دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 مرداد 1400 - 03:34

چرا جامعه‌شناسی ما نمی‌تواند حقیقت را ببیند؟

«پدیده شهید حججی» جزئی از یک کل است. پدیده بزرگ‌تر «پدیده مقاومت» است که تاثیر مستقیم بر جامعه ما دارد. اما جامعه‌شناسی ما هیچ‌گاه تلاش نکرده این پدیده را که تضمین‌کننده امنیت عمومی و اقتدار ملی ماست، تجزیه و تحلیل کند، چه رسد به آنکه بخواهد درجهت قوام آن دستورالعمل‌هایی را تجویز کند.
کد خبر : 601626
حججی



به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، *جعفر حسن‌خانی، مرداد سال ۱۳۹۶ خبر شهادت یکی از جوانان ایرانی، فضای عمومی کشور را با بهت و اندوهی فراوان روبه‌رو کرد؛ خبر شهادت محسن حججی، جوان بیست و پنج ساله‌ای که ابتدا توسط نیروهای تروریستی داعش دستگیر و دو روز بعد از اسارت در سوریه به شهادت می‌رسد. بعد از انتشار این خبر، موجی از واکنش‌های عمومی از سوی جریان‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی و مردمی در محکومیت این حادثه به راه می‌افتد.


یادداشت پیش رو نقدی بر ناتوانی و بی میلی جامعه شناسی در پرداختن به پدیده های اجتماعی ایرانی اسلامی است. تمرکز یادداشت پیش رو بر پدیده اجتماعی شهید ححجی است و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که چرا جامعه شناسان ایرانی در برابر پدیده هایی نظیر حججی کم توجهی می کنند.


«مساله جامعه‌شناسی در ایران چیست؟ آیا جامعه‌شناسی ما، جامعه ما را می‌شناسد؟ آیا می‌تواند درک درستی از پدیده‌های اجتماعی جامعه ما داشته باشد؟»


جامعه‌شناسی ما همواره با این سوالات مواجه بوده است. با بروز پدیده‌های فراگیر اجتماعی و بهت جامعه‌شناسی این سوالات تکرار شده و اهمیت دوچندان یافته است. ازجمله این پدیده‌ها که در وض معاصر با آن مواجه هستیم و این سوالات را دوباره بر ذهن‌ها متبادر می‌کند «پدیده شهید حججی» است؛ جوان نورسته‌ای که در راه دفاع از عقاید اسلامی و امنیت ملی جامعه خود در میدان رزم حضور می‌یابد و در این گیر و دار، لحظه اسارت او در یک فریم تصویر به ثبت می‌رسد.


اما این فریم تصویر که آمیخته‌ای است از یقین و شجاعت در آن، در بعدی از زمان و مکان حبس نمی‌شود بلکه میلیون‌ها بار توسط میلیون‌ها کاربر ایرانی دست به دست شده و تحسین و تاثر جامعه ایران را برمی‌انگیزاند. در این میان جامعه‌شناسی ما سکوت می‌کند.


هیچ صورت‌بندی نظری جدی‌ای برای توضیح این پدیده ارائه نمی‌دهد؛ نه می‌تواند آنچه را که شهید حججی به انجام رسانیده، توضیح دهد و نه آنکه همدلی و همراهی عواطف عمومی از هر قشر، گروه و سلیقه سیاسی و اجتماعی را در این باره فهم کند.


«پدیده شهید حججی» جزئی از یک کل است. پدیده بزرگ‌تر «پدیده مقاومت» است که تاثیر مستقیم بر جامعه ما دارد. اما جامعه‌شناسی ما هیچ‌گاه تلاش نکرده این پدیده را که تضمین‌کننده امنیت عمومی و اقتدار ملی ماست، تجزیه و تحلیل کند، چه رسد به آنکه بخواهد درجهت قوام آن دستورالعمل‌هایی را تجویز کند. این مهم به چند دلیل اتفاق افتاده است:


۱. جامعه‌شناسی ما راحت‌طلب است. مسائلش شامل هرچیزی است که جامعه‌شناسان ما در مسیر آپارتمان تا محل کار و تدریس خود با آن مواجه هستند. جامعه‌شناسی ما شبیه فیلمسازی ما شده است. سناریوی بیشتر فیلم‌های ما در آپارتمان آغاز و به انجام می‌رسد و جامعه‌شناسی ما نیز مسائلش را در همین محدوده جست‌وجو می‌کند.


جامعه‌شناسی ما نوک‌بینی خود را می‌بیند و نسبت به انجام کارهای سخت هرچند مهم اکراه دارد. هر آنچه در افقی دورتر اتفاق بیفتد و از دایره دید او خارج باشد گویی اتفاق نیفتاده است. با این اوصاف انتظار گزافی است اگر فکر کنیم جامعه‌شناسی ما بخواهد به موضوعاتی چون جنگ و دفاع نزدیک شود.


۲. جامعه‌شناسی ما انتزاعی و نقلی است. جامعه‌شناسی ما بیشتر تدریس و تکرار نظریات جامعه‌شناسی از کلاسیک تا پساساختارگرا را دنبال می‌کند. بیشتر نظریات جامعه‌شناسی که تکرار می‌شوند پسینی هستند، به این معنا که پس از وقوع پدیده‌های اجتماعی، نظریه‌پردازانی سعی کرده‌اند با ارائه یک صورت‌بندی نظری آن پدیده را توضیح دهند.


همین نظریات برآمده از پدیده‌های اجتماعی جامعه‌ای که جامعه‌شناس نظریه‌پرداز غربی در آن زیست کرده است، شده نقل‌قول تکراری جامعه‌شناسان ما آن هم در جهان ایرانی. حال سوال اینجاست که جامعه‌شناسی ما چرا به همین تکرار و نقل‌قول‌های نظریات پسینی برآمده از جوامع دیگر بسنده کرده است و تلاشی برای صورت‌بندی نظریات پسینی برآمده از جامعه خود نمی‌کند.


۳. جامعه شناسی ما ایدئولوژیک است و همه چیز را نمی بیند. جامعه ما با «پدیده شهید حججی» مواجه است. رخدادی که در همه لایه‌های اجتماعی جامعه ما نفوذ کرده و همدلی عمومی با این پدیده را برانگیخته است اما هیچ توضیحی از جامعه‌شناسی ما در این‌باره ارائه نمی‌شود.


جامعه‌شناسی ما ایدئولوژیک است. به این معنا که تلاش می‌کند تعاریفی از وضع موجود، وضع موعود و راه رسیدن از وضع «الف» به وضع «ب» را ارائه دهد. جامعه‌شناسی ایدئولوژیک تلاش می‌کند هر آنچه را در تایید ایدئولوژی خود است، ببیند و ضریب دهد و هرآنچه را در نقض ایدئولوژی خود است، نبیند و سانسور کند. شاید بخشی از دلیل نادیده شدن «پدیده شهید حججی» حاکم بودن همین نگاه ایدئولوژیک بر جامعه‌شناسی باشد.


حسین بشیریه- را که می‌توان از پیشگامان جامعه‌شناسی در ایران برشمرد- تلاش می‌کند جامعه ایران را با ایده «درحال ‌گذار به دموکراسی» تحلیل کند و همایون کاتوزیان با ایده «جامعه کوتاه‌مدت» و... هر دو نگاه و این قبیل تصورات ایدئولوژیک هستند.


لذا هرآنچه را در تایید مدعای خود نباشد، نمی‌بینند. چرا جامعه‌شناسی که تلاش می‌کند اثبات کند جامعه ایران کوتاه‌مدت است و تداوم و پیشرفت در آن ممکن نیست و درحال ‌گذار است باید به نقطه درخشانی چون پدیده حججی توجه کند؟ این انتظار گزافی است.


فرجام سخن


جامعه شناسی ما راحت طلب، انتزاعی و ایدئولوژیک است لذا برای آنکه پدیده درخشان شهید حججی و پدیده عظیم مقاومت در جامعه‌شناسی ما درک شود تا درنتیجه آن شاهد صورت‌بندی قابل توضیح علمی برای آن باشیم نیازمند آنیم که این سه مانع مهم را از پیش‌روی جامعه‌شناسی برداریم تا جامعه‌شناسی افقی گسترده بیابد و دوردست‌ها را نیز ببیند.


منبع: نورنیوز


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب