دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 مرداد 1400 - 10:03
یادداشت وارده؛

۲ روی حادثه عاشورا

حادثه عاشورا ۲ رو دارد که یک روی آن جنایت و ایجاد مصیبت و روی دیگر آن مدرسه آموزش حیات طیبه، تجسم ارزش‌های بلند انسانی، ایمان توحیدی، توکل بر خدا، استقامت در این راه، مبارزه با ظلم، فساد و انحراف است.
کد خبر : 601756
عاشورا



گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ امام صادق علیه‌السلام درباره امام حسین علیه‌السلام می‌فرمایند: «إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام أَعْظَمُ مُصیبَةً مِنْ جَمیعِ سائِرِ الأَیّامِ» همانا مصیبت روز حسین علیه السلام [عاشورا] از تمام روزهای دیگر بزرگ‌تر است. (وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۰۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۵.)


چه مصیبتی؟


امام رضا علیه‌السلام ابعاد این مصیبت را بیان می‌کنند: «إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کانَ أَهْلُ الْجاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فیهِ الْقِتالَ فَاسْتُحِلَّتْ فیهِ دِماؤُنا وَهُتِکَتْ فیهِ حُرْمَتُنا وَسُبِیَ فیهِ ذَرارِیُّنا وَنِساؤُنا وَأُضْرِمَتِ النِّیْرانُ فی مَضارِبِنا وَانْتُهِبَ ما فیها مِنْ ثِقْلِنا وَلَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وسلم حُرْمَةٌ فی أَمْرِنا» به درستی که مردم عصر جاهلیت جنگ در ماه محرم را حرام می‌دانستند، پس در آن ماه حلال کردند خون‌های ما را و حرمت ما را در آن ماه شکستند و فرزندان و همسران ما را اسیر کردند و در خیمه‌های ما آتش افروختند و هر آنچه از کالا بود چپاول کردند و حرمت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم را در مورد ما رعایت نکردند. (بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۸۳، ح۱۷؛ الامالی للصدوق، ص۱۲۸.)


غم و اندوه در برابر این مصیبت بزرگ


امام رضا علیه‌السلام همچنین می‌فرمایند: «إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَقْرَحَ جُفُونَنا وَأَسْبَلَ دُمُوعَنا وَأَذَلَّ عَزیزَنا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَبَلاءٍ أَوْرَثَتْنا الْکَرْبَ وَالْبَلاءَ إِلی یَوْمِ الإِنْقِضاءِ فَعَلی مِثْلِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَإِنَّ الْبُکاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ» به درستی که روز حسین علیه‌السلام در سرزمین کربلا قلب‌های ما را زخمی کرد و خون‌های ما را جاری ساخت و عزیزان ما را خوار گرداند و درد و رنج را میراث ما ساخت تا روزی که این غم برطرف شود، (روز قیام قائم و انتقام او از قاتلان) [پس گریه‌کنندگان باید بر مثل امام حسین علیه‌السلام گریه کنند و به درستی که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می‌برد. (الامالی للصدوق، ص۱۲۸؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۸۳، ح۱۷.)


اعتراف به بزرگی این مصیبت


در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ (بِکُمْ) عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَات»


اشتداد غضب خدا بر کسانی که اتفاق کردند بر قتل حسین بن علی




بیشتر بخوانید:


۸ ویژگی بارز حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام




از سخنان آن حضرت هنگامی که به صحنه پیکار نظر کردند و گفتند: «اشتد غضب الله تعالی علی الیهود، اذ جعلوا له ولدا، و اشتد غضب الله علی النصاری اذ جعلوه ثالث ثلاثة، و اشتد غضبه علی المجوس اذ عبدوا الشمس و القمر دونه، و اشتد غضبه علی قوم اتفقت کلمتهم علی قتل ابن بنت نبیهم. اما والله لا اجیبهم الی شی ء مما یریدون حتی القی الله، و انا مخضب بدمی.» غضب الهی بر قوم یهود شدت گرفت، چراکه برای خدا، فرزند قائل شدند، غضب خدا بر نصاری شدید شد، چراکه قائل به تثلیث شدند و غضب الهی بر مجوس فرود آمد، چراکه خورشید و ماه را پرستیدند و غضب خداوند شدت گرفت بر قومی که متحد شدند تا فرزند دختر پیامبر خود را بکشند.



امام رضا علیه السلام فرمودند: به درستی که مردم عصر جاهلیت جنگ در ماه محرم را حرام می‌دانستند، پس در آن ماه حلال کردند خون‌های ما را و حرمت ما را در آن ماه شکستند و فرزندان و همسران ما را اسیر کردند و حرمت رسول خدا (ص) را در مورد ما رعایت نکردند.



به خدا قسم تن به ذلت بیعت نخواهم داد تا خداوند را ملاقات کنم، در حالی که به خون خود آغشته باشم. (اللهوف: ص ۱۰۱.)


ثواب عزاداری


امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَنْ کانَ یَومُ عاشُوراءَ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَحُزْنِهِ وَبُکائِهِ یَجْعَلُ اللّه ُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَسُرُورِهِ وَقَرَّتْ بِنا فِی الْجِنانِ عَیْنُهُ» هرکس روز عاشورا، روز ماتم، اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند عزیز و جلیل روز قیامت را روز شادی و خوشحالی او قرار می‌دهد و چشم او در بهشت به دیدن ما روشن می‌شود. (بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۰۴، ح۱۹۶۹۶.)


کار نکردن در عاشورا


امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فی حَوَائِجِهِ یَوْمَ عاشُوراءَ قَضَی اللّه ُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ» هر که در روز عاشورا کار و کوشش برای برآوردن حاجاتش را ترک کند، خداوند حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می‌سازد.(وسائل‌الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۰۴، ح ۱۹۶۹۶)


روی دیگر حادثه عاشورا


عاشورا مدرسه آموزش حیات طیبه، عاشورا تجسم ارزش‌های بلند انسانی، ایمان توحیدی، توکل بر خدا، تسلیم و رضا در برابر اراده الهی در انجام وظایف، فداکاری در راه حق، بذل مهجه و همه موجودی در این راه، دعوت به راه حق و استقامت در این راه، مبارزه با ظلم، فساد، انحراف، روشن‌ترین این ارزش‌ها دفاع از اسلام و حفظ آن و برگرداندن اسلام به مسیر و مجرای صحیح یعنی برگرداندن به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله‌ و علیه‌ و آله‌ و سلم است.


در مدینه؛ آن شبی که ولید حاکم مدینه حضرت را احضار کرد و گفت: معاویه از دنیا رفته است و شما باید با یزید بیعت کنید! حضرت به او فرمود: باشد تا صبح، «ننظر و تنظرون اینا احق بالبیعة و الخلافه» برویم فکر کنیم، ببینیم ما باید خلیفه شویم یا یزید خلیفه شود! مروان فردای آن روز، حضرت را در کوچه‌های مدینه دید و گفت: یا اباعبدالله، تو خودت را به کشتن می‌دهی! چرا با خلیفه بیعت نمی‌کنی؟ بیا بیعت کن، خودت را به کشتن نده؛ خودت را به زحمت نینداز!



امام رضا علیه السلام فرمودند: هرکس روز عاشورا، روز ماتم، اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند عزیز و جلیل روز قیامت را روز شادی و خوشحالی او قرار می‌دهد و چشم او در بهشت به دیدن ما روشن می‌شود.



حضرت در جواب او، این جمله را فرمود: «انالله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السّلام، اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»؛ دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد؛ آن وقتی که حاکمی مثل یزید بر سر کار بیاید و اسلام به حاکمی مثل یزید مبتلا گردد! قضیه شخص یزید نیست؛ هرکس مثل یزید باشد. گویی تا به حال هرچه بود، قابل تحمل بود، اما الان پای اصل دین و نظام اسلامی در میان است و با حکومت کسی مثل یزید نابود خواهد شد.


در وصیت امام حسین علیه‌السلام به برادرش محمد بن حنفیه، بعد از شهادت به وحدانیت خدا و موارد دیگر به این جا می‌رسد: «و انی لم اخرج اشرا ولا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً»؛ یعنی اشتباه نشود و تبلیغات‌چی‌ها تبلیغ کنند که امام حسین علیه‌السلام هم مثل کسانی که خروج می‌کنند برای اینکه قدرت را به چنگ بگیرند - برای خودنمایی، برای عیش و ظلم و فساد - وارد میدان مبارزه و جنگ می‌شود! کار ما از این قبیل نیست؛ «و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی». عنوان این کار، همین اصلاح است؛ می‌خواهم اصلاح کنم. نه برای این است که حتماً باید به حکومت برسیم، نه برای این است که حتماً باید برویم شهید شویم. نه؛ می‌خواهیم اصلاح کنیم.


البته برای اصلاح، یک وقت شرایط طوری است که انسان به حکومت می‌رسد و خودش زمام قدرت را به دست می‌گیرد؛ یک وقت نمی‌تواند این کار را بکند - نمی‌شود - شهید می‌شود. در هر دو حال، قیامِ برای اصلاح است.


بعد می‌فرمایند: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی» ؛ این اصلاح، مصداق امر به معروف و نهی از منکر است.


حضرت در مکه، دو نامه نوشته است که یکی به رؤسای بصره و دیگری به رؤسای کوفه است. در نامه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام به رؤسای بصره این طور آمده است: «و قد بعث رسولی الیکم بهذا الکتاب و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبّیه فان سنّة قد امیتت و البدعة قد احییت فان تسمعوا قولی اهدیکم الی سبیل الرّشاد» من می‌خواهم بدعت را از بین ببرم و سنت را احیا کنم، چراکه سنت را میرانده‌اند و بدعت را زنده کرده‌اند! اگر دنبال من آمدید، راه راست با من است؛ یعنی می‌خواهم همان تکلیف بزرگ را انجام دهم که احیای اسلام و احیای سنت پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله و سلم و نظام اسلامی است.


امام حسین علیه‌السلام در نامه به اهل کوفه فرمود: «فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب والقائم بالقسط الدّائن بدین الحقّ الحابس نفسه علی ذالک الله والسلام» امام و پیشوا و رئیس جامعه اسلامی نمی‌تواند اهل فسق و فجور و خیانت و فساد و دوری از خدا باشد، بلکه باید کسی باشد که به کتاب خدا عمل کند، یعنی در جامعه عمل کند؛ نه اینکه خودش در اتاق خلوت فقط نماز بخواند؛ بلکه عمل به کتاب را در جامعه زنده و اخذ به قسط و عدل کند و حق را قانون جامعه قرار دهد.


«الداّئن بدین الحق»، یعنی آیین و قانون و مقررات جامعه را حق قرار دهد و باطل را کنار بگذارد. «و الحابس نفسه علی ذالک للّه»؛ ظاهراً معنای این جمله آن است که خودش را در خط مستقیم الهی به هر کیفیتی حفظ کند و اسیر جاذبه‌های شیطانی و مادی نشود؛ والسّلام. بنابراین، هدف را مشخص می‌کند.


امام حسین علیه‌السلام از مکه خارج شد. آن حضرت در بین راه در هر کدام از منازل، صحبتی با لحن‌های مختلف دارد. در منزلی به نام «بیضه»، در حالی که حرّبن یزید هم در کنار حضرت است - حضرت می‌رود، او هم در کنار حضرت می‌رود - به این منزل رسیدند و فرود آمدند.


حضرت اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام ایستاد و خطاب به لشکر دشمن، اینگونه فرمود:


«ایهاالنّاس، انّ رسول‌الله صلّی‌الله علیه و آله و سلم قال: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله، ناکثاً لعهدالله، مخالفاً لسنّة رسول الله یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان ثم لم یغیر بقول و لا فعل کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله» یعنی اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه بر سرِ کار است که ظلم می‌کند، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می‌شمارد، حکم الهی را کنار می‌زند - عمل نمی‌کند - و دیگران را به عمل وادار نمی‌کند؛ یعنی در میان مردم، با گناه، با دشمنی و با ظلم عمل می‌کند - حاکمِ فاسدِ ظالمِ جائر که مصداق کاملش یزید بود - «و لم یغیر بقول و لافعل»، و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند، «کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله»، خدای متعال در قیامت، این ساکتِ بی‌تفاوتِ بی‌عمل را هم به همان سرنوشتی دچار می‌کند که آن ظالم را دچار کرده است؛ یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار می‌گیرد.


این را پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله و سلم فرموده و مشخص کرده بود که اگر نظام اسلامی منحرف شد، باید چه کار کرد. امام حسین علیه‌السلام هم به همین فرمایش پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله و سلم استناد می‌کند.


پس تکلیف، چه شد؟ تکلیف، «یغیر بقول و لافعل» شد. اگر انسان در چنین شرایطی قرار گرفت و موقعیت مناسب باشد، واجب است در مقابل این عمل، قیام و اقدام کند. به هر کجا می‌خواهد برسد؛ کشته شود، زنده بماند، به حسب ظاهر موفق شود یا نشود. هر مسلمانی در مقابل این وضعیت باید قیام و اقدام کند. این تکلیفی است که پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله و سلم فرموده است.


امام حسین علیه‌السلام سپس فرمودند: «و انّی احق بهذا» من از همه مسلمانان شایسته‌ترم به اینکه این قیام و این اقدام را بکنم، چراکه من پسر پیامبرم. اگر پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله و سلم، این تغییر، یعنی همین اقدام را بر تک‌تک مسلمانان واجب کرده، بدیهی است که حسین بن علی علیه‌السلام پسر رسول خدا صلی‌الله و علیه و آله و سلم وارث علم و حکمت پیامبر از دیگران واجب‌تر و مناسب‌تر است که اقدام کند و من به خاطر این است که اقدام کردم، بنابراین امام، علت قیام خود را بیان می‌کند.


امام حسین علیه‌السلام بعد از ورود به سرزمین کربلا فرمودند: «قد نزل من الامر ما قد ترون ...» سپس فرمودند: «الا ترون الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء ربه حقا»، بنابراین امام حسین علیه‌السلام برای انجام یک واجب، قیام کرد. این واجب در طول تاریخ، متوجه به یکایک مسلمانان است. این واجب، عبارت است از اینکه هر وقت دیدند که نظام جامعه اسلامی دچار یک فساد بنیانی شده و بیم آن است که به کلی احکام اسلامی تغییر یابد، هر مسلمانی باید قیام کند.


البته در شرایط مناسب؛ آن وقتی که بداند این قیام، اثر خواهد بخشید. جزء شرایط، زنده ماندن، کشته نشدن، یا اذیت و آزار ندیدن نیست. اینها جزو شرایط نیست، بنابراین امام حسین علیه‌السلام قیام کرد و عملاً این واجب را انجام داد تا درسی برای همه باشد.


امام حسین علیه‌السلام از لحاظ عملی، درس بزرگی به همه تاریخ اسلام داد و در حقیقت، اسلام را هم در زمان خودش و هم در هر زمان دیگری بیمه کرد.


هرجا فسادی از آن قبیل باشد، امام حسین علیه‌السلام در آن جا زنده است و با شیوه و عمل خود می‌گوید که شما باید چه کار کنید. تکلیف این است، بنابراین باید یاد امام حسین علیه‌السلام و یاد کربلا زنده باشد، چراکه یاد کربلا این درس عملی را مقابل چشم می‌گذارد.


حجت‌الاسلام امان‌الله علیمرادی نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رفسنجان


انتهای پیام/۴۰۷۸/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب