دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 مرداد 1400 - 08:37
شعر مناجاتی محرم؛

کاش بودم سپر برای تنت

دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان قطعه شعری با مضمون شعر مناجاتی امام حسین علیه‌السلام درباره ایام محرم سروده است.
کد خبر : 600238
بوی محرم



به گزارش خبرنگار گروه استان‌های خبرگزاری آنا از کاشان، رضا حمامی‌آرانی دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان که از شاعران آیینی کشور و شاعر اشعار بسیاری از بزرگان مداحی بوده، قطعه شعری سروده است( شعر مناجاتی محرم) که از نظر مخاطبان می‌گذرد.


وی سه کتاب شعر به نام‌های «اشک آینه‌ها» و «با کاروان زینب ۱ و ۲» را بازنشر کرده است.


شعر مناجاتی محرم


گفته بودم غزل نخواهم ساخت
فاعلٌ مُفتَعَل نخواهم ساخت


از هیاهوی پوچ این دنیا
توی این سینه تَل نخواهم ساخت


تا ابد روی حرف خود هستم
غیر شعر ازل نخواهم ساخت


همه سال ما محرم تو است
غصه بی‌محل نخواهم ساخت


تا که شعرم ستاره اشک است
قصه‌ای از زهل نخواهم ساخت


شعر غم تا ضریح پاکت را
من نگیرم بغل نخواهم ساخت


گرچه بسیار محتشم داری
باز هم شعر نو حه کم داری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


در زبان غیر واژه غم‌ نیست
زندگی‌مان بدون پرچم نیست


همه ساعات ما غم و اشک است
وقت روضه فقط محرم نیست


کلُ یومٍ قصیده گودال
کلُ عرضٍ به غیر ماتم نیست


کشته شد شاه تشنه واویلا
هیچ ذکری به مثل این دم نیست


شور و حالی که روضه‌ات دارد
من به هر مجلسی که رفتم نیست


نفس و اشک‌های سینه‌زنت
به کدامین مریض مرهم نیست


لذت پای روضه سینه زدن
در تمام بهشت عالم نیست


مهر سقا به روی سینه ماست
اینکه پیداست رتبه‌ای کم نیست


مهدی فاطمه جلودار است
هرکجا هیئت علمدار است
ـــــــــــــــــــ
پای شعرت قلم مقدس شد
در عزای تو غم مقدس شد


تویی تفسیر تین و الزیتون
نذر اسمت قسم مقدس شد


اسمت آمد به روی پرچم‌ها
و پس از آن قسم مقدس شد


گرد هیئت به چشم‌مان که نشست
آری این چشم هم مقدس شد


تا نهادی به خاک کعبه قدم
کعبه از این قدم مقدس شد


تو نظر کن به ما ولی نظری
که از آن محتشم مقدس شد


هر که شد شاعر در حرمت
نه فقط محترم مقدس شد


یمن هفتاد و دو شهید رهت
نزد ما این رقم مقدس شد


کاش بودم سپر برای تنت
جای تیری که خورده بر بدنت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


صحبت تیر شد قلم وا خورد
صفحه از لغزش قلم تا خورد


میز و دفتر به خویش لرزیدند
بغض در سینه‌ام گره‌ها خورد


تا نوشتم ز سنگ و پیشانی
لطمه بر پایه‌های دنیا خورد


حرمله با سه تیره غوغا کرد
تیر اول به چشم سقا خورد


تیر دوم به اصغر تو که خورد
سر ۶ ماهه از عقب تا خورد


پاره سنگی ز جانب لشکر
آمد و بر جبین مولا خورد


پیراهن را کمی که بالا زد
سیدالشهدا کمی جا خورد


این خبر نقل و قول مقتل‌هاست
تیر سوم به قلب آقا خورد


به همان نقطه‌ای که عرش خداست
تیر آمد درست آنجا خورد


من قسم می‌خورم قسم به خودش
که همه تیرها به زهرا خورد


انتهای پیام/۴۰۷۸/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب