آدمبرفی در تابستان
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ فایل صوتی گفتگوی محمدرضا پهلوی با علی امینی که در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی در دسترس عموم قرار گرفته ازجمله اسناد تکاندهنده تاریخی در ارتباط با اوضاع و احوال پریشان و متزلزل روزهای پایانی شاه در ایران بوده و گفته میشود این مکالمات که از طریق شنود ساواک از خانه علی امینی بهجا مانده در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و پنجم دی 1357 بین او و شاه صورت گرفته است.
اگر اطلاعات تاریخی لازم در اختیار شنونده نباشد، هر شنوندهای ممکن است از لحن مکالمات و فحوای آنها به این تعبیر برسد که شاه فردی نازکدل و مهربان بوده که از مشاهده اعتراضات گسترده مردمی، رنجیدهخاطر و مستأصل شده و از علی امینی در قالب دوست یا معتمد مشورت میخواهد؛ اما با نگاهی عمیقتر به تاریخ، این باور رنگ میبازد و چند نکته مهم در این رابطه مشخص میشود. نخست آنکه نه تنها هیچ دوستی و صمیمیتی بین شاه و امینی وجود نداشته است؛ بلکه این دو بهشدت با همدیگر اختلافنظر داشتهاند.
علی امینی سال ۱۳۴۰ با حمایت دولت جان اف کندی در آمریکا به پست نخستوزیری منصوب شد. آزادی فعالیت احزاب سیاسی ازجمله جبهه ملی، اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد از اقدامات دولت او بود. پس از مدتی آمریکا دست از حمایت امینی میکشد و با خود شاه ادامه میدهد.
ایرج امینی پژوهشگر تاریخ درباره عقبنشینی آمریکا از حمایت امینی میگوید: آمریکا به گفته امینی مبلغ 60 میلیون و 300 هزار دلار کمک کرد که قسمتی از قراردادهای پرداخت آن در دولتهای قبل مورد موافقت قرار گرفته بود. امینی 14 ماه بیشتر نخستوزیر نبود. یکبار در دوران نخستوزیری او، آمریکا 20 میلیون دلار کمک سالانه به وزارت جنگ را پرداخت و سپس آن را قطع کرد که باعث استعفای دولت شد؛ زیرا امینی حاضر نشد آن مبلغ را از بودجه عمرانی کشور تأمین کند.
آمریکاییها تا حدودی از او مأیوس شدند که در اسناد آنها آمده است؛ سفیر آمریکا به جهانگیر آموزگار که رفته بود قصد دولت برای استعفا را اعلام کند، گفت که امینی نتوانست بالهای شاه را بچیند. امینی در این میانه، رنج مضاعف بود، ترس شاه از اینکه امور از دستش خارج شود، باعث شد تا به هر طریق ممکن او را از میدان بهدرکند.
فرح پهلوی در خاطرات خود نقل میکند که شاه موفق شد با دادن رشوههای سنگین، موافقت کندی را برای برکناری امینی و حمایت از خودش کسب کند. وی مینویسد: «در سفر به آمریکا، محمدرضا یک رشته جواهرات بینظیر متعلق به ریچارد شیردل را که از یک جواهرفروش در لندن به مبلغ دو میلیون پوند خریداری کرده بود به ژاکلین کندی هدیه داد. این هدیه سخاوتمندانه باعث شد که نوع برخورد کندی و همسرش با ما به کلی عوض شود.»
شاه تا سالهای بعد هم به امینی بدگمان بود و مکالمات وی را شنود میکرد تا در بحبوحه نارضایتی و اعتصابات زمستان 57 به گمان اینکه بتواند مجوز سرکوب را از آمریکا بهواسطه امینی بگیرد با وی وارد مشورت میشود، امری که تحت تأثیر کنفرانس گوادلوپ و سفر ژنرال هایزر به ایران قرار گرفته و نهایتاً هم نتیجه مطلوب شاه حاصل نمیشود.
در روزهای آخر، امینی نه تنها شاه را به خروج از ایران ترغیب میکند که خود نیز پاسپورت مصادره شدهاش را پس میگیرد و به خارج از کشور متواری میشود. برای رجالی که همه چیز را در آن سوی مرزهای کشور جستوجو میکردند، قطع حمایت آمریکا به معنای پایان کار بود.
چنانکه گفته شد؛ زمان نخستوزیری، کوششهای امینی در کاهش نقش شاه در اداره امور کشور که با حمایت بخشی از دستگاه ریاست جمهوری آمریکا صورت میگرفت، خیلی زود با مقاومت و مخالفت محمدرضا شاه پهلوی رنگ میبازد. همراهی اپوزیسیون خالقیت وقت شاه هم در ناکامی امینی مؤثر میافتد و در نتیجه و پس از ناامیدی از همراهی جبهه ملی مجبور به کنارهگیری میشود.
امینی بهدلیل اعتماد نداشتن شاه به وی و اختلاف با شاه در مورد تنظیم بودجه سال ۱۳۴۱ از نخستوزیری استعفا کرد و دیگر بهعنوان نخستوزیر منصوب نشد. ارتباط شاه با وی محدود به مشارکت در برخی مراسم رسمی بود. او مهر ۱۳۵۷ برای مشاوره در مورد رفع ناآرامیها به دیدار شاه دعوت شد. وی به شاه پیشنهاد داد یا به مسافرت برود یا هیئتی را برای تصمیمگیری در مورد آینده کشور تشکیل دهد یا یکی از انقلابیون مانند بازرگان را به نخستوزیری انتخاب کند که همه پیشنهادها بهدلیل بدگمانی شاه به وی رد شد.
گفته شده است که وی پس از نخستوزیری بارها به پای میز محاکمه کشانده شد و مدتها ممنوعالخروج بود. به دستور شاه ساواک در منزل امینی دستگاه شنود کار گذاشت و گزارش عملکرد روزانه امینی و مهمانانش هر هفته روی میز رؤسای ساواک بود. با این حساب چرا در روزهای پایانی، شاه به امینی، مانند مشاور صدیق متوسل میشود؟
حقیقت آن است که شاه در آن ایام همه چیز را از چشم آمریکا میبیند و آنگونه که در کتاب پاسخ به تاریخ هم نگاشته شده، تصور میکند آمریکاییها در ساقطکردن سلطنت وی عزم خود را جزم کردهاند. در بخشهایی از فایل صوتی مکالمه شاه و امینی، شاه برای برخورد خیلی ملایم با مخالفان ولو در حد قطع تلفن و برق دانشگاه تهران از امینی نظرخواهی میکند. قابل توجه آنکه، این میزان از احتیاط و پروا در شاه نه بهدلیل رقت قلب و شفقت که صرفاً بهدلیل فشار کارتر پدید آمده است.
محمدرضا پهلوی پس از فرار از ایران و زمانی که در مصر است، میگوید: کارتر بود که به او اعلام کرد اگر در برابر تظاهرکنندگان و اعتصابات شدّت عمل نشان دهد، نمیتواند روی حمایت آمریکا حساب کند. وقتی مخالفان او متوجه این قضیه شدند بر شدت مخالفت و تظاهرات خیابانی و اعتصابات افزودند و بیشتر مردم ساکت و بیتفاوت جامعه را هم به حرکت درآوردند و امور کشور فلج شد. پس شاه فکر میکرد با قانع کردن علی امینی به سرکوب معترضان، بهطور غیرمستقیم نظر مثبت آمریکاییها را هم در این رابطه جلب خواهد کرد، نظری که هرگز جلب نشد.
سفر ناگهانی ژنرال هایزر به ایران که شاه مدعی است بدون اطلاع وی، چند روزی مشغول خنثی کردن ارتش بوده ، آب پاکی را بر دستان محمدرضا پهلوی ریخت. ارتشبد قرهباغی در خاطرات خود مینویسد هایزر در روز ملاقات با شاه بیپرده به او گفت: «دیگر دولت آمریکا از اعلیحضرت پشتیبانی نمیکند! و برای برقراری آرامش در مملکت، همانطور که ملت ایران میخواهد، مسافرت اعلیحضرت ضروری است! ...نه تنها دولت آمریکا؛ بلکه دولتهای اروپای غربی هم دیگر از اعلیحضرت پشتیبانی نمیکنند.»
این در حالی است که برخی اسناد نشان میدهد شاه در روزهای پایانی هنوز امید داشت بتواند بهوسیله ارتش و قوای نظامی، مردم را با اعمال خشونت سرکوب کند. در مکالمه شاه با امینی نیز این نظرخواهی تلویحی از خلال صحبتهای او مشهود است؛ اما در نهایت این رایزنیها به جایی نرسید و محمدرضا شاه که وابستگیاش به ارتش به حدی بود که حتی تأسیس پلیس ضدشورش را در کشور لازم نمیدید با اعلام آمریکا ارتش شاهنشاهی را خنثی شده یافت و به اجبار از مملکت متواری شد، درست مانند سرنوشتی که برای پدرش و آن زمان به اعلام بریتانیا رقم خورد.
در قسمتی از نوار مکالمه شاه و امینی، شاه پیرو رخدادهای دی 57 به امینی میگوید: اصلاً ما داریم آب میشویم! ... عبارتی رقتانگیز که به امینی گفته شد تا بلکه از طریق او به گوش آمریکاییها برسد؛ اما در نهایت هم آن حرفها در دل سنگ کارتر مؤثر نیفتاد و اندکی بعد، آتش انقلاب همه آدمبرفیها را آب کرد.
*بشیر اسماعیلی دبیر هماندیشی استادان و نخبگان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان
انتهای پیام/4121/4062/
انتهای پیام/