علل بیشفعالی در کودکان و راههای جلوگیری و درمان آن
مونا فلسفی در گفتوگو با خبرنگار خانواده گروه جامعه خبرگزاری آنا، در خصوص علل بروز بیشفعالی در کودکان گفت: یکی از مواردی که در شکلگیری این اختلال نقش اساسی دارد مسئله ژنتیک است.
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان با اشاره به اینکه اگر یکی از افراد درجهیک و یا والدین کودک سابقه بیشفعالی داشته باشند امکان اینکه کودک به این بیماری دچار شود وجود دارد افزود: کودکانی که بیشفعالی دارند معمولاً به سه گروه تقسیم میشوند که گروه اول افرادی هستند که معمولاً صرفاً مشکل توجه و تمرکز دارند.
وی در تشریح گروه دوم و سوم هم گفت: افراد گروه دوم اصطلاحاً دارای یک اختلال کمباین یا ترکیبی بوده و دارای مشکل توجه و تمرکز و یکجا نشستن هستند؛ همچنین افراد گروه سوم هم اشخاصی هستند که یکجا نمینشینند، همانطور که در موارد هم داریم، کارهای پرخطر انجام میدهند.
فلسفی در ادامه گفت: بیشفعالی یک مرز باریک با اضطراب و بیقراری و مسائل رفتاری دارد و با شیطنت کاملاً متفاوت است.
وی با بیان اینکه کودکان شیطان برای انجام کار خود از قبل برنامهریزی میکنند افزود: بچهای که شیطان است، برای شیطنت خود نقشه میریزد تا آن را انجام دهد اما بچه بیشفعال، کودکی است که مفهوم خطر را نمیفهمد و رفتارهای پرخطر انجام میدهد.
فلسفی گفت: در بیشتر مواقع وقتی بچههایی که مشکلات رفتاری و پرخاشگری دارند را صدا میکنیم، عمداً جواب نمیدهند اما کودک بیشفعال چون تمرکز شنیداری او ضعیف است، بیشتر مواقع نمیتواند جواب ما را بدهد.
روانشناس حوزه کودک و نوجوان در خصوص اینکه مشکلات کودکان بیشفعال به دو دسته تقسیم میشود، اظهار کرد: این کودکان معمولاً در دو سطح رفتاری و شناختی مشکل دارند.
فلسفی در تشریح هر دو دسته گروه گفت: دسته اول از این کودکان، افرادی هستند که کارهای پرخطر انجام میدهند، دائماً از سمت خانواده یا در مدرسه مورد سرزنش قرار میگیرند و این موضوع ضربه زیادی به اعتمادبهنفس عزتنفس آنها میزند. از طرفی هم مشکلات توجه و تمرکز باعث میشود که این بچهها دچار اختلالات یادگیری شوند و با وجود هوش کافی که دارند و حتی خیلی از مواقع بسیار باهوش هم هستند، اما در خلوت با خودشان فکر میکنند که بهاندازه کافی خوب نیستند یا مشکلدار هستند و وجود این موضوع باعث بیشتر شدن اضطراب و عدم تمرکز آنها شود. دسته دوم کودکانی هستند که پرخاشگری زیادی دارند چرا که نمیتوانند تکانههای خودشان را کنترل کنند و در کنترل هیجانات ضعیف هستند؛ اما در مسئله شناخت، میتواند حافظه فعال، توجه دیداری، توجه شنیداری و مهارتهای شنیداری مغز مثل حل مسئله و یکسری از کارکردهای حافظه یا همان کارکردهای اجرایی حافظه در این بچهها ضعیف باشد.
بیشفعالی در کودکان از چه سنی آغاز میشود
فلسفی ادامه داد: بیشفعالی در کودکان معمولا از ۶ سالگی آغاز میشود و تشخیص دادن این مشکل در کودکان با استفاده از یک تست جهانی که مختص کودکان بیش از ۶ سال است انجام میشود.
وی راهکارهایی برای درمان بیشفعالی و جلوگیری از آزار و اذیت شدن والدین این کودکان پیشنهاد داد و گفت: معمولاً خط اول درمان بیشفعالی، استفاده از دارو درمان است، البته به ترکیب و مجموعهای از درمانها احتیاج داریم. اگر شدت این بیماری خیلی زیاد باشد حتماً از پرستار درمانی کمک میگیریم اما اگر شدت بیماری کم باشد، درمانهایی مثل توانبخشی شناختی که روی کارکردهای اجرایی مغز، کارکردهای شناختی، حافظه و تمرکز کار میکنند که خیلی درمانهای کمککنندهای هستند. برای جلوگیری از آزار و اذیت شدن والدین این کودکان باید والدین هرچه سریعتر اقدام به مداخله کنند و همراه فرزند خود به یک متخصص روانشناس مراجعه کنند.
فلسفی برای بهبود درمان این نوع از کودکان گفت: به طورکلی میتوان از ترکیب دارو درمانی، بازیدرمانی، توانبخشی شناختی و نوروفیدبک برای این کودکان استفاده کرد.
بیشتر بخوانید:
پروسه ۱۲ ساله درمان بیشفعالی
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان در خصوص درمان بیشفعالی کودکان سنین ۶ الی ۷ سال گفت: بهتر است مراحل درمانی از همان سنین ۶ الی ۷ سالگی شروع شود و مراحل درمانی آن تا نوجوانی خاتمه یابد. به این دلیل که درمان ایندسته از کودکان طولانیمدت است. اگر مراحل درمان در پیشگرفته نشود و یا بهخوبی انجام نشود ممکن است این بیماری در بزرگسالی تبدیل به اختلالات دیگری مانند اختلالات دوقطبی و بیثباتی شود. همچنین ممکن است این کودکان در نوجوانی اعتیاد پیدا کنند و به انجام رفتارهای جنسی پرخطر بپردازند و رانندگیهای پرخطر انجام دهند.
وی از درگیر شدن این افراد به اختلالات دوقطبی و همچنین امکان مبتلا شدن آنها به اختلالات شخصیتی در بزرگسالی خبر داد و افزود: غیر از اختلالات دوقطبی امکان درگیر شدن این افراد در بزرگسالی با اختلالات شخصیتی وجود دارد که این هم نوعی اختلال است که افراد مبتلا خیلی بیثبات هستند، توانایی ماندن در یک رابطه را ندارند، از این رابطه به آن رابطه میپرند، قدرت تصمیمگیری ندارند، نمیتوانند در یک شغل ثابت بمانند که این را در اختلالات دو قطبی هم داریم. اگر این بیشفعالی درمان نشود، میتواند آسیبهای بسیار زیادی به فرد برساند.
فلسفی گفت: مهمترین نکته در مورد افراد بیشفعال این است که این مسئله مشکلی است که از روی قصد و عمد نیست. اختلالی است که بهصورت ژنتیکی وجود دارد و اتفاق میافتد و در بسیاری از اوقات والدین فکر میکنند که این بچهها عمداً این کارها را انجام میدهند و قصد اذیت کردن آنها را دارند درصورتیکه قصدی در کار نیست و فکری پشتکارهایی که انجام میدهند وجود ندارد و مشکل اساسی این بچهها این است که نیاز به درمان دارند و باید درمان شوند، چون در غیر این صورت مشکلات دیگری مانند اضطراب، وسواس، افسردگی و عدم عزتنفس در پیش خواهند داشت.
روانشناس حوزه کودک و نوجوان ادامه داد: ما در اختلالات خلقی مثل اضطراب و افسردگی و وسواس هم مشکلات توجه و تمرکز داریم ولی فرق آن با بیشفعالی این است که بیقراری ناشی از اضطراب و مشکلات توجه و تمرکز با درمان اضطراب خوب میشود ولی اگر بچه مشکل توجه و تمرکز یا بیشفعالی داشته باشد، بعد از درمان اضطراب هم این مسئله باقی میماند که آن موقع درمانگر باید به سراغ درمان بیشفعالی برود.
فلسفی در پایان گفت: اگر هر کدام از این اختلالات خلقی مثل اضطراب، افسردگی، وسواس و ... وجود داشته باشد، ابتدا این مشکلات را درمان میکنیم و اگر با درمان آنها، علائم مشکلات توجه، تمرکز و بیشفعالی وجود داشت، در این صورت باید روی درمان مشکل بیشفعالی کودک کار شود.
انتهای پیام/۴۰۷۶/
انتهای پیام/