دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 دی 1399 - 10:36

جهانگیری، رقیب جدید لاریجانی؟

جدیدترین تحول در میان چپ‌گرایان سیاست ایران، دعوت و حمایت عده‌‌ای از اصلاح‌طلبان از نامزدی اسحاق جهانگیری در مقابل علی لاریجانی به عنوان گزینه ائتلافی است که او را در معرض انتخاب هیات امنای اصلاحات شامل سران اصلاح‌‌‌طلب و برخی اعتدالیون قرار خواهد داد.
کد خبر : 551749
1398020412373945717261764.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، همزمان با رونمایی اصلاح‌طلبان از مکانیزم 10+30 برای انتخابات 1400، رقابت میان طیف‌‌‌های مختلف این جریان برای انتخاب نامزد نهایی آغاز شده است.


گفت‌وگوی محمدرضا باهنر با مجله «مثلث» را هم می‌‌توان قرینه‌‌ای برای ورود جهانگیری به عرصه انتخابات ارزیابی کرد. او که به‌واسطه کرمانی‌بودن، روابط غیرسیاسی با معاون اول دولت دارد، در این گفت‌وگو بیان کرده که «جهانگیری به او گفته اگر از او بخواهند، نامزد انتخابات خواهد شد»؛ اما اسحاق جهانگیری گزینه کدام بخش از اصلاح‌طلبان است و چقدر بخت برای تبدیل شدن به نامزد نهایی اصلاحات دارد و در عین حال با چه موانعی برای نامزدی و کسب آرای مردم مواجه است؟


عبور از ظریف، مخالفت با لاریجانی


در میان اصلاح‌طلبان از مدت‌ها پیش مناقشه درباره نامزد ائتلافی آغاز شده بود. اصلاح‌طلبان رادیکال با انتقاد از پیوندخوردن هویت اصلاحات به یک فرد محافظه‌کار یا راست میانه به مخالفت با این ایده پرداختند. در مقابل، جریان سیاسی دولت و بخشی از محافظه‌کاران و گروهی از اصلاح‌طلبان میانه‌رو به‌جای تاکید بر فرد، از اولویت موضوع و در کنار آن نیاز اصلاحات به فردی نزدیک به حاکمیت برای پیش‌بردن امور مربوط به سیاست خارجی سخن گفتند و از علی لاریجانی به عنوان گزینه مطلوب خود حمایت ‌کردند.


گرچه لاریجانی تاکنون سخنی از نامزدی در انتخابات به میان نیاورده ولی اخبار متعددی از منابع مختلف درباره احتمال بالای نامزدی وی در رسانه‌ها منتشر شده است. به‌تازگی هم سایت جماران از حمایت جریان سیاسی دولت از رییس سابق مجلس سخن گفته بود که البته تاکنون با تکذیب این جریان مواجه نشده است. هرچه هست، اعتدالیون و بخشی از محافظه‌کاران و گروهی از اصلاح‌طلبان عمل‌گرا زوج لاریجانی-ظریف را برای انتخابات 1400 مناسب می‌‌دانند چرا که هم می‌توانند از موضوع عدم‌تایید صلاحیت عبور کنند و هم با بالاآمدن موضوع مذاکره، ادامه کار ظریف در دولت بعدی به عنوان معاون اول یا وزیر خارجه به بدنه اصلاحات وعده داده شود.


تلاش این گروه، تمرکز بر موضوع مذاکره و سیاست خارجی و ساختن دوقطبی حول مذاکره با آمریکا خواهد بود؛ چنانچه نشانه‌‌‌های چنین تمرکزی در مخالفت علنی دولت با مصوبه هسته‌‌ای مجلس نمایان بود. دلیل این مخالفت را باید بیشتر از هر چیز، سیاسی دانست چرا که مجلس در دوقطبی مورد نظر این جریان بازی نکرد و مبنای طرح را بر ایجاد مکانیزمی برای لغو تحریم‌ها قرار داد که دقیقا نقطه مقابل خواست جریان اصلاحات و به‌خصوص اعتدال بود.


این جریان تاکنون دست بالا را در میان هیات امنای اصلاحات داشته است و به واسطه قدرت جریان سیاسی دولت توانسته ادبیات خود را مسلط كند. در مقابل اما گروهی دیگر از اصلاح‌طلبان قصد دارند از نامزدی یک فرد اصلاح‌‌‌طلب دفاع کنند و ادامه راه با گزینه ائتلافی را نامطلوب می‌‌دانند.


این طیف خود دو دسته‌اند؛ گروهی که از نامزدی فردی چون علی شکوری‌راد یا محسن صفایی‌فراهانی یا حتی محمدرضا خاتمی سخن می‌‌گویند و معتقدند که باید با گزینه ناب اصلاح‌‌‌طلب حتی به قیمت ردصلاحیت در انتخابات شرکت کرد. بخشی از حزب اتحادملت این‌گونه به انتخابات می‌‌نگرند و خواهان حفظ پرنسیب اصلاح‌طلبی در انتخابات پیش رو هستند.


گروهی دیگر اما واقعی‌تر به صحنه انتخابات می‌‌نگرند و از گزینه‌هایی چون اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف سخن می‌‌گویند که در این میان بخت جهانگیری به دلیل حمایت بخشی از حداکثری‌خواهان کارگزاران چون هدایت آقایی و فاطمه ترکان و حتی حسین مرعشی و طیف قابل ملاحظه‌‌ای از اعضای اتحاد ملت، بیشتر از عارف است، گرچه نمی‌توان رییس فراکسیون امید در مجلس دهم را همچنان از گردونه هیات امنا که با مکانیزم 10+30 به دنبال تعیین نامزد نهایی است، خارج کرد.


در این طیف البته سخن از گزینه‌‌هایی چون جواد آذری‌جهرمی و سورنا ستاری و از همه مهم‌‌تر، محمدجواد ظریف هم به میان آمده که به نظر نمی‌رسد ره به جایی ببرد. اصلاح‌طلبان رادیکال به ظریف به چشم یک جنگجو برای اهداف سیاسی خود نگاه نمی‌کنند و او را در موضوعات غیرسیاست خارجی و مذاکره از جنس افرادی چون روحانی و تا حدودی لاریجانی می‌‌دانند و از همین رو حمایت از ظریف را بیشتر از اینکه در چارچوب حمایت از گزینه حداکثری ببینند، ادامه نامزد ائتلافی قلمداد می‌‌کنند. ظریف از نظر آنها در حوزه سیاست داخلی خودی
به حساب نمی‌آید.


به همین واسطه اکنون اسحاق جهانگیری به عنوان نقطه وصل واقعیت سیاسی و پرنسیب اصلاح‌طلبی در میان اصلاح‌طلبان رادیکال یا جریان چپ مدرن تبدیل شده و در مقابل علی لاریجانی به عنوان گزینه راست میانه قرار گرفته است.
 
محدودیت‌‌‌های هیات امنا


آنطور که از شواهد و قرائن برمی‌آید، با کمرنگ‌شدن شانس محمدجواد ظریف که علاوه بر مخالفت جریان سیاسی دولت با مخالفت بخشی از اصلاح‌طلبان رادیکال هم مواجه شده است و البته در بیان علنی وزیرخارجه هم به‌کرات عدم‌تمایل او بیان شده، علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری از بیشترین شانس برای انتخاب به عنوان گزینه نهایی هیات امنای اصلاحات و اعتدال برخوردارند. در این میان نامزدی لاریجانی فرایند بسیار پیچیده‌تری از سایر نامزدها دارد و به نظر نمی‌رسد او مایل باشد فقط به‌عنوان گزینه اصلاح‌طلبان وارد عرصه شود و در صورت نامزدی به احتمال فراوان از حمایت برخی دوستان راست‌کیش و محافظه‌کارش هم برخوردار خواهد بود. در این میان ورود جهانگیری به این عرصه بر پیچیدگی تصمیم رییس سابق مجلس می‌‌افزاید.


 بر اساس یک تحلیل منطقی در صورت نامزدی جهانگیری، تردیدهای علی لاریجانی بیشتر ازقبل خواهد شد. در این میان کار هیات امنا هم سخت‌‌تر می‌‌شود چراکه ایجاد بالانس میان دو طیف راست و چپ اصلاحات، کار سخت و پیچیده‌‌ای است و طبیعتا نه می‌‌توانند از نقش جریان سیاسی دولت بگذرند و نه می‌‌توانند نسبت به خواسته‌‌‌های بدنه بی‌تفاوت باشند.


نمونه آن را می‌‌توان در صحبت‌‌‌های محمدعلی ابطحی با لایو اینستاگرامی سایت «فردا» دید که چگونه مقابل نامزدی لاریجانی موضع می‌‌گیرد یا اعتراض‌‌‌های افرادی چون ترکان و آقایی در کارگزاران که راه توازن میان این دو طیف را سخت می‌‌کند؛ البته در این میان علاوه بر حمایت راست‌گرایان اصلاحات و اعتدالیون و چهره‌‌هایی چون ناطق‌نوری از لاریجانی، نقش ظریف اهمیت می‌‌یابد. برخی اعتقاد دارند که ظریف در صورت نامزدنشدن بنا به سابقه کار در برجام با لاریجانی، او را به جهانگیری ترجیح می‌‌دهد. باید منتظر ماند و دید که توانایی و ظرفیت هیات امنا و مکانیزم اجماعی اصلاحات بیشتر از فشار شکاف‌ها و رقابت‌‌‌های درون‌جناحی است یا خیر؟
 
بیم و امید معاون اول


اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود می‌‌بیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالش‌‌‌های فراوانی مواجه است که بزرگ‌‌ترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است. او نماینده وضع موجود اقتصاد کشور است و حتی اگر حمایت نخبگان اصلاحات را هم به دست آورد، در مواجهه با عامه جامعه با سوالات بزرگی مواجه است.


هرگونه پرخاش جهانگیری به دولت روحانی این سوال را پیش می‌‌آورد که اگر به این دولت انتقاد داشته چرا استعفا نکرده است. در غیر این صورت او باید خود را مقابل انبوه انتقادهای مردم قرار دهد؛ از قیمت مرغ و دلار گرفته تا ارز 4200 تومانی و تکه‌کلام مشهور «مردم یادتان هست».


او رقیب سخت و زیرکی به نام علی لاریجانی را پیش روی خود می‌‌بیند که از حمایت بخش‌‌‌های مختلفی درون هیات امنا برخوردار است و به نظر نمی‌رسد که مایل باشد یك رقیب درون‌جبهه‌‌ای مانند جهانگیری داشته باشد. جبهه‌‌ حامی لاریجانی گسترده‌تر از جهانگیری است.


در میانه این رقابت، کار تشکیلات مدیریت اصلاح‌طلبان سخت‌‌تر از همیشه است جز آنکه مدل رقابت با دو نامزد را به کرسی بنشانند و این دو فرد همزمان در صحنه حاضر باشند که می‌‌تواند به عنوان یک تاکتیک مورد نظر قرار گیرد که در این صورت احتمالا جهانگیری برای بار دوم باید نقش نامزد پوششی را ایفا کند. آیا لاریجانی ریسک چنین سناریویی را می‌‌پذیرد؟ و آیا در این صورت جهانگیری حاضر است نقش نامزد پوششی را ایفا کند؟ به این چالش‌ها عدم‌تمکین محمدرضا عارف را هم اضافه کنید که به سختی کار اصلاح‌طلبان می‌‌افزاید.


اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود می‌‌بیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالش‌‌‌های فراوانی مواجه است که بزرگ‌‌ترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است.


منبع: روزنامه صبح‌نو


انتهای پیام/ 


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب