حسرت «نوروز رنگی» برای ارزشهایی که زمانی عادی بودند/ سریالی نساختیم که به مشهدیها بربخورد
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ سریال «نوروز رنگی» به نویسندگی و کارگردانی علی مسعودی و تهیهکنندگی علیاکبر تحویلیان در تعطیلات نوروز سال ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه پنج سیما رفت. سریالی که در قالب طنز به مناسبات اجتماعی و خانوادگی اهالی یکی از محلههای مشهد در دهه شصت (نوروز سال ۱۳۶۷) میپرداخت.
کارگردان و جمعی از بازیگران این مجموعه تلویزیونی، ساعتی را مهمان تحریریه خبرگزاری آنا بودند. در حاشیه این دیدار، گفتگویی صمیمانه نیز صورت گرفت که بخشی از آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
کارگردان سریال «نوروز رنگی» با اشاره به این که بازخوردهای مردمی مایه دلگرمی عوامل سازنده این مجموعه بوده است افزود: بالاخره آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. من حدود ۲۵ سال است که در عرصه نویسندگی آثار طنز فعال هستم. تمام کارهایی که نوشتهام، یا بخشی از خاطراتم بوده و آنها را از نزدیک لمس کردهام و یا ربطی به دنیای واقعی داشته است. راستش به طنز فانتزی علاقهای ندارم و بلد هم نیستم. همیشه مردم کف جامعه برایم مهم بودهاند.
حسرت برای ارزشهایی که زمانی عادی بود
علیرضا مسعودی گفت: مدتها بود به این فکر میکردم که چرا دیگر ارزشهای اخلاقی و مرام و معرفتی که سه یا چهار دهه پیش بر روابط اجتماعی ما حاکم بود الان وجود ندارد. فکر کردم که به تلنگرهایی نیاز داریم تا به گذشته برگردیم و ببینیم که چه بودیم و چه چیزهایی از دست دادیم.
وی اظهار کرد: ما مردمان مهربان و نوعدوستی بودیم. در آن سالها، همسایه از حال همسایه خبردار بود. معنی نداشت که در جایی مستأجر باشی و سر موعد صاحبخانه بیاید و بگوید یا دو برابر روی اجاره بگذار و یا خانه را خالی کن. اگر کسی زمین میخورد، ۱۰ نفر دستش را میگرفتند؛ متأسفانه الان زمانه طوری شده که اگر کسی دست روی زانویش بگذارد و بخواهد بلند شود، ۱۰نفر دستبهدست هم میدهند تا او را زمین بزنند!
مسعودی عنوان کرد: فضایی که ما در «نوروز رنگی» دیدیم تخیل نبود. واقعیتی بود که چند دهه قبل برای همه مردم ما عادی جلوه میکرد. بخشی از اتفاقات و شخصیتها را در دوران کودکی و نوجوانی تجربه کرده بودم. مثلاً ما یک بچه محل به نام احمد داشتیم که برادرش در تهران زندگی میکرد. ما بچههای مشهد احساس میکردیم آدمهایی که در تهران زندگی میکنند یکسری اطلاعاتی دارند که ما نداریم! احمد هر وقت میخواست موضوعی را به ما بقبولاند میگفت «حمیدمان گفته» و چون حمید در تهران زندگی میکرد یک نوع مرجعیت داشت و حرفش برای ما بچههای محل فصلالخطاب بود. خُب دایره اطلاعاتمان هم کم بود و با سادگی همه چیز را می پذیرفتیم.
حواسم به همشهریانم بود!
وی گفت: «نوروز رنگی» نهتنها مشهدیها را آزرده خاطر نکرد بلکه با استقبال فوقالعاده آنها مواجه شد. دلیلش هم این است که من از همین فرهنگ و جغرافیا برخاستهام؛ خیلی حواسم بود که کاری را نسازم که به مشهدیها بربخورد و مطمئن بودم که اتفاق بدی نمیافتد.
کارگردان سریال «نوروز رنگی» اظهار کرد: برای انتخاب بازیگر حساسیت داشتم. جواد خواجوی را نه به این خاطر که در اینستاگرام فعال بود، بلکه به خاطر تسلطش بر لهجه و از آن مهمتر تجربیات خوبی که در تئاتر داشت انتخاب کردم. برایم مهم نبود که چند نفر فالوور دارد و چقدر شناخته شده است. هادی عامل هاشمی را هم از مدتها قبل میشناختم و تئاترهایش را دیده بودم. برای بازیگران بومی حدود دو ماه و نیم در مشهد انتخاب بازیگر داشتیم.
نمی خواستیم بازیگران ادای لهجه مشهدی را دربیاورند
مسعودی افزود: نمیخواستم بازیگرانی داشته باشیم که ادای مشهدیها را دربیاورند. دنبال کسانی بودم که لهجه مشهدی را بلد باشند. حتی میخواستم همه بازیگران را از بین هنرمندان خراسانی انتخاب کنم، اما به هرحال تلویزیون تمایل دارد که یک یا دو چهره هم در کار باشند. برای همین شخصیتهای غیرمشهدی مثل همسر آقا صادق با بازی خانم رابعه اسکویی یا ماهان عبدی را هم داشتیم که البته کارشان را خوب انجام دادند.
وی گفت: مشهد از دههها قبل شهری مهاجرپذیر بوده است. ما در این سریال صرفاً لهجه مشهدی نداشتیم و از سایر لهجههای خراسانی مثل بیرجندی، نیشابوری، سبزواری، تربتی و... هم بهره بردیم. بازیگرانی که نقش زنان همسایه را بازی می کردند همه از هنرمندان خوب تئاتر استان خراسان (جنوبی، شمالی و رضوی) بودند که از تکتک آنها تست گرفته شد و بازی خوبی هم ارائه دادند.
مسعودی عنوان کرد: انتخاب حمیدرضا حافظ شجری برای نقش «جعفر» هم به همین روال بود. خوشحالم که با دعای پدر و مادر و زحمت خودش توانست در این سریال بدرخشد. امیدوارم با همین متانت و پشتکار به مسیرش ادامه بدهد. اگر کمکی هم از من بربیاید حتماً کنارش خواهم بود. به او گفتهام که این شهرت زودگذر است. با آغاز پخش سریالهای ماه رمضان، دیگر کمتر کسی از سریالهای نورزی یاد میکند. مطمئن هستم که حمید هم قدر تواناییهای خودش را میداند و با انتخابهای درست، هر روز از روز قبل بهتر خواهد شد.
برای «نوروز رنگی» هرکاری که از دستم برآمد انجام دادم
هادی عامل هاشمی درباره حضور خود در این سریال گفت: علی مسعودی را از چند سال پیش میشناسم و دوستان مشترک زیادی داریم و چند تئاتر از من دیده بود. گویا پیش از من چند بازیگر غیرمشهدی برای نقش «آقاصادق» درنظر داشت که البته به نتیجه نرسید و آن دوستان هم سر کارهای دیگری رفتند.
وی اظهار کرد: تئاتر خانه اصلی من است و به کارهای تصویری مثل یک ویلا در منطقهای ییلاقی نگاه میکنم که هر از گاهی به آن سر میزنم تا تنوعی ایجاد شود. از سال ۸۷ از سینما دل کندم و تصمیم گرفتم روی کارگردانی و بازیگری تئاتر متمرکز شوم. در این مدت هم در کارهایم معمولا با لهجه بازی کردم. در سریال «نفس» جلیل سامان لهجه کرمانی داشتم و در فیلم «لطفاً مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب در نقش آبدارچی محضر ازدواج و طلاق با لهجه خراسانی بازی کردم.
عامل هاشمی افزود: «آقا صادق» نقش جذاب و هیجان انگیزی بود. سعی کردم پاسخ اعتماد مسعودی را بدهم. خلاصه هر کاری از دستم برمیآمد انجام دادم. از لهجه مشهدی استفاده کردم، نی زدم، حتی رقص محلی هم کردم (با خنده). علی مسعودی آنقدر بامرام، بامعرفت و دوستداشتنی است که همه بچهها فراتر از تعهد حرفهای خودشان از جان و دل مایه گذاشتند.
«اوس موسی» را تکرار نکردیم
وی عنوان کرد: قبل از پخش کار، برخی دوستان میگفتند اینکه نقش یک بنای مشهدی را داشتم و با توجه به شباهتی که با برادرم هدایت(هاشمی) دارم، احتمال این وجود دارد که ذهن بیننده به سمت «اوس موسی» در سریال «پایتخت» برود. راستش نه من و نه علی مسعودی از این بابت نگرانی نداشتیم. این فاصلهگذاری بدون برنامهریزی خاصی وجود داشت.در «نوروز رنگی»، شخصیت آقا صادق روی شغل او سایه انداخته بود. به جز یک دو سکانس که درگیر پرداخت دستمزد کارگرانش است و جای دیگر که دیواری را تعمیر میکند، دیگر اشاره ای به شغلش نمیشود بیشتر مناسبات اجتماعی و خانودگی او مطرح است.
هاشمی افزود: حال که بحث به اینجا رسید، بد نیست اشاره کنم که در سری پنجم «پایتخت» محسن تنابتنده صحبتهایی با من داشت که نقش «اوس عیسی» برادر «اوس موسی» را بازی کنم و او هم به سوریه برود و.... که این اتفاق هم نیفتاد.
وی گفت: در سریالی که خانواده محوریت دارد، با خیلی از مسائل نمیشود شوخی کرد و دست نویسنده هم بسته است. یکی از دوستان رسانهای گفته بود که چرا رابطه «آقا صادق» و فرزندانش این قدر خشن است؟ این رفتارها را باید در متن آن دوره تحلیل کرد. در دهه پنجاه و شصت تنبیه بچهها در مدرسه و خانه یک امر عادی بود. تنبیه بدنی در مدرسه اصلاً خشونت به حساب نمیآمد و با شرایط امروز کاملاً متفاوت بود.«نوروز رنگی» تلاش کرد که طنزی صمیمانه و بدون لودگی ارائه کند و به نظر من موفق بود.
روایت دوران سادگی و آرامش
پریسا مقتدی بازیگر نقش خانم هاشمی نیز گفت: در صحبتهای اولیهای که با آقای مسعودی داشتم، ایشان یک موضوع کلیدی را به من گفتند و آن اینکه در آن سالها نسبت به الان مردم شادی، آرامش و احساس خوشبختی زیادی داشتند. همه چیز سادهتر بوده و اختلاف طبقاتی به مفهومی که الان میشناسیم نبود. من هم سعی کردم که این شیرینی و شادی را در نقش همسر آقای هاشمی جاری کنم.
وی اظهار کرد: نکته دیگر، انرژی مثبت پشت صحنه بود. تجربه به من ثابت کرده که اگر در پشتصحنه هر اثری انرژی مثبت جاری باشد انعکاس آن را در خروجی اثر خواهید دید. مهربانی و حال خوش عوامل سریال هم در نوروز رنگی منعکس شد و حال تماشاگران را هم خوب کرد.
مقتدی افزود: من پیش از ان نه در تئاتر و نه در کارهای تصویری تجربه استفاده از لهجه شیرازی را نداشتم و این اولین بار بود که این اتفاق برای من میافتاد و امیدوارم به دل تماشاگران نشسته باشد.
سریالی که به چهرهها متکی نبود
وی عنوان کرد: «نوروز رنگی» به چهرهها و ستارهها متکی نبود؛ واقعیت این است که متکیبودن به ستارهها دیگر عامل جذب مخاطب نیست. دو سال پیش و قبل از این که کرونا فعالیتهای تئاتر را تعطیل کند، نمایشی به نام «لانچر ۵» روی صحنه رفت که کار تعدادی از دانشجویان و هنرمندان جوان تئاتر بود و هیچ بازیگر مطرحی نداشت. با این حال حدود یک سال روی صحنه بود و با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه شد. این اتفاق برای سریال لیسانسهها هم که خودم هم درآن حضور داشتم نیز افتاد و تازه بعد از آن بود که بازیگری مثل هوتن شکیبا به شهرت رسید.
«احمد» شخصیتی با فلسفه خاص در «نوروز رنگی»!
محمد اسلامی بازیگر نقش «احمد» در سریال «نوروز رنگی» نیزگفت: ۱۰سال است که به صورت حرفهای کار تئاتر میکنم و البته بیشتر در حوزه آهنگسازی تئاتر فعالیت دارم. جواد خواجوی واسطه معرفی من به این پروژه بودند. روز اول که به دفتر آقای تحویلیان رفتم، به محض این که آقای مسعودی من را دیدند گفتند این همان «احمد» است که دنبالش میگردیم. لطف خدا بود که شامل حال من شد.
وی افزود: من متولد سال ۱۳۷۲ هستم و هیچ تجربه زیستهای از دهه شصت نداشتم و حتی دهه هفتاد هم با دوران کودکی من مصادف بود. آقای مسعودی برای ما مثل یک مرجع اطلاعاتی از آن دهه بودند و توضیحاتشان باعث شد تا در آن فضا قرار بگیریم. علی مسعودی در دورخوانیها برخی جزئیات مهم را مطرح میکرد که خیلی موثر بود.
اسلامی عنوان کرد: «نوروز رنگی» اولین کار تصویری من بود. شخصیت احمد را خیلی دوست داشتم. برخلاف ظاهرش، شخصیت پیچیده ای بود و برای خودش فلسفه خاصی داشت؛ همه فکر میکردندکه آدم خنگی است در حالی که خیلی هم زرنگ بود! شبیه آن را در فیلمها و سریالهای طنز این سالها ندیده بودم.
وقتی سعید آقاخانی زائر امام رضا(ع) شد!
شاهو رستمی یک دیگر از بازیگران این سریال نیز عنوان کرد: وقتی نقش یک زائر کُرد به نام سعید آقاخانی به من پیشنهاد شد، اول جا خوردم. البته گویا بعدها سعید آقاخانی با آقای مسعودی تماس گرفته و از سریال هم تعریف کرده بود. ناگفته نماند که من برای فصل اول و سوم «نون خ» هم دعوت شدم اما حجم نقشها کم بود و نپسندیدم.
وی گفت: در جشنواره پارسال یک نقش جدی و تلخ در «زالاوا» داشتم. با حضور در «نوروز رنگی» خواستم هم به خودم و هم به دیگران ثابت کنم که توانایی ایفای نقش طنز را هم دارم. از حدود سال ۱۳۹۰ برای بازی در سریال پیشنهاد داشتم، اما مقاومت کردم و فقط در سریال نمایش خانگی نهنگ آبی فریدون جیرانی نقش کوتاهی داشتم.
رستمی افزود: تئاتر بیش از یک سال است که تعطیل است و با توجه به شرایط فعلی بعید است که «زالاوا» هم به این زودیها اکران شود. من هم نیاز دارم که درآمدی داشته باشم و از سوی دیگر کارم هم دیده شود.
قومیتها در مسیر اصلی داستان
سیمین بهفر بازیگر نقش «شکوفه» نیز گفت: حضور یک خانواده کُرد در قصه نوروز رنگی خیلی خوب از کار درآمده بود. داستان به گونهای پیش رفت که این خانواده و خانواده آقای هاشمی که از تهران آمده بودند، با قصه پیش رفتند.
وی اظهارکرد:.رنگ و لعاب اعتقادی در «نوروز رنگی» جذابیت آن را دوچندان کرده بود. من خودم اهل کرمانشاه هستم و زمانی که با خانواده سریال را تماشا میکردیم مادربزرگم با دیدن گنبد امام رضا(ع) به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و اصلا فراموش کرد که من در این سریال بازی میکنم! این نشان میدهد که قومیت و تعلق به شهرهای مختلف در داستان اصلی «نوروز رنگی» خللی وارد نکرده بود؛ یعنی یک نقطه اتصال اعتقادی شخصیتها را به هم متصل می کرد.
پیگیری نوجوان مشهدی برای رسیدن به نقش «جعفر»
حمیدرضا حافظ شجری بازیگر نقش «جعفر» در سریال نوروز رنگی نیز گفت: من دانش آموز هنرستان سینما درمشهد هستم. از دوران کودکی کار تئاتر میکردم و در سه چهار سال اخیر فعالیتم در این حوزه بیشتر شده است. روزی خبری را در رسانهها خواندم که علی مسعودی قرار است در مشهد سریال طنز بسازد و جواد خواجوی و محمد اسلامی هم از بازیگران آن هستند.
وی افزود: من با محمد اسلامی از سال ۹۳ و در یک کار تئاتر آشنا بودم. به او زنگ زدم و گفتم اگر میشود من هم تست بدهم. البته ناگفته نماند که از حدود سه سال پیش به صورت تلفنی با آقای علی مسعودی در تماس بودم وخواستم که اگر به بازیگر نوجوان مشهدی نیاز داشتند به من اطلاع دهند؛ ایشان هم لطف داشتند و تلفنهای من را جواب میدادند. محمد اسلامی شماره مدیرتولید کار را برای من فرستاد و من حدود یک ماه تلفتی پیگیر بودم که آقای مسعود کی به مشهد میآید.
بازیگر سریال نوروز رنگی عنوان کرد: هرهفته قرار میگذاشتند و به دلایل مختلف لغو میشد؛ تا این که به مشهد آمدند و اولین بار در نگارخانه کوهسنگی همدیگر را دیدیم. البته چون از طریق آقای اسلامی درجریان کارهای تئاتر من بودند، از من تست نگرفتند.در ابتدا قرار شد یا نقش پسر آقای مهدوی را بازی کنم و یا «جعفر» پسر «آقا صادق». درنهایت هم جعفر را به من سپردند. این نقش جعفر در فلیمنامه اولیه در قسمت چهارم و با سفر خانواده آقا صادق به تهران تمام میشد، اما آقای مسعودی تشخیص دادند که پررنگتر شودکه از ایشان هم بسیار ممنونم.
رابطه صمیمانه با آقای کارگردان
در ادامه این نشست ماهان عبدی نیز گفت: تجربه همکاری با آقای علی مسعودی مثل همه کارهای قبلی که با ایشان داشتم لذت بخش بود و واقعاً به من خوش گذشت. معمولا بین بازیگر و کارگردان همیشه فاصلهای هست و خیلی به هم نزدیک نمیشوند اما من و علی مسعودی خیلی با هم صمیمی هستیم.
وی اظهار کرد: در ابتدای کار، چند روزی لهجه مشهدی تمرین کردم و قرار بود که من هم لهجه مشهدی داشته باشم، اما چون بقیه دوستان مشهدی بودند و به این لهجه تسلط داشتند، مخاطب تفاوت را متوجه میشد.قرار بر این شد که من نقش دوست تهرانی جواد را داشته باشم و در همان قسمتهای اول هم این موضوع در فیلمنامه به شکلی منطقی گنجانده شدو خدارا شکر خوب هم از کار درآمد.
واکنش به خواستگاری جواد از فرشته!
الهه جعفری بازیگر نقش «فرشته» هم با اشاره به این که «نوروز رنگی» دومین سریال او محسوب میشود و در سریال «احضار» که دو سال پیش در شبکه نمایش خانگی توزیع شد هم حضور داشته است، گفت: کاراکتر «فرشته» خیلی از من دور بود. یک دختر پیگیر و جدی که نمیخواهد درگیر ماجراهای خانواده «آقا صادق» بشود. مهمترین مسئله برای من این بود که به گونهای بازی کنم که حال و هوای دهه شصت را آن هم در یک اثر طنز به بیننده منتقل کند. البته بخشی از آن با گریم و طراحی لباس بود و بخشی دیگر به من برمیگشت.
وی عنوان کرد: کارگردان هم دست من را باز گذاشته بود و گفت آن چیزی که فکر میکنی درست است را پیاده کن. گروه همدلی داشتیم و بیشتر بازیهای من در کنار خانم مقتدی بود که نقش مادر من را داشتند و با این که اسم من «فرشته» بود، اما درواقع ایشان فرشته من بودند.
جعفری اظهار کرد: بعد از پخش سکانس خواستگاری جواد از فرشته و بعد هم خواستگاری متقابل فرشته از جواد، پیامهای زیادی در صفحه شخصیام داشتم که خیلی برایم جالب و گاهی خندهدار بود.
وقتی امام رضا(ع) دوباره من را طلبید
حدیثه زارع نیز یکی دیگر از بازیگران این سریال بود. او درباره حضورش در این اثر گفت: نقش «کژال» را دوست داشتم. با توجه به این که اصالتاً کرد هستم، از بابت لهجه نگرانی نداشتم. البته برای چگونگی استفاده از لهجه خانم بهفر کمکم کرد و گفت که معمولاً خانمهای کُرد بعد از ازدواج لهجه غلیظتری دارند و باید کمی بین من و ایشان در ادای کلمات تفاوت باشد.
وی افزود: من برای اولین کار سینمایی خودم یعنی فیلم «مدیترانه» هم به مشهد آمدم. وقتی برای «نوروز رنگی» دعوت شدم، این اتفاق را به فال نیک گرفتم و آقای مسعودی هم درهمان جلسه اول گفتند که امام رضا شما را طلبیده و این خیلی دلنشین بود و در ادامه کار به من روحیه داد.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/