دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 بهمن 1399 - 15:18

علیه بهره‌مند

/
کد خبر : 561534

 


چیزی که شما به عنوان همسر شهید از ایشان سراغ دارید، آن ویژگی خاصی که در ایشان بود و باعث شد ایشان به شهید شاخص استان تبدیل شوند چه بود؟


- واقعاً او در زمان خودش مثل شهید سلیمانی الان بود. مرد خیلی فداکار، پرجنب و جوش در کمک به فقرا. یک لحظه در خانه نمی‌توانست بنشیند. یا در جبهه یا در مدرسه بود یا در امر خیر مشارکت داشت و بیشتر به مردم فقیر و بیچاره کمک می‌کرد. در تمام کارها شرکت می‌کرد. حتی در تشویق دانش‌آموزان برای اینکه روحانی شوند کمک‌شان می‌کرد و با خانواده‌های آنها صحبت می‌کرد.


صندوق قرض‌الحسنه 0055، در چند بخش دیگر مثل ملک‌شاهی و ... ایجاد کرد و خیلی فعال بود.


مدرسه تأسیس کرده بودند؟


- خودش مدیر مدرسه ؟؟؟ بود، صندوق قرض‌الحسنه ؟؟؟ در آنجا تأسیس کرد و آن زمان ؟؟؟ (صندوق قرض‌الحسنه) نداشت. با کمک و همکاری خیّرین از تهران و دیگر استان‌های کشور این صندوق قرض‌الحسنه را در اینجا ایجاد کرد.


مبارزات قبل از انقلاب؟


- بله، در زمان رژیم پهلوی بله. زمانی که دیگر سال آخر دبیرستان بود شد زمان دانشجویی را واقعاً فعال بود. بچه‌های روستایی به اسم چاله‌سرا 0150 که در آنجا زندگی می‌کرد، اینها را بر علیه رژیم جمع می‌کرد، شعار می‌دادند و اعلامیه امام (ره) را پخش می‌کرد. حتی چند بار برای دستگیری شهید هم در رژیم سابق اقدام کرده بودند.


دستگیر شده بودند؟


- نه، از دست مأموران فرار می‌گیرد و نتوانسته بودند دستگیرش کنند.


پس به نوعی ایشان خط مقدم مبارزه بر علیه رژیم طاغوت در آن منطقه بودند؟


- بله. زمان جنگ هم مرتب حتی مرخصی می‌گرفت، 0230 می‌رفت جبهه.


اقدامات در بخش آموزش؟


- آنجا هم مدیر مدرسه دبیرستان بود، هم درس می‌داد، هم کمک بچه‌های فقیر، دانش‌آموزانی که ضعیف بودند خودش به آنها درس می‌داد. از دبیران دیگر کمک می‌گرفت و می‌گفت بیایید فی‌سبیل‌الله به درس اینها کمک کنید. از لحاظ اخلاقی و تربیتی به همه بچه‌ها رسیدگی می‌کرد، مبادا دانش‌آموزی برود سیگار بکشد یا خلافی کند. آنها را تشویق می‌کرد و مثل یک دبیر پرورشی بود و هم دروس ریاضی و حرفه‌وفن می‌داد. خیلی پر جنب و جوش بود و شهید سلیمانی زمان خودش بود.


از دانش‌آموزان تربیت شده توسط ایشان خبر دارید؟


- بله، بعضی از آنها الان روحانی هستند، بیشترشان در ادارات هستند.


پس تأثیر داشته؟


- خیلی. می‌رفت با خانواده‌هایشان صحبت می‌کرد. چه از لحاظ پوشش. مثلاً دانش‌آموزان آن زمان روسری نداشتند، خودش می‌رفت برای آنها مقنعه می‌خرید می‌گفت اینها نباید موی سرشان بیرون باشد و باید حجاب‌شان کامل باشد. حتی برای مادران‌شان هم چیز می‌خرید. می‌گفت گناه دارد. نامحرم نباید موی سر شما را ببیند. چه زمان قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. حتی برای دانش‌آموزانی که نداشتند با پول خودش می‌رفت برای‌شان می‌خرید در روستا، چون روستا از لحاظ مالی در آن زمان خیلی ضعیف بودند.


اقدامات در جبهه؟


- زمان جبهه مثلاً تدارکاتی که می‌آوردند ؟؟؟. آنجا چه در بسته‌بندی کردن، چه برای بردن به پشت جبهه. خودش هم در خط مقدم بود. حتی ما از کسانی که می‌آمدند آنجا، می‌آورد خانه. روحانیانی که مثلاً ایام ماه محرم و صفر بود، می‌آورد خانه خودمان. می‌گفت اینها جایی ندارند با خانواده ما در خدمت‌شان هستیم فی‌سبیل‌الله. حتی خانواده‌های‌شان که می‌آمدند سر به آنها بزنند و پیدای‌شان کنند، او به خانه می‌آورد.


زمان جبهه هم خیلی فعال بود. تا می‌آمد مدرسه، از دبیرستان که مرخصی می‌گرفت از اداره، با هسته گزینش استان هم همکاری داشت.


از رزمنده‌ها در منزل پذیرایی می‌کردید؟


- هم پذیرایی می‌کرد و هم در خط مقدم شهید شد.


خاطره از شهید؟


- خاطره که خیلی زیاد است. واقعاً کل زندگی شهید پر از خاطره بود. بچه‌ام یک سالش بود. می‌گفتم 0610 این احتیاج دارد، یک لحظه می‌آمد، می‌گفت نه! بچه‌های دیگر بیشتر احتیاج دارند، من باید برسم به جبهه که بچه‌های آنها محروم از دیدن پدر نشوند.


یک روز هم که بود، یک خانواده شهید آمدند خانه ما، پسرم محمدباقر بغلش بود، سریع او را گذاشت زمین گفت این را ببر توی اتاق، گناه دارد جلوی بچه شهید، من این را بگیرم بغل. آن دختر را گرفت بغل و بیشتر به او محبت کرد، گفت حالا این بیشتر احتیاج دارد. همین که من هستم، محبتی برای پسر هست ولی اینکه ندارد و محروم است، بیشتر احتیاج دارد.


همین یک فرزند؟


- از شهید بله. الان در فوریت است، ‌او هم پرستار است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب