«شهربانو»؛ فیلمی الکن با شخصیتهایی سرگردان است/ نمایش بیهدف تباهی «خانواده» در جشنواره جهانی فیلم فجر
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، «شهربانو» عنوان فیلمی به کارگردانی مریم بحرالعلومی و تهیهکنندگی پگاه احمدی است که در بخش مسابقه بینالملل (سینمای سعادت) سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش در آمد. این فیلم پیش از این قرار بود در جشنواره ملی فجر سال ۱۳۹۹ روی پرده برود که از طرف این جشنواره پذیرفته نشد و در نهایت در جشنواره جهانی نخستین اکران خود برای مخاطبان ایرانی را تجربه کرد.
مریم بحرالعلومی پیش از این سیمرغ بهترین کارگردان آسیایی سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر را برای اولین فیلم خود «پاسیو» دریافت کرده بود و این فیلم دومین حضور رقابتی او در جشنواره جهانی فجر است.
در توضیحی که پیش از این به عنوان خلاصه داستان «شهربانو» ارائه شده بود آمده است: «یکی از بدترین مجازاتها اینه که وسط یه اشتباهِ ناخواسته یا خواستهای اشتباه، خودت رو حبس کنی تا ابد… جوری که انگار، نه راه پس داری نه راه پیش. نه جایِ موندن و نه جونِ رفتن!»
فرشته صدرعرفایی، بهناز جعفری، گلاره عباسی، سامان صفاری، محمد ولیزادگان، علی کیان ارثی، ترنم کاظمی و بهرنگ علوی، با حضور یوسف تیموری و صدای افتخاری مهلقا باقری در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
داستانی که خوب روایت نشد
اما داستان «شهربانو» روایت زنی میانسال به همین نام است که از ۱۲ سال پیش از زمان داستان فیلم، به علت حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی شده است. این در حالی است که به ادعای خودش به نظر میرسد، شهربانو از این قضیه بیخبر بوده و مقصر اصلی ماجرا، همسرش مجید است. مجید که صاحب یک جگرکی است بعد از این که «شهربانو» مسئولیت این جرم را به عهده میگیرد ناپدید میشود و دو دختر و تنها پسر این خانواده زندگی سختی را پشت سر میگذرانند. شهربانو دو روز مانده به شب عروسی فرزندش علیرضا (سامان صفاری) به صورت موقت از زندان آزاد شده تا شاهد مراسم او باشد و دوباره به زندان بازگردد. او در برخورد با اعضای خانوادهاش متوجه میشود که شرایط آنگونه که او میپنداشته نیست و...
بحرالعلومی بعد از «پاسیو» باز هم شخصیت اصلی داستان خود را یک زن قرار داده و چالشهای این شخصیت در ارتباط با جامعه و اعضای خانواده را در بستر یک داستان به ظاهر واقعگرا و اجتماعی بیان میکند؛ اما پاشنه آشیل داستان دقیقاً از همین جاست که شخصیت «شهربانو» هیچ نسبت منطقی و عاطفی قابل درکی با محیط، افراد، اعضای خانواده و اطرافیانش ندارد.
او دختری جوان با بازی گلاره عباسی دارد که پس از آزادی شهربانو را به خانه خود میبرد. بااینحال این دختر جوان تمایلی ندارد که دختر خودش (نوه کوچک شهربانو) بداند که مهمان غریبه، مادربزرگ اوست. حتی اگر این اقدام دختر قابل درک باشد، مواجهه بین شهربانو و نوهاش بسیار تصنعی و غیرقابل باور طراحی شده و این قضیه درباره رابطه او با دخترش هم صدق میکند.
خانوادهای ازهمپاشیده یا عجیب؟
از سوی دیگر «خانواده» در این فیلم نه یک نهاد آسیبدیده یا ازهمپاشیده، که مجموعهای است از شخصیتها و مناسبات عجیب و غریب که هیچ منطق روایی درستی ندارد. ماهیت فعالیت و خصلتهای دختر غایب خانواده (رعنا) هیچگاه روشن نمی شود و کدهایی هم که از زبان دیگران بیان میشود نمیتواند تصویری درست از او برای مخاطب ایجاد کند. پسر خانواده (سامان صفاری) پدر و مادرش را مسئول ایجاد این وضعیت آشفته میداند اما مخاطب نمیتواند با او همدلی کند چرا که اساساً مسئله اصلی و گرههای این درام به خوبی روایت نشدهاند.
از طرف دیگر در «شهربانو» شخصیتها مدام به هم کلک زده و حتی چهره دلسوز و مثبت ماجرا یعنی «فیروزه» با بازی بهناز جعفری هم برای کمک به شهربانو از منابع و لوازمی استفاده میکند که برای افراد دیگری نزد او به امانت گذاشته شده است.
معلق بین واقع گرایی یا سیاهنمایی
بحرالعلومی در حاشیه نمایش این فیلم و در گفتوگو با یکی از رسانهها با تأکید بر این که فیلم او واقعگراست و نه سیاهنما افزوده است: نکته مهم، خطاکار بودن شهربانو است، نه خلافکار بودنش و یکی از مهمترین عواملی که من را جذب کرد تا روی این قصه کار کنم، همین مرز باریک خلافکاری و خطاکاری است که متأسفانه هر دو این افراد به یک صورت قضاوت میشوند. برای نزدیک شدن داستان به چنین افرادی، طبیعی است که پژوهشهای میدانی داشته باشید. من و نویسنده در چند ماهی که پروژه را در دست داشتیم، بسیار تحقیق انجام دادیم، حتی در آن بازه زمانی با معاونت فرهنگی قوه قضاییه تعامل داشتیم تا هرچه واقعیتر به این موضوع بپردازیم.
او در ادامه میگوید: هیچ چیز، آن طور که به نظر میآید نیست. فردی در زندان است به اشد مجازات محکوم شده، اما خلافکار نیست و تاوان این خطاکاری را در سنگینترین حالت ممکن خودش پرداخت میکند، نهتنها درباره زنان بلکه درباره مردان هم همینگونه است نگاه افراد جامعه به انسانهای خطا کار نگاه درستی نیست و کاش یاد بگیریم که همه ما خطا میکنیم.
با این حال باید گفت «شهربانو» یک اثر الکن در بیان آسیبهای اجتماعی است که سعی میکند با تکیه بر کلیشههای مرسوم، داستانی تکراری را ارائه دهد. از سوی دیگر بازی بازیگران هم چیز جدیدی برای ارائه نداده است. شاید در این میان، تکسکانس حضور یوسف تیموری تجربهای متفاوت برای این بازیگر طنز محسوب شود و یا بهرنگ علوی که بهخوبی توانسته از پس نقش خود بربیاید، اما در مجموع باید گفت «شهربانو» را میتوان از آن دسته آثار سینمای ایران دانست که خیلی زود فراموش خواهد شد.
انتهای پیام/۴۱۰۴/پ
انتهای پیام/