«ستارهبازی» یک فیلم کمجان/ سوژه فیلم برای مستند بهتر بود تا سینمای داستانی
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - محمدصالح سلطانی: بعضی وقتها اشکال نه از کارگردان است، نه از فیلمنامه و نه از بازیگران. مشکل جایی قبل از همه اینهاست. گاهی وقتها اگر یک فیلم بد از آب درمیآید، باید مشکل را در «انتخاب مدیوم» دید. سوژه یک فیلم، قبل از هرچیز باید به قواره سینما بیاید و اگر این طور نباشد، هر تلاشی مختوم به شکست است. مشکل «ستارهبازی» چیزی از این جنس است. سوژه فیلم، هرقدر هم جنجالی و جذاب، مناسب ساخت یک فیلم سینمایی نیست. یعنی توشه و توان تبدیل شدن به یک فیلمنامه سینمایی را نداشته و باری که هاتف علیمردانی روی سوژه گذاشته، از حد تحملش بیشتر بوده است.
زندگی پرماجرای «صبا کیانی» میتواند سوژه یک مستند خوب باشد و در جشنوارههایی مثل سینماحقیقت، دیده شود. اما وقتی پای سینمای داستانی وسط است، باید قصه و درام هم به میزان لازم در جعبهابزار کارگردان وجود داشته باشد؛ که اینجا نیست. زندگی شخصیت اول فیلم، به اندازه کافی «ماجرا» ندارد و نمیتواند تماشاگر را صد دقیقه پای فیلم حفظ کند. «ستارهبازی» بیشتر از سیدقیقه نای کشاندن مخاطب را ندارد و خیلی زود به تکرار میافتد. فیلم از جایی به بعد، یکنواخت میشود و بعد کسلکننده و در دقایق آخر، رسماً یک فیلم کلافهکننده است.
تنها نقطه امید در «ستارهبازی» نمایش بسیار خوب ملیسا ذاکری است که احتمالاً او را برای کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن مدعی میکند. فرهاد اصلانی معمولی است و شبنم مقدمی هم نمایش خیرهکنندهای در «ستارهبازی» ندارد. بحران اصلی فیلم اما نه از ترکیب بازیگران،که از فیلمنامه است. سناریوی کند و کمکشش فیلم، به مخاطب برای دنبال کردن فیلم انگیزهای نمیدهد. بهوضوح مشخص است که «ستارهبازی» گیشه ندارد و چون حرف تازه یا نظرگاه متفاوتی هم در آن پیدا نمیشود، بعید است حتی برای مخاطب خاص هم جذابیتی داشته باشد و بنابراین احتمالاً بازیِ «ستارهبازی»، باخت-باخت است.
هاتف علیمردانی در «ستاره بازی» میخواهد از مصائب مهاجران بگوید و تصویری بیروتوش از مشکلات آنان به دست بدهد. اما در بیان فیلم، خلاقیتی به چشم نمیخورد و حرف تازهای گریبان بیننده را نمیگیرد. این فیلم جایگاه بالایی در کارنامه علیمردانی ندارد و بعید است مورد توجه کسی قرار بگیرد.
انتهای پیام/4139/پ
انتهای پیام/