شد داماد جوانی بود که ١٤ فروردین ماه سال ٨٩، پدرزن و مادرزنش را به قتل رساند. او پس از دستگیری اعتراف کرد و گفت: «از مدت‌ها قبل با همسر و خانواده‌ام اختلاف داشتم. آنها وضع مالی خوبی داشتند اما من چند وقتی می شد که بیکار بودم و بر سر این موضوع با همسرم درگیری داشتم. شب حادثه پس از دعوا با همسرم به خانه پدرزنم رفتم. تصمیم گرفتم آنها را به قتل برسانم تا ارثیه به همسرم برسد. آن شب با ضربه میله آهنی هر دو را به قتل رساندم و پس از آن هرچه پول و طلا داخل گاوصندوق بود را سرقت کردم.» این مرد نیز پس از اعتراف به قصاص محکوم شد و حکمش به تأیید قضات شعبه ٢٩ دیوان‌عالی کشور رسید و اجرا شد.
آخرین اعدامی نیز مرد ٣٠ ساله‌ای بود که در جریان یک نزاع دسته جمعی فردی را که برای میانجی‌گری وارد درگیری شده بود به قتل رسانده بود. او پس از اعتراف به مرگ محکوم و اعدام شد.
در این میان علاوه بر این ٥ نفر قرار بود ٣ نفر دیگر نیز اعدام شوند اما ٢ نفر از آنها توانستند پای چوبه دار برای مدتی از اولیای دم مهلت بگیرند. یکی دیگر از آنها هم پای چوبه دار با گریه و التماس از اولیای دم خواست تا او را ببخشند که در نهایت اولیای دم راضی به دریافت دیه ٢٠٠ میلیون تومانی شدند. این مرد سوم دی‌ماه سال ٩٠ یکی از دوستانش که به خاطر اختلافاتی از او کینه به دل داشت را به بهانه پیدا کردن گنج به حاشیه تهران کشاند و او را کشته بود.
انتهای پیام/
