سایه «فرهنگ» بر علوم انسانی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه ایران در این رابطه نوشت: چندی پیش مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران، مردم را با این خبر غافلگیر کرد: «از سال آینده ثبت نام در رشته ادبیات و علوم انسانی در مدارس دولتی عادی ممنوع است و دانش آموزان متقاضی رشته علوم انسانی باید در دبیرستانهای «فرهنگ» ثبت نام کنند.» با انتشار این خبر موجی از واکنشها به راه افتاد، برخی گفتند قرار است آموزش و پرورش علوم انسانی را محدود کند و برخی دیگر هم ذهنشان به سمت مدارس «فرهنگ» ی رفت که مدیریتش با دکترغلامعلی حداد عادل است و چندین شعبه هم دارد.
همان روزها سخنگوی آموزش وپرورش شهر تهران اعلام کرد: «مدارس فرهنگ آموزش و پرورش دولتی هستند و ربطی به مدارس حداد عادل ندارند.» غائله اما به اینجا ختم نشد، سر و صداها و اعتراضها آنقدر ادامه یافت که وزارت آموزش و پرورش مجبور به انتشاررسمی توضیح در این زمینه شد و در اطلاعیهای اعلام کرد: «مسئولان این وزارتخانه هنوز تصمیمی برای تعطیلی علوم انسانی در مدارس دولتی ندارند و هر گونه تصمیمی که برای این موضوع گرفته شود از سوی وزیر آموزش و پرورش اعلام میشود.» با این حال برای خیلیها این سؤال مطرح است که مدارس فرهنگ چه تفاوتی با مدارس عادی دارند؟
سردر مدرسه نوشته شده است: «مدرسه دخترانه فرهنگ.» به لحاظ ظاهری این مدرسه فرقی با مدارس عادی دخترانه ندارد و این را هر رهگذری متوجه میشود. در بزرگ و زنگار بسته مدرسه یا ظاهرحدوداً 70 ساله ساختمان با معماری قدیمی اش تلنگریاست برای تأکید بر قدیمی یا حتی فرسوده بودن مدرسه. در و دیوارش به لطف رنگ و روغن تمیز شده و البته دانش آموزان هم در نگاه اول همان دانش آموزان مدرسه عادی هستند.
دختران این مدرسه گروهی یا انفرادی گوشه حیاط نشستهاند و با هیجان و پر سر و صدا با هم گپ میزنند.
برخی هاشان هم سر کلاسهای درساند و در حال زیر و رو کردن کتاب هایشان. اگر ندانید که این دانش آموزان نخبههای برتر علوم انسانی منطقه یا شهرند فکر میکنید این مدرسه هم یک مدرسه عادی است.
پسران و دختران فرهنگی
پسران نوجوان اما با دختران فرق دارند. در سفید دبیرستان پسرانه که باز میشود پسران نوجوانی را میبینید که از سر و کول هم بالا میروند. پسرهای بازیگوشی که جنب و جوش آنها تا سواری گرفتن از یکدیگر پیش میرود. برخی هاشان هم یک پاکت شیر را وسط حیاط انداخته و فوتبال بازی میکنند و در حین بازی کری برای هم میخواندند.
پرسیدم: «مگر شما توپ ندارید؟» گفتند: «نه خانم الان وقت فوتبال نیست.همینجوری بازی میکنیم.» هر چه دختران دانش آموز «فرهنگ» آرام و سر به زیرند، پسران در عوض پرحرف و پرسر و صدا هستند. مدعیاند که با خواندن علوم انسانی میخواهند کشور را تغییر دهند.
بعضی هاشان دوست دارند قاضی شوند. عدهای دوست دارند دولتمرد شوند تا به اقتصاد و سیاست کشور کمک کنند. برخی هم هستند که دوست دارند دروس حوزوی بخوانند.
این را محمد به «ایران» میگوید: «اصلاً علاقهای به مباحث دنیوی ندارم. دلم میخواهد بیشتر درباره علوم معرفتی بخوانم و بدانم.» از او میپرسم آیا دوستانی هم داری که علاقهمند به دروس حوزوی باشند؟: «بله ما چند نفر هستیم که تصمیم داریم وارد حوزه شویم.» زیر چشمی به مهدی نگاه میکند و این یعنی مهدی هم یکی از همین دانش آموزان است.
از مهدی میپرسم قبل از اینکه وارد مدرسه فرهنگ شود علاقهمند حوزه بوده یا اینکه در این مدرسه متوجه شده که علاقهاش دروس حوزوی است؟
میگوید: «دوست داشتم فلسفه بخوانم، شاید این رشته را ادامه دهم اما وقتی در کلاسهای فوق برنامه معارف اسلامی نشستم متوجه شدم که معلم مان درست میگوید، اول باید خودم را بشناسم تا بتوانم دنیا را تغییر دهم.»
دخترها اما خواسته هایشان از نوع خودشناسی، سیاست و سیاست ورزی نیست. آنها بیشترشان علاقهمند به روانشناسی، حقوق و علوم اجتماعی اند. دانش آموزان مدرسه «فرهنگ» با «فرهنگ» اما کمی ناآشنایند. آنها علاقه چندانی به شاعر یا نویسنده شدن ندارند. نه نویسنده نامداری را میشناسند و نه علاقهای به خواندن کتاب داستان دارند. شاید توقع ما این باشد که دانش آموزان مدرسه فرهنگ کمی متفاوت تر از دیگر دانش آموزان باشند. کتابها و روزنامههای جور واجور بخوانند. اهل فیلم و موسیقی باشند و تحلیلهای متفاوتی از شرایط پیرامون خود داشته باشند. از مریم دانش آموز سال سوم متوسطه میپرسم آخرین کتابی که خوانده چه بود؟ میگوید: «اهل کتاب نیستم بیشتر کتابهای درسی میخوانم. اصلاً هم کتاب دوست ندارم.» ریحانه هم نظر مریم را دارد و فقط کتابهای درسی اش را میشناسد. از ابوالفضل میپرسم نویسنده مورد علاقه ات کیست؟ میگوید: «کتابهای بزرگان اهل دین را میخوانم و به آیتالله مطهری علاقهمندم.» مهدی هم میگوید: «نویسنده خاصی مد نظرم نیست. درس هایمان خیلی سخت است و فقط باید کتاب درسی بخوانیم.» از فرهاد میپرسم موسیقی دوست داری؟ میگوید: «زیاد علاقهای به موسیقی ندارم.» مرتضی هم موسیقی را دستهبندی میکند: «حلال،خانم فقط موسیقی حلال گوش میدهم.»
هر دانش آموزی نمیتواند وارد مدرسه «فرهنگ» شود. اول باید در آزمون منطقه شرکت کند و اگر رتبه ورود به مدرسه را بهدست آورد میتواند یک «فرهنگی» شود. این را مدیر دبیرستان دخترانه یکی از همین مدارس فرهنگ میگوید.
آزمونی که از سطح علمی دانش آموزان گرفته میشود اما گویا در این آزمون مباحث دینی و اسلامی دانش آموزان بیشتر سنجیده میشود.
موضوعی که فرشاد دانش آموز سال دوم متوسطه بر آن تأکید میکند: «سؤالهای دینی آزمون ورودی مدرسه کمی سخت است. البته در مدرسهای که من هستم سخت گیریهای خاصی روی برخی مباحث دارند. برای ما شرکت در کرسیهای آزاد اندیشی لازم است، در این کلاسها با مفاهیم جدید دینی و اسلامی آشنا میشویم.»
در مدارس فرهنگ معلمان و دانش آموزان به لحاظ سطح علمی بررسی میشوند. البته برخی از معلمان هم به لحاظ علمی و عقیدتی بررسی میشوند.این موضوع را البته مدیر مدرسه فرهنگ دختران هم تأکید میکند و میگوید برایش معلم دینی دانش آموزان بسیار مهم است: «چون این معلم میتواند دانش آموز را لائیک کند یا خداپرست. بنابراین معلم دینی را خودم گزینش میکنم.»
با این حال برخی دانش آموزان از معلمان راضی و عدهای هم ناراضی اند. عدهای میگویند معلمهای ما خاص هستند و خاص هم تدریس میکنند. برخی دانش آموزان اما نظر متفاوت دارند. آنطور که مدیران دبیرستان فرهنگ میگویند معلمان فقط گزینش علمی میشوند اما گزینش عقیدتی نه ! این را مدیر مدرسه فرهنگ دختران میگوید: «ما اصلاً شرایط عقیدتی برای معلمانمان نداریم. معلمها از سوی آموزش و پرورش معرفی میشوند و همگی آنها معلمان استخدامی آموزش و پرورش هستند. وقتی معلم جدید به مدرسه میآید تنها کاری که به عنوان مدیر انجام میدهم این است که یک جلسه برای آشنا شدن با او میگذارم و سطح علمی اش را بررسی میکنم.» از او میپرسم در این جلسه معلم فقط گزینش علمی میشود یا سؤالهای عقیدتی هم از آنها میپرسید؟ میگوید: «گزینش عقیدتی کار ما نیست.»
مدیر مدرسه متوسطه هم میگوید: «ما معلم هایی داریم که دولت را نقد میکنند و از سوی دیگر معلم هایی که معتقد به دولت هستند. دانش آموزان هم همینگونه هستند، ما فقط گزینش علمی برای دانش آموزان داریم چون دانش آموزان ما از خانوادههای مختلفی به اینجا میآیند. ما نمیخواهیم دانش آموز خودش را سانسور یا محدود کند.»
البته معلم جامعه شناسی همین مدرسه هم موضوع گزینش اعتقادی معلمان را رد می کند و می گوید:<معلمان مدرسه فرهنگ فقط باید از نظرسطح علمی برتر باشند.>
علوم انسانی ویژه
مدرسه «فرهنگ»، را خیلیها <مدرسه حداد عادل> خطاب میکنند؛ مدرسهای که نخستین بار در کشور برای تربیت دانش آموزان علوم انسانی تأسیس شد. ماجرای تأسیس این دبیرستان که دو شعبه دخترانه و پسرانه داشت به سال ۷۱ باز میگردد. با این حال تا نام مدرسه «فرهنگ» مطرح شد ذهنها به سوی مدرسه فرهنگ حداد عادل چرخید. مسئولان آموزش و پرورش اما این موضوع را رد کردند: «در شهر تهران چند مدرسه فرهنگ وجود دارد که مدیریتش با وزارت آموزش و پرورش است و این مدارس ربطی به مدارس آقای حداد عادل ندارد و این تنها یک تشابه اسمی است.» آنها بر این باورند که رشته علوم انسانی برای آدمهای ازاین جا مانده و از آن جا رانده نخواهد بود.
بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش شهر تهران، در حال حاضر بالغ بر 36 هزار دانشآموز دختر و پسر شهر تهران در رشته ادبیات و علوم انسانی تحصیل میکنند. از این تعداد 22 هزار و 500 نفر در مدارس دولتی عادی، سه هزارو 498 نفر در مدارس دولتی فرهنگ، 898 نفر در مدارس نمونه دولتی، دو هزار و 738 نفر در مدارس هیأت امنایی، 47 نفر در مدارس تیزهوشان، هزار و590 نفر مدارس شاهد، چهار هزار و 884 نفر هم در مدارس غیردولتی مشغول به تحصیل هستند. همچنین حدود 12 مدرسه فرهنگ در سطح شهر تهران زیر نظر وزارت آموزش و پرورش فعالیت میکند که 5 مدرسه متعلق به پسران و 7 مدرسه مخصوص دختران است. با این حال باید پرسید آیا روشهای آموزش و آموزههای مذهبی خاصی در دبیرستانهای فرهنگ اجرا میشود؟ دبیرستانهای دولتی کنونی چه مشکلی دارند یا داشتند که نمیتوانند رشته علوم انسانی داشته باشند؟ اگر قرار است دبیرستانهای علوم انسانی تخصصی شوند، آیا مدرسههای رشتههای ریاضی فیزیک و علوم تجربی هم تخصصی میشوند؟
اسفندیار چهاربند رئیس آموزش و پرورش شهر تهران درباره تأسیس مدارس فرهنگ در سطح شهر تهران میگوید: «ورود به رشته علوم انسانی بسیار آسان بود، برای همین هر دانش آموزی که معدل پایین داشت وارد رشته علوم انسانی میشد و سطح این رشته به لحاظ کیفی پایین آمده بود. به همین علت تصمیم گرفتیم تا مدارس ویژه علوم انسانی برای دانش آموزان علوم انسانی تأسیس کنیم.
درحال حاضر 12 مدرسه فرهنگ در سطح شهر فعال است و در نظر داریم تا سال آینده در مناطقی که جمعیت دانشآموزی آنها بالای 15 هزار نفر است 2 مدرسه فرهنگ تأسیس شود. همچنین بر اساس آنچه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است، ارتقای کیفی رشته علوم انسانی مد نظر است اما با سیستم فعلی فقط به لحاظ کمی ارتقا پیدا میکنیم. در سند تحول بنیادین بر شناسایی استعدادهای برتر و هدایت آنها به ادامه تحصیل در رشتههای علوم انسانی تأکید شده است.»
وی تأکید میکند: «در رشتههای تجربی و ریاضی نیاز به تخصصی شدن مدرسه وجود ندارد چرا که دانش آموزان این مدارس از سطح علمی بالایی برخوردارند.»
اگر چه فرضیه محدودسازی رشته علوم انسانی از سوی مسئولان آموزش و پرورش رد میشود اما همچنان این سؤال برای افکار عمومی باقی میماند که رویکرد مدارس فرهنگی که قرار است از این پس علوم انسانی را تدریس کنند، چیست و چه نسبتی با بومیسازی علوم انسانی در دانشگاههای کشور دارد؟ جدای این، سپردن این موضوع، به طور اختصاصی به مدارس «فرهنگ» به چه دلیل صورت گرفته است؟
چهاربند در این باره معتقد است: «پذیرش دانشآموزان در این دبیرستانها از بین قبولشدگان پایه نهم که حداقل معدل 17 را دارا هستند بر اساس آزمون ورودی انجام میشود و ادامه تحصیل آنان در این دبیرستانها منوط به حداقل نمره (12) در هر ماده درسی و معدل سالانه (15) است.سوابق تحصیلی 90 درصد از دانشآموزان پایه نهم شهر تهران با حداقل معدل مقرر در آییننامه تأسیس مدارس دولتی فرهنگ مطابقت دارد.
به عبارت دیگر بیش از 90 درصد از دانشآموزان پایه نهم دارای شرط معدل به منظور ورود به دبیرستانهای دولتی فرهنگ هستند، بدیهی است که اولویت پذیرش داوطلبان در رشته ادبیات و علوم انسانی با رعایت سقف 20درصد از دانشآموزان شاخه نظری با دانشآموزانی است که از سوابق تحصیلی بهتری برخوردارند.» او تأکید میکند: «این مدارس برای محدودسازی علوم انسانی تأسیس نشده است بلکه ما میخواهیم دانش آموزان تیز هوش و با استعداد وارد رشته علوم انسانی شوند. این موجی رسانهای است که علیه مدارس فرهنگ به راه افتاده و ما این موضوعها را تکذیب میکنیم.»
به گفته او مدارس عادی علوم انسانی تعطیل نمیشوند و بر حسب نیاز و اعلام ادارات آموزش و پرورش مناطق کماکان تعدادی از مدارس عادی به کار خود ادامه میدهند.
مدارس فرهنگ پولی است
مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران اعلام میکند که مدارس فرهنگ پولی نیست و هیچ گونه هزینهای از دانش آموزان نمیگیرد. اما بررسیهای میدانی خبرنگار «ایران» نشان میدهد که این مدارس از 800 هزار تومان تا سه میلیون تومان شهریه از خانوادهها دریافت میکنند. «شما فکر کنید که دخترتان در مدرسهای خاص درس بخواند. مدرسهای که سطح علمی معلمان و دانش آموزانش بالا باشد. امکان دارد که پول نگیرند؟» این را مادر یکی از همین دانش آموزان میگوید و البته مدیر مدرسه هم حرف هایش را تأیید میکند و میگوید: «بر اساس آیین نامه، هیأت امنا هر سال شهریه دانش آموزان را مشخص میکند. ما حدود 2 میلیون تومان از هر دانش آموز میگیریم البته برای دانش آموزان سال دوم و سوم یک میلیون و 500 هزار تومان شهریه در نظر گرفته ایم. این هم به میزان کلاسهای فوق برنامهای که برای دانش آموزان میگذاریم این رقم گرفته میشود.»
مخالفــان و موافقــان چه میگویند؟
تأسیس مدارس فرهنگ در تهران البته موافقان و مخالفانی هم دارد.سعید معید فر جامعه شناس از افرادی است که موافق تأسیس مدارس ویژه علوم انسانی در کشور است. او که سالها رئیس انجمن جامعه شناسی ایران بوده، میگوید: «این احساس را درک میکنم که مسئولان در نظر دارند سر و سامانی به رشته علوم انسانی دهند و البته این موضوع بسیار هم خوب و پسندیده است چرا که علاقهمندان رشته علوم انسانی روز به روز بیشتر میشوند و باید کسانی وارد این رشته شوند که استعداد ویژهای دارند. البته ما هم قبول داریم مدارسی که به تدریس علوم انسانی میپردازند، موفقتر عمل میکنند؛ مثل مدارسی که به تدریس صرف علوم ریاضی و تجربی میپردازند. در این نوع مدارس، توجه و تمرکز اصلی بر رشته علوم انسانی خواهد بود و دانشآموزان مشتاق واقعی علوم انسانی به این مدارس سرریز خواهند شد.» این دانشیار بازنشسته گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اما و اگرهایی برای این موافقت دارد: «مسئولان باید مراقب باشند تا فضای مدارس درگیر ایدئولوژی خاصی نشود. و دانشآموزان علاقهمند بتوانند براحتی وارد مدارس فرهنگ شوند. البته از مسئولان آموزش و پرورش هم میخواهیم که مدارس عادی علوم انسانی را تعطیل نکنند چرا که شاید امکان دسترسی همگان به مدارس فرهنگ وجود نداشته باشد.»
برخی بر این باورند که با این تصمیم شاید رشته علوم انسانی محدود شود و دانش آموزان علاقهمند به این رشته هم به علت نبود مدرسه نتوانند در رشته مورد علاقه شان تحصیل کنند.
مهدی بهلولی فعال صنفی معلمان در این باره میگوید: «گویا آموزش و پرورش و برخی دیگر از نهادهای تصمیم گیرنده دولت همانند سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، تصمیم گرفتهاند که دانش آموزان دبیرستانی را به روشهای گوناگون، برای نمونه گذاشتن شرط معدل نسبتاً بالای 17 برای ورود به رشته علوم انسانی در دبیرستان، به سوی رشتههای کار و دانش و فنی حرفهای هدایت کنند و این در حالی است که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، در بخش «هدفهای عملیاتی و راهکارها» در راهکار 2/15 آمده است «تدوین برنامه به منظور فرهنگسازی در جهت تبیین و تقویت منزلت علوم انسانی و پرهیز از غلبه رویکرد تجربی و فنی در دورههای آموزش رسمی عمومی.» با نگاه به 6 رویکردی که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش درباره آموزش علوم انسانی آمده نیز روشن میشود که آموزش و پرورش تصمیم دارد در این زمینه،چه در روش و چه در درون مایه، سمت و سوی تازهای برگزیند. برای نمونه در راهکار 6/15 چنین میخوانیم «اصلاح و بازتدوین متون و مواد آموزشی دروس علوم انسانی در سطوح مختلف بر اساس آموزهها و معارف دینی و با مشارکت حوزههای علمیه» که به روشنی سخن از بازتدوین متون و مواد آموزشی درسهای علوم انسانی میدهد.»
او میگوید: «درباره آموزش مدرسهای علوم انسانی و حساسیت هایی که درباره آن دیده میشود چنین به نظر میرسد که آموزش و پرورش نیازمند رفتار و اطلاعرسانی شفاف تر و همه جانبه تری باشد. یکی از عاملهای دامن زدن به سوء تفاهمها در چند روز گذشته، نامگذاری مدرسههای علوم انسانی به مدرسههای «فرهنگ» بود. این نامگذاری این امر را به ذهن شنوندگان متبادر میکرد که آموزش و پرورش،روش و رویکرد خاص یک سری از مدرسههای پولی وابسته به یک شخصیت سیاسی را برگزیده است. برخی بر این باورند که در این مدرسه ها،علوم انسانی با رویکرد و اندیشه ویژهای آموزش داده میشود. این نامگذاری دست کم یک کج سلیقگی بود. البته با راهاندازی مدرسههای جداگانه آموزش علوم انسانی مخالف هستم.»
بهلولی تأکید میکند: «همه اسم مدارس فرهنگ را با آقای حداد عادل میشناسند و ما هم نمیدانیم که چرا آموزش و پرورش تصمیم گرفته است که دانش آموزان علوم انسانی را جدا کند. این جداسازی فقط یک موضوع را در ذهنها نشان میدهد و آن اینکه ما میخواهیم افرادی خاص با جهت دهی خاص در این رشته درس بخوانند.»
طبق اصل 30 قانون اساسی دولت وظیفه دارد که زمینههای تحصیلات مقدماتی یعنی تا پیش از دانشگاه تمام مردم را به صورت رایگان فراهم کند. در حالیکه میدانیم دبیرستانهای فرهنگ نوعی دبیرستان هیأت امنایی و شهریه بگیر محسوب میشوند و وادار کردن علاقه مندان علوم انسانی به ورود به این مدارس نوعی دور زدن این اصل قانونی است.
این بخشی از صحبتهای محمد نیکنژاد فعال صنفی معلمان است.او البته بر این باور است که دانش آموزانی که وارد این مدارس میشوند عقاید خاصی را دنبال میکنند: «بسیاری از دانش آموزان مدرسه فرهنگ به لحاظ خانوادگی و اخلاقی بررسی میشوند، اینطور نیست که هر دانش آموزی درسش خوب باشد در این مدارس ثبت نام کند.» او میگوید: «این اقدام منجر به محروم شدن بسیاری از دانش آموزان از تحصیل خواهد شد. مسئولان آموزش و پرورش گفتهاند که میخواهند تعداد مدارس فرهنگ را از 12 مدرسه به 24 مدرسه برسانند. با در نظر گرفتن اینکه به هر منطقه تهران یک مدرسه میرسد (البته اگر دخترانه و پسرانه بودن مدارس را در نظر بگیریم به هر منطقه یک مدرسه هم نمیرسد) در این حالت با توجه به گستردگی مناطق تهران خیلی از دانش آموزان حتی اگر استعداد و شرایط علمی لازم را داشته باشند نمیتوانند به تحصیل در این رشته بپردازند.»
انتهای پیام/