در بحث سند 2030؛ محل اشکالی که شما و دوستان به آن وارد کردهاید دقیقاً چیست؟
- اشکالات این سند خیلی زیاد است. من ابتدا کلیت مسئله را بگویم. وقتی که اهداف توسعه پایدار 2030 در سازمان ملل مطرح و تصویب شد، هدف چهارمش که آموزش بود، آن را بهطور ویژه سازمان ملل رویش دست گذاشت. یعنی اینکه الان در برنامه گفتند بعضیها معتقدند که هدف چهار که آموزشی در آن خیلی اهمیت دارد، این را خود سازمان ملل اعلام کرده، گفته هدف چهار اولویت دارد نسبت به سایر اهداف، برای اینکه این آموزش است که بستر را فراهم میکند تا سایر اهداف هم محقق شود.
مسئله این است که بعد از اینکه اهداف توسعه پایدار مطرح شد و بعد در اینچئون و بعد هم پاریس، آمدند یک چارچوب اقدام عملی برای هدف چهارم مطرح کردند، ما در داخل کشور آمدیم یک چارچوب عمل ملی درست کردیم. کل بحث هم روی آن چارچوب عمل ملی است. یعنی طبیعی است آن چیزی که سازمان ملل میگوید یکسری اشکالات دارد و مسئولان نظام هم مطمئناً خیلی از آنها را قبول ندارند.
به همین جهت هم آمدند یک حق تحفّظ مطرح کردند. این حق تحفظی که مسئولان دولتی میگویند ما مطرح کردیم، واقعاً وجود دارد. حق تحفظی هم که مطرح کردند، عباراتش را من بعداً اشاره میکنم.
حق تحفّظ چیست؟
- متن حق تحفظی که مطرح شده این است: جمهوری اسلامی ایران خود را نسبت به هر بندی که مغایر ارزشهای فرهنگی و اخلاقی و حاکمیت ملی، قوانین و اولویتهای ملی و نیز نظامهای اجتماعی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران باشد، اعلام کرده است.
در حق تحفظی که جمهوری اسلامی بیان کرده، البته چند مورد است؛ میگوید باورهای دینی، اگر مغایر با باورهای ایرانی هم باشد، ما نسبت به آن اعلام تحفظ میکنیم.
به حق تحفظ چند اشکال وارد است. چند اشکال دیگر هم مطرح میکنند منتهی آنها خودش قابل بحث است. مثلاً فرض کنید اینی که الان خیلیها مطرح میکنند میگویند که اصلاً این سند 2030، بخش آموزشش تعهدآور نیست. بله، واقعاً این طور است که این معاهده نیست که بخواهد الزامآور باشد ولی این را هم توجه کنیم که خود اهداف توسعه پایدار 17تا متعهد میشویم، متعهد میشویم، متعهد میشویم در آن تکرار شده. پس این نمیتواند خیلی هم عادی باشد. بالاخره رؤسای جمهور اگر این را بپذیرند، با عبارت «متعهد میشویم» این پذیرفتهاند.
این هم باز مسئلهای نیست. ما نگاه میکنیم میبینیم معمولاً آن چیزی که به صورت معاهده مطرح نشده، عملاً الزامآور نبوده، این هم میگوییم مثل مابقی، الزامآور نیست.
منتهی چیزی که هست، وقتی که ما میخواهیم این را مطرح کنیم و رویش یک حق تحفظ اعلام میکنیم، حق تحفظ ما خیلی باید دقیق باشد. مثلاً وقتی ما میخواهیم بگوییم آن مواردی که خلاف شرع است، ما قبول نداریم، کلمهای که به کار میبریم مهم است. کلمهای که در این حق تحفظ مطرح شده میگوید آن چیزهایی که با باورهای دینی در تعارض است.
اولاً چرا اسلام را نگفته؟ مگر ما در قانون اساسی نداریم که دین رسمی جمهوری اسلامی ایران اسلام است. خب این هم باورهای اسلامی. چرا اصلاً گفته باورهای دینی، باورها ببینید حتی خرافات مذهبی هم یک باور دینی است.
ما جاهای دیگر مثلاً فرض کنید راجع به کنوانسیون کودک وقتی جمهوری اسلامی ایران حق تحفظ قائل شد، حق شرطش این است، میگوید هر جا که با موازین شریعت مقدس اسلام منافات داشته باشد. چرا ما نیامدیم یک عبارت شفاف و روشنتر بگوییم که حدود و ثغور تحفظمان را دقیقاً روشن کنیم. این یک نکته است.
حالا ما میگوییم عیب ندارد، این را هم با تسامح بگذریم. اساساً مشخص نکردهاند که کدام مرکز میخواهد مصادیق تحفظ را مشخص کند. اینکه همینقدر ما کلی بگوییم، بعد شروع کنیم یک چارچوب ملی بنویسم، بدون اینکه جایی باشد؛ حالا مثلاً مجلس وقتی میآید قانون تصویب میکند، یک جایی به نام شورای نگهبان است، میآید دقیق بررسی میکند، کجاها خلاف شرع است، کجاها خلاف شرع نیست ولی راجع به اینجا وقتی حق تحفظ مطرح شده، هیچ کجا، یعنی هیچ کس ادعا نکرده بگوید فلان مرکز را ما مشخص و تعیین کردیم برای اینکه بیاید مصادیق این تحفظ را مشخص کند.
مطلب بعدی این است. حالا که مصادیق تحفظ مشخص نشده، کار مهمی که باید اتفاق میافتاد این است، ببینید اصل مسئله این است؛ وقتی که آمدند بر اساس هدف چهار برنامه توسعه پایدار و بیانیه اینچئون و چارچوب اقدام عملی که در پاریس تصویب شد، یک جزوه بسیار قطوری، 360، 370 صفحه ویرایش اولش است، ویرایش دومش حدود 10، 15 صفحه بیشتر است. من هم ویرایش اول و هم ویرایش دوم را خواندهام.
ویرایش دوم با ویرایش اول خیلی تفاوت ندارد و یک تفاوت اندک دارد. اشکالاتی که ما به ویرایش اول میگیریم، متأسفانه عیناً در ویرایش دوم تکرار شده. مسئله این است، عباراتی که در آن سند سازمان ملل مطرح شده، عیناً در این چارچوب ملی آمده و هیچ کجا هم مشخص نکرده که مقصود ما از این عبارت، آنی که سازمان ملل میگوید نیست، بلکه ما یک دید داخلی، ملی و شرعی داریم.
من دو سهتا مثال میزنم. این هم که میگوییم گیر داده سازمان ملل، ما میخواهیم علمی صحبت کنیم. روی چه حساب میگوییم مقصود یونسکو از عبارت کلیشههای جنسیتی این است؟ مقصودش از آموزش جامع جنسی این است؟ این کلماتی که من میگویم، عیناً هم در بیانیه اینچئون آمده، در سند پاریس آمده و هم در خود چارچوب ملی آمده، عین این کلمات آمده که ما وظیفه داریم و این کار را میکنیم، در چارچوب ملی میگوید ما حتماً این کار را میکنیم. ما آموزش جامع جنسی را حتماً در کتابهای درسیمان حتماً ارائه میدهیم. در مدارسمان و در دانشگاههایمان. یا دقیقاً ذکر کرده ما کلیشههای جنسیتی را در منابع آموزشیمان به هیچ وجه ارائه نمیدهیم.
حالا مقصود از این کلیشههای جنسیتی چیست. آنکه سازمان ملل میگوید را کجا میتوانیم پیدا کنیم؟ آنجایی که آژانسهای مختلف سازمان ملل در برخورد با کشورها صریحاً میگویند منظور ما از کلیشههای جنسیتی این است، شما چرا خلاف این عمل کردید؟
دسترسی به این مطالب سخت نیست. خیلی راحت الان دیگر بچهها و جوانهای ما راحت دسترسی به اینترنت دارند، بروند در سایت یونسکو، بروند در سایت سازمان ملل، بخشهای مختلفش، نگاه کنند ببینند سازمان ملل دارد به کشورها چه میگوید وقتی میگوید مقصود من از این کلمه چیه.
علاوه بر این، خود یونسکو در سال 2016 و 2017 چندتا کتاب، حالا ما 12تایش را دیدیم، چاپ کرده با همین عنوان اصلاً «آموزش 2030»، دقیقاً در این کتابها توضیح میدهد که منظور ما از آن چیزهایی که در سند 2030 در بخش آموزش گفتیم چه چیزهایی است. این دیگر واضح و شفاف میکند که مقصود آنها چیست.
من دو سه موردش را میگویم. مثلاً فرض کنید ما در هم آن سند 2030 سازمان ملل، هم در این چارچوب ملی داخلی خودمان داریم که ما قائل به منع تبعیض جنسیتی در آموزش هستیم، هم محتوای آموزشیمان، هم فضاهای آموزشیمان.
کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل در سال 2013 به خود جمهوری اسلامی ایران گفته شما باید منع تبعیض جنسیتی در آموزش داشته باشید، بنابراین شما در فضاهای آموزشیتان نباید جداسازی بین دختران و پسران داشته باشید، در سطوح مختلف تحصیلی و باید مدارستان مختلط باشد. این چیزی نیست که ما بگوییم، خودش صریحاً دارد میگوید. یکی از دفاتر سازمان ملل دارد به جمهوری اسلامی ایران این را اعلام میکند.
یا مثلاً فرض کنید باز دوباره هم در سند 2030 سازمان ملل، هم در چارچوب عمل ملی جمهوری اسلامی ایران بیان شده که ما کلیشههای جنسیتی را در منابع آموزشیمان به هیچ وجه مطرح و ترویج نمیکنیم. کلیشههای جنسیتی چیست؟
ما ممکن است بگوییم کلیشههای جنسیتی آن مفهومی است که از مردانه بودن و زنانه بودن ایجاد میشود و مبنای منطقی و علمی ندارد. سازمان ملل خیلی وسیعتر از این میگوید.
باز من مثال میزنم. در 31 ژانویه 2000، کمیته رفع تبعیض علیه زنان سازمان ملل به بلاروس میگوید، ببیند به ایران هم دیگر نمیگوید، به بلاروس میگوید چرا در کشور ما روزی به نام روز مادر است، برای این روز بزرگداشت دارید و چرا در این روز به مادران هدیه میدهید؟ این امر سبب تداوم کلیشههای جنسیتی میشود.
یعنی اگر ما نقشهای مادرانه را در خانواده تکریم کنیم، سازمان ملل میگوید این کلیشههای جنسیتی است، نباید این کار را کنید.
در 30 ژانویه 2002 به اسلوانی میگوید چرا زنان جوان شاغل در کشور شما به دلیل مسئولیتهای خانه و خانواده به اشتغال نیمهوقت روی آوردهاند؟ این در حقیقت عمل به کلیشههای جنسیتی است.
در اول ژوئیه 1999 به اسپانیا میگوید، ببینید این حرف چقدر نکته دارد، میگوید چرا در کشور شما فقط 32 درصد زنانتان تمام وقت کار میکنند؟ و 76 درصدشان نیمهوقت فعالیت میکنند و دولت هم از کار نیمهوقت اینها حمایت میکند؟ 76 درصدی که دارند نیمهوقت فعالیت میکنند، چون میخواهند در قبال خانواده به وظایف خودشان عمل کنند. شما که میآیید در کشورتان بر این مسئله صحه میگذارید، رفتارهای کلیشهای را در کشورتان دارید تداوم میبخشید.
اینها دقیقاً متن اعتراضی است که دفاتر سازمان ملل به این کشورها داشتند. پس اگر کلیشههای جنسیتی را آنها میگویند، ما نمیتوانیم با آن چیزی که در ذهن خودمان است بگوییم منظور است، نه، باید ببینیم مقصود آنها چیست.
چون آخر، آن است که اجرا میشود.
- اصلاً او میگوید من آمدهام این حرف را زدم. من دارم این حرف را به شما میگویم. شما نمیتوانید بگویید با برداشتی که ما خودمان از این میکنیم میرویم عمل میکنیم. مگر اینکه ما یک کار کنیم. ما از همان اول بیاییم بگوییم ما یک حق تحفظ داشتیم دیگر، گفتیم اگر جایی با باورهای دینی ما در تعارض بود، آن را عمل نمیکنیم. پس ما منظورمان از کلیشههای جنسیتی، الف، ب، ج است. ما منظورمان از آموزش جامع جنسی این چیزها هست. ما دقیقاً همانجا باید نگاه خودمان را شفاف و روشن اعلام کنیم.
اصلاً خود عنوان هدف چهار هم هست، میگوید آموزش فراگیر. آموزش فراگیر یعنی چی؟ ما فکر میکنیم آموزش فراگیر یعنی اینکه همه بچهها، همه نوجوانها بتوانند درس بخوانند، روستاییها، شهریها، دخترها، پسرها، البته واقعاً منظور این است ولی آیا فقط همین است؟ فقط این نیست!
باز خود سازمان ملل میگوید که منظور من از آموزش فراگیر این است که شما، دقیقاً مثال میزند، میگوید اقلیتهایی نظیر بهائیت باید کاملاً معادل دیگران آموزش ببینند.
عین این عبارت در آن متن است؟
- ببینید اینها در چه متنی است؟ شما توی این میبینید. من حالا جملههایش را دقیقاً اشاره میکنم. در این جزواتی که خود یونسکو در سال 2016 و 2017 چاپ کرده و گفته منظور ما از آن چیزهایی که در هدف چهار گفته شده، این چیزها است.
یعنی ما یک متن سند داریم و یک جزوهایی داریم که در واقع روش اجرایی است.
- روش اجرایی و شرح و بست مفاهیم بهکار رفته در این اسناد است.
یکی از این کتابها و جزوات، عنوان شاست تمرکز بر مذهب، جنسیت و فرهنگ میگوید در تمام متون آموزشی مدارس، میگوید ما در آموزش 2030 منظورمان این است و باید این کار را بکنید، در تمام متون آموزشیتان شما باید اینجوری برای دانشآموزان مطرح کنید، باید به آنها بگویید هندو، بهائیت و مسلمان با همدیگر یکسان هستند.
علاوه بر آن، افرادی که فاقد مذهب هستند ولی به ارزشهای معنوی معتقدند، کاملاً یکسان هستند با مسیحیان، بوداییان، هندوها و بهائیها. یعنی فراگیر را ببینید چه دارد میگوید. میگوید این را حتماً باید در کتابهای درسیتان آموزش دهید.
میگوید بحث در مورد امکان زندگی معنوی افراد فاقد مذهب و اعتقاد ایشان به ارزشهای معنوی، متون درسی باید متضمن رویکردی جامع و فراگیر به مذاهب مختلف باشد و اطلاعاتی در مورد مذاهب مهم بدهد بدون اینکه یکی از آنها را شاخص کند.
یعنی شما حق ندارید وقتی میآیید اسلام را میگویید، یهودیت و مسیحیت را میگویید، هیچ کدام نباید شاخص شود، اینها کاملاً یکسان هستند، دارد این را مطرح میکند.
در یکی دیگر از این جزوات آموزشیشان آنجا در مقدمه این کتابش که عنوانش است جلوگیری از افراطیگریهای خشونتآمیز از طریق آموزش اینطور مطرح میکند و میگوید که ما در جهان، در متون آموزشی باید یک کاری کنیم که افراطیگری خشونتآمیز وجود نداشته باشد.
بعد توضیح میدهد، میگوید امروزه افراطیگری خشونتآمیز، بخشیاش از قِبَل اعتقادات مذهبی است که افراد دارد. راست هم میگوید. داعشیها چرا دارند افراطیگری خشونتآمیز میکنند؟ به خاطر باورهای دینی غلطی که دارند.
بعد حالا خود این جزوه آن چیزی که به عنوان الگو دارد مطرح میکند را توضیح میدهد، میگوید در صدر مقابله با افراطیگری خشونت آمیز کیست؟ از سال 2001 تا 2017 ایالات متحده آمریکا به تنهایی حدود 178 تریلیون دلار آمریکایی صرف مبارزه با تروریسم کرده.
یعنی در حقیقت در رأس آنهایی که دارد با این خشونتگرایی مذهبی مقابله میکند، آمریکا عنوان شده است. حالا من میخواهم بگویم که ما واقعاً امروزه در دنیا میتوانیم بگوییم که الان چه در محتوای آموزشی، چه در عمل، آنی که دارد کمک و حمایت میکند، ترویج آن تفکر افراطیگری مذهبی را که منجر به حرکت داعشیها میشود که این همه در جهان دارند کشتار میکنند، آیا غیر از این است که حمایتهای آمریکا پشت سرش است؟
بعد جالب است که در ادامه این توضیح میدهد، میگوید یک کشوری که، فقط هم همین کشور را ذکر میکند، میگوید کشوری که سیستم آموزشی نمونه دارد در مقابله با افراطیگری خشونتآمیز فرانسه است.
یعنی فرانسهای که میآید میگوید در بحث آموزش، دختران معصوم مسلمان به خاطر اینکه حجاب دارند، حق ندارند درس بخوانند. این شده مظهر آن الگویی که میخواهد برای جهان مطرح شود که اینها با افراطگرایی خشونتآمیز مخالف هستند.
اگر فرصت باشد میخواهم چند نمونه را قشنگ باز کنم، چون الان چیزی که در سند 2030 مطرح شده، انگار همه چیز بحثهای جنسی است. نه، اینطور نیست. بحثهای جنسی هم مطرح است ولی خیلی مسائل زیادی مطرح است.
الان با فرمایش رهبری و بعدش هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی چیزی که در ذهن مردم شکل گرفته این است که اجرای 2030 منتفی شده. این الان متوقف شده یا آن امضایی که ما کردیم، لغو شده؟ یعنی دوباره دو روز دیگر یک اتفاق دیگری بیفتد، یک دولتی دوباره بیاید سر کار، آب از آسیاب بیفتد، این الان قابل اجراست یا به کل ما از امضای آن خارج شدیم؟
- آن چیزی که الان هست، هنوز ما یک مصوبه هیئت وزیران یا دستوری که ریاست محترم جمهور اعلام و ابلاغ کرده باشند که اجرای سند 2030 متوقف، این را هنوز نداریم. الان در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک چیزی مصوب شده. آن چیزی که دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در رسانهها اعلام کردند، و در شورای عالی خب ما این بخشش را دیدیم که خود ریاست محترم جمهور هم مطرح کردند، اعضای شورای عالی هم بر آن اتفاق نظر داشتند که مبنای عمل در جمهوری اسلامی ایران باید اسناد ملی خودمان باشد.
حالا راجع به لغو 2030 البته خیلی صریح در شورای عالی مطرح نشد ولی به طور ضمنی مطرح شد که اسناد مغایر باید کانّ لم یکن باشد. حالا اینکه این سند مغایر چه سندی است؟ سند 2030 است؟ این لغو شد؟ این دیگر قاعدتاً همان روالی که قبلاً پیش آمد راجع به اجرایی شدن سند 2030، عین همان باید راجع به لغوش اتفاق بیفتد. این اتفاق هنوز نیفتاده.
این در واقع امور داخلی کشور ماست. مثلاً در جامعه ایرانی یک روز پدری داشته باشیم، مثلاً اگر لابد در کتاب درسیمان بنویسیم یک مرد قوی بود یا یک دختر مهربانی بود، اینها همه کلیشههای جنسیتی به حساب خواهد آمد و راه آن «به تو چه؟» گفتن ما را به آدم و نظامی که بیرون از این سرزمین است را میبندد یا نمیبندد؟
- مطلبی که شما به آن اشاره کردید اینکه متأسفانه سازمان ملل برخورد دوگانه با کشورها دارد. این مسئله خیلی مهمی است. مثلاً الان یک عنوانی که باز هم در سند 2030 سازمان ملل آمده هم در چارچوب ملی خودمان آمده اینکه ما در کتابهای درسی میخواهیم آموزش صلح داشته باشیم. من اشاره کردم که اینها میگویند باید با افراطیگری خشونتآمیز که یک جلوهاش، جلوه مذهبی است باید مقابله کنیم. چطور است که یونسکو نمیآید جلوی آموزشهای بسیار گستردهای که در سراسر جهان دارد توسط یک سری از وهابیها اتفاق میافتد که از دل این آموزشها داعش دارد تربیت میشود، چطور جلوی آنها را نمیگیرد؟
ولی از آن طرف به متون درسی که بعضی از کشورهای اسلامی دارند، اعتراض میشود که شما چرا بعضی از مطالبی را میگویید که فیالواقع مثلاً بحث ستکبارستیزی را داریم میگوییم، بحث روحیه انقلابی را داریم مطرح میکنیم. میگوید اینها با صلح منافات دارد. چرا اینها را در متون درسی میآورید؟ این یک نکته است و باید به این مسئله توجه داشته باشیم.
مسئله دیگر این است که یک نکته ظریف وجود دارد، میشود ما اصلاً کاری به سازمان ملل نداشته باشیم. خودمان جدا در داخل کشورمان یکسری حرکتهایی انجام دهیم و سعی کنیم این اقدامات مثبتی که در داخل کشورمان انجام میدهیم از طرق مختلف به جهانیان عرضه کنیم.
البته واقعیت این است که یک بستر فراهم برای اینکه ما عملکرد مثبت خودمان را به جهانیان ارائه دهیم، بستر سازمان ملل است. ما باید با سازمان ملل تعامل داشته باشیم منتهی بسیار ظریف. آن جریانی نباشد که زمان حضرت امیر (ع) آمدند و بحث شد و انگشتری از این دست آمد بیرون و در دست دیگری فرو رفت. ما باید آدم کَیِّس و زیرک داشته باشیم. بعضی از نیروهای ما که در سطح بینالملل حضور دارند، واقعاً آن کیاست لازم را دارند. آیا همه این خصوصیت را دارند؟ اگر داشته باشند ما دچار آسیب نمیشویم. لذا ما میتوانیم در سطح جهان بگوییم ما یک سری از آن چیزهایی که الان دارد از سوی سازمان ملل مطرح میشود را میپذیریم، یک چیزهاییاش را اصلاً نمیپذیریم و ما در مقابلش حرف داریم.
یعنی بالاخره ما معتقد به الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه هستیم یا نه؟ که اسلام دین برتر است. آیا ما معتقد به این قضیه هستیم که دین کامل دین اسلام است؟ چرا که متصل به علم لایزال الهی است، علم مطلق است. تمام متفکرین در سازمان ملل جمع شوند، عقلشان را روی هم بریزند، بیایند یک نظام آموزشی خوب برای جهان تدوین کنند، یک نظام حقوقی خوب برای جهانیان تدوینئ کنند. یقیناً دانش آنها که به پای دانش خدا نمیرسد. ما متصل به قرآنی هستیم که کلام خداست. پس میتوانیم از دل این علم لایزال، مباحثی را در جهان مطرح کنیم که یقیناً این مباحث چون با فطرت آدمها، چه دین داشته باشند، چه دین نداشته باشند، سازگار و همخوان است، اگر ما با زبان خوب، با زبان روز این بحثها را مطرح کنیم تعداد بسیار زیادی از مردم حرّ و آزاده جهان تابع ما میشوند. ما باید این کار را بکنیم.
اصلاً اساساً خود اینکه سازمان ملل میآید مثلاً اهداف توسعه هزاره میگوید، میگوید اهداف توسعه پایدار 2015 تا 2030 میگوید، خودش میگوید چی؟ میگوید ما میخواهیم یک حکومت جهانی ایجاد کنیم. لذا یک عبارتی که زیاد به کار میبرد در این سند 2030 میگوید ما میخواهیم شهروندی جهانی را تربیت کنیم. ما میخواهیم آموزش شهروندی جهانی را بدهیم. این شهروندی جهانی یعنی چی؟ یعنی مردم دنیا توجه داشته باشید امروزه دیگر کل دنیا به منزله یک شهر شده و همه شما شهروند آن شهر هستید. خب رئیس حاکم این شهر کیست؟ قانون اساسی این شهر را چه کسی میخواهد بنویسد؟ مشخص است آنها چه دارند میگویند.
ما درست همین ادعا را خودمان داریم. با چه تعبیری؟ با تعبیر حکومت عدل جهانی مهدوی. ما هم قائل به حکومت یکپارچه جهانی هستیم. منتهی سردمدار آن حکومت یکپارچه جهانی که عدالت بر آن حاکم است کیست؟ مهدی موعود!
فکر میکنم اینها یک مقدار آرمانگرایانهتر از آن چیزهایی است که ما در واقعیتش داریم. یعنی ما الان با وضعیت رسانهای و اجتماعی مواجهیم که بعضی از آدمها الان اگر یک گوشی موبایل شیکتر به آنها بدهی فکر میکنند به درجهای از علم دسترسی پیدا کردهاند. این هم توی آدمهای اسم دار و مشهور و مذاکرهکننده و نکننده و اینها هست هم در بدنه مردم تا پایین. طرف یک پولی میدهد یک گوشی میخرد که هر کس پول دهد آن گوشی را به او میدهند. نه سواد، نه فهم، هیچ چیز دیگری نمیخواهد. یا مثلاً وقتی در مورد نظام آموزشی حرف میزنیم جوری در مورد ان حرف میزنند که میگویند میفهمی این نظام آموزشی خارجی است؟ ما آدم داشتیم که توی این سالن میگفت ما رفتیم به زبان انگلیسی با آنها حرف زدیم. به زبان انگلیسی حرف زدیم یعنی چی؟ تو چی گفتی مهم است. حالا طرف میگوید این 2030، آن سازمان ملل و خارجیها و موبورها که آمدند، آن بهتر است یا ما؟
- ما یک کاری در شورای فرهنگی اجتماعی زنان انجام دادیم که از شوراهای اقماری شورای عالی انقلاب فرهنگی است. ما تمام اسناد بالادستی کشور را در بحث آموزش جمعآوری کردیم. مثل نقشه جامع علمی کشور، مثل سند مهندسی فرهنگی، مثل سند دانشگاه اسلامی، مثل سند نحول بنیادین آموزش و پرورش. تمام اینها را در یک جدول آوردیم. تمام مفاد سند آموزش 2030 را هم در مقابلش آوردیم.
ما به هیچ موردی برنخوردیم که در سند 2030 وجود داشته باشد و در اسناد بالادستی ما اصلاً به آن اشاره نشده باشد. تازه علاوه بر آن نکاتی در اسناد بالادستی خودمان دیدیم که در سند 2030 ندیده بودیم. بخشیاش برمیگردد به آن نگرشهای اسلامیمان و فرهنگ ملیمان.
من حتی روی آن هم نمیخواهم دست بگذارم. میخواهم بگویم حتی اگر با نگاه سکولار بخواهید ببینید. مثلاً ما در اسناد بالادستیمان در بحث آموزش به تیزهوشان توجه داشتیم، به استعدادهای درخشان توجه داشتیم. در سند 2030 شما این را نمیبینید. آنها معلولان جسمی و ذهنی را میبینند ولی تیزهوشان و افراد دارای استعدادهای درخشان را ندیدند.
من میخواهم بگویم ما اگر توان نیروهای خودمان را باور داشته باشیم، مگر این ملت نبودند که در مقابل این جریان جهانی که همه با همدیگر مسلح آمدند سعی کردند خاک ایران را فتح کنند، چه کار توانستند کنند؟ آیا با مقاومت ما نبود که ایران در سراسر جهان الگو شد؟ امروز واقعاً در بحث مقاومت ایران یک الگو برای جهان است. چرا ما در بحثهای نظامی، در آنجایی که میخواستیم از خاک خودمان دفاع کنیم، توانستیم الگو شویم. در بحثی که بسیار مهمتر از آن است، که فرهنگ و آموزش است، که اساساً بحث اصلی انقلاب ما همین بحث فرهنگش بود، چرا در آن زمینه نتوانیم پیشگام باشیم؟
اینکه شما میگویید آیا ما میتوانیم مثلاً بگوییم به شما چه ربطی دارد بحث تکریم نقش مادری در کشور، بله ما میتوانیم بگوییم ما در اسناد شما یکسری چیزها را اصلاً قبول نداریم، مثل آن حرفهایی که شما راجع به کلیشههای جنسیتی میگویید. علاوه بر آن ما نباید منفعل برخورد کنیم. میگوییم اتفاقاً ما تأکید داریم بر اینکه زن و مرد با هم متفاوتند. این را دانشمندان جهان میپذیرند. آنهایی که تحت القائات ویژه نبودند. الان روانشناسانی که واقعاً دارند کار علمی انجام میدهند این را پذیرفتهاند، حتی خیلی از جامعهشناسان این را میفهمند، مردم عادی هم میفهمند زن و مرد با هم یک تفاوتهایی دارند.
بله در اکثر موارد یکسان هستند ولی اینها یک تفاوتهایی با همدیگر دارند. خرد حکم میکند در آنجایی که زن و مرد با هم متفاوتند، ما چه در بحث حقوق است، چه در بحث ایجاد امکانات است، متناسب با آن تفاوتها، امکانات و آموزشهای متفاوت ایجاد کنیم. اگر این حرف را با زبان خوب در جهان مطرح کنیم، آیا مردم حرّ و آزاد دنیا این حرف را نمیپذیرند؟
منتهی دوتا کار باید کنیم. یک، خودمان را باور داشته باشیم. آن چیزی که دینمان میگوید، آن چیزی که نخبگان جامعه نشستیم دور هم و یک بارش فکر داشتند و یک خروجی مفصل داشتند، آن را باور داشته باشیم و به زبان روز به دنیا عرضه کنیم.
مطلب بسیار مهمتر از آن اینکه پافشاری کنیم. یعنی نه اینکه یک بار بگوییم، تا یک حمله شد به ما، زود عقبنشینی کنیم. اگر پافشاری کنیم، یقیناً کمکم این حرفها جای خودش را باز میکند.
ممکن است عنوان شود مگر اجرای این متوقف نشده؟ پس الان چرا درباره این داریم صحبت میکنیم؟
- اینجا دو نکته وجود دارد. یک نکته اینکه حتی اگر اجرایش متوقف شده، به نظر من جامعه ما خصوصاً جامعه نخبگانی ما باید توجیه شود که چرا لغو و متوقف شد؟ فکر نکنند که یک کسی آمد یک دستوری داد، ولو این خیلی نکات خوب داشت، فقط و فقط به خاطر دستور یک فرد، یک مجموعه جلوی حرکت را گرفتند. این را حتماً باید جامعه نخبگانی و عامه مردم ما بفهمند چرا جلوی این حرکت گرفته شد.
نکته دیگر این است که شوخی نیست، یک حرکت جهانی دارد اتفاق میافتد و فشار پشتش وجود دارد. درست همانجوری که یکدفعه میبینید قدرتهای بزرگ دنیا با هم جمع میشوند و میگویند ما برای خاورمیانه نقشه داریم و واقعاً نقشهشان را اجرا میکنند. شما یکدفعه میبینید از یک زمان به بعد این منطقه امن کشورهای اسلامی، کشت و کشتار در آن شروع میشود.
این حرکت در فرهنگ، در آموزش، در ایجاد ساختارها در حکومتها و ایجاد رفتارهای خاص در این حکومتها، تصویب قوانین خاص در این کشورها، این حرکت جهانی دارد سعی میکند با سرعت همه جا حاکم شود.
لذا ما باید از همینجا شروع کنیم. اولاً از همینجا جلوی جریان هجومی را بگیریم. در مرتبه بعد، خودمان ایدههای خود را مطرح کنیم و سعی کنیم ایدههای ما در محدوده مرزهای جغرافیایی خودمان نماند و حتماً به سایر مناطق جهان عرضه شود. به یقین اگر از مرزها بیرون رود، خیلیها تابع میشوند.
یک مثال میزنم. یک موقعی در جمهوری اسلامی ایران، زمان مجلس ششم، اصرار بر این بود که جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان ملحق شود، سند اصلی سازمان ملل در بحث حقوق زنان. یک مقاومت شدیدی در مقابلش ایجاد شد. اصلش ابتدا از شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، بعد ائمه جمعه صحبت کردند، تعدادی از مراجع صحبت کردند.
نهایتاً بحث الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که در مجلس ششم مطرح شد، تصویب شد، رفت شورای نگهبان، شورای نگهبان ایراد گرفت. برگشت به مجلس. مجلس اصرار داشت برای الحاق، رفت مجمع تشخیص.
حرکتی که آنجا انجام شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه خیلی فعال بود این بود که گفت ما چرا بیاییم اینقدر منفعل بگوییم در بحث حقوق زن قائل به آن چیزی هستیم که سازمان ملل میگوید. ما نگاه برتر خودمان داریم، بابا ما مسلمانیم!
یا از این ادعا دست برداریم که اسلام دین کامل است، رک و پوست کنده دست برداریم یا اگر معتقدیم، این را نشان دهیم. ما سعی کردیم این را نشان دهیم. ما یک سند ملی به عنوان منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران آماده کردیم که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. 140 و خردهای بند دارد، ریز به ریز ما گفتیم از منظر اسلام، زنان این همه حقوق را دارند و البته مسئولیتهایی هم دارند؛ این را کامل مشخص کردیم. پشتبندش مجلس آمد این را تبدیل به قانون کرد. من خودم در یکی دوتا اجلاس کشورهای اسلامی بودم، حتی آخرین اجلاسی که در اواخر دولت قبل اتفاق افتاد، من یادم است و خودم حضور داشتم. از سازمان کنفرانس اسلامی کارشناسان ارشد کشورهای اسلامی آمده بودند. ما این سند را که یک مقدار جمع و جورش کرده و سعی کرده بودیم آن را تبدیل به یک سند مورد وفاق کشورهای اسلامی که بتوانیم در جهان بگوییم کشورهای اسلامی این را میگویند نه فقط بگوییم جمهوری اسلامی این را میگوید. من یادم است آنجا بند بند این سند را میخواندیم، تمام کارشناسان ارشد سازمان کنفرانس اسلامی تأیید کردند. حتی روی یک کلمهاش اعتراض نکردند.
یادم است در نشست دیگری که در سازمان کنفرانس اسلامی داشتیم، در مجمع فقهاش، یکی از علمای بسیار بزرگ یکی از کشورهای حاشیه خلیج آنجا عنوان کرد من در طول عمرم سندی به جامعیت این سند هرگز ندیدهام. کار هم کار یک نفر، 10 نفر، 20 نفر نبود. وقتی افراد متخصص مختلف با انگیزه یکسان، با نگرشهای دینی و با عِرق ملی یک سندی را آماده میکنند چرا بهتر از آن سند نشود یا حداقل معادل آن سند سازمان ملل نشود؟ بنابراین ما میتوانیم این کار را انجام دهیم منتهی باید شجاعتش را داشته باشیم و اقدام را انجام دهیم.
ما الان هم در سند 2030 سازمان ملل، هم در چارچوب ملی داخلی خودمان یک چیزی که زیاد تکرار شده این است که ما حتماً باید در منابع آموزشیمان، کتب درسی ابتدایی، متوسطه، دانشگاهی، توسعه پایدار را آموزش دهیم. در جزوه چارچوب ملی یک بحث مفصلش فقط این است: «کارگروه آموزش توسعه پایدار»!
مگر در جمهوری اسلامی ایران مکرر رهبری نفرمودند که ما الگوی قبلی توسعه پایدار را قبول نداریم و گفتند من تأکید میکنم به جای کلمه توسعه از کلمه پیشرفت استفاده کنید و بعد بحث الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی سالها در جمهوری اسلامی ایران مطرح شده. الان وقتی آمدیم این را تبدیل به یک چارچوب ملی کردیم، چرا باز دوباره میگوییم توسعه پایدار آموزش داده شود؟
اینی که من میگویم عین عبارت را برداشتیم آوردیم، خوب اگر ما تحفظ قائلیم، میگوییم منطبق با باورهای دینی یا فرهنگ ملیمان این کلمه را در این سند داخلیمان عوض کنیم. ما سازمان مللیها را نمیتوانیم عوض کنیم، سند داخلی را که میتوانیم عوض کنیم. جای کلمه توسعه پایدار بگوییم بله، ما در تمام کتابهای درسی، الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی را آموزش میدهیم.
؟؟؟
- من عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم و آنجا اعضای شورای عالی را از نزدیک میبینم. بنده هیچ تردیدی در تدیّن وزیر محترم بهداشت، وزیر محترم علوم و وزیر محترم آموزش و پرورش ندارم. امکان ندارد این وزرای محترم ما آدمهایی باشند که موافق ترویج بیبندوباری جنسی در کشور باشند یا آدمهایی باشند که استقبال کنند از اینکه جامعه یک جامعه بیدین باشد.
من اعتقاد دارم که یک مقدار در ارتباط با تعاملات بینالمللی دارد سادهانگاری میشود وگرنه اگر این بحثها کار تخصصی رویش انجام شود، مطمئناً خیلی از این بزرگواران خودشان موضع میگیرند.
نمونه بارزش همین بحث آموزش جامع جنسیی است. حالا آموزش جامع جنسیتی که شما فرمودید در چارچوب ملی به عنوان آموزش جامع جنسی آمده.
مقصود از آموزش جامع جنسی چیست؟ من دوباره تکرار میکنم. عبارات و کلماتی که در این سند 2030 سازمان ملل به کار رفته، عباراتی است که آنها میگویند مقصود چیست. ما نمیتوانیم با آن چیزی که در نظر خودمان است معنی و برداشت کنیم از آن. مگر اینکه تعبیر خودمان را دقیق و روشن و شفاف مطرح کنیم.
وقتی میخواهیم در زمین دیگران بازی کنیم قاعدتاً باید با قاعده آنها بازی کنیم. نمیتوانیم یک شرط کلی بگذاریم بگوییم ما در زمین شما با قاعده بازی خودمان بازی میکنیم. مگر اینکه این قاعده بازی را برای طرف مقابل روشن کنیم. بگوییم مثلاً تیم ما اینقدر نفر دارد، دروازهبان داریم یا نداریم، اینها را ریز باید روشن کنیم. مشکل اصلی به این برمیگردد که در این چارچوب ملی خودمان مشخص نکردهایم.
لذا در بحث آموزش جامع جنسی، آقایی است به اسم شاون اسلاتر مدیرعامل مؤسسه بینالمللی دیدبان خانواده و عضو انجمن حقوق خانواده سازمان ملل متحد است، او اعتراض میکند. میگوید آموزش جنسی را WHO که سازمان جهانی بهداشت باشد، مرکز مربوط به سازمان ملل که متکفل امور بهداشتی است، او اینطور تعریف کرده. یعنی این استانداردها را WHO دارد میگوید. آمده گفته ما آموزش جنسی باید داشته باشیم. از چهار تا 6 سالگی راجع به این مسائل باید آموزش دهیم. بعضیهایش که راستش خیلی جالب نیست الان من بخواهم جلوی دوربین بگویم. کلمات، کلمات خیلی عفیفانهای نیست.
مثلاً فرض کنید از 6 تا 9 سالگی در مدارس باید آموزش شیوههای مختلف پیشگیری از بارداری به دانشآموزان آموزش داده شود. یکی یکی میگوید. بعد از 9 تا 12 سالگی یک چیزهایی، 12 تا 15 سالگی حالا چون اینها را نمیشود من صریحاً بگویم چه چیزهایی میگوید ولی این را میگویم از 15 سالگی به بعد باید در کتب درسی آموزش داده شود که یک هنجارهای مذهبی وجود دارد که این هنجارهای مذهبی باید در کتب آموزشی مورد انتقاد قرار بگیرد، چرا؟ چون به برخی از رفتارهای جنسی احترام نمیگذارد. بعد مثال میزند این رفتار جنسی چیست؟ آن کاری که قوم لوط انجام میدادند.
میگوید ما باید از 15 سالگی در کتابهای درسی بگوییم دین مورد سؤال قرار میگیرد، چرا؟ چون یک انحراف جنسی، ما این را انحراف جنسی میدانیم، یک عمل حرام میدانیم، آنها میگویند نه، این باید یک کار رایج در سراسر جهان باشد.
شما حیا میکنید بخشی از متن را نمیگویید در حالی که این متن واقعاً وجود دارد و امضا شده. آدرس این متن در اینترنت را برای مخاطبان بگویید.
- همین شاون اسلاتر را سرچ کنند، مقاله و مطلبی که دارد 30، 40 صفحه است. میتوانند ببینند. یا فرض کنید کمیته حقوق بشر سازمان ملل در سال 2015 به کشور عراق میگوید چرا در کشور شما این آدمهایی که انحراف جنسی دارند و ارتباط با همجنسشان دارند، نمیتوانند اجتماعات صلحآمیز داشته باشند؟
بعد خیلی جالب است که این کمیته حقوق بشر سازمان ملل میگوید ما قبول داریم که در جهان تنوع فرهنگی وجود دارد، همه جهان که الان یکپارچه نیستند، تنوع فرهنگی وجود دارد ولی اینکه این آدمهای منحرفی که ارتباط با همجنسشان دارند، اینها باید عین بقیه باشند، حقوق یکسان داشته باشند و بتوانند اجتماعات صلحآمیز داشته باشند، این دیگر جزء اصول جهانشمولی حقوق بشر است. این دیگر جهانشمول است و هیچکس دیگر نمیتواند آن را رد کند. همه باید آن را بپذیرند.
یا مثلاً کمیته منع تبعیض علیه زنان به کشور ترکیه مطرح میکند که شما در کشورتان راجع به این نوع افراد هیچ نوع مجازاتی نباید داشته باشید. بعد خودش میگوید این افراد چند نوع هستند. بعضیهایشان اختلال جنسی دارند و بیمارند. بعضیهایشان هستند بدون هیچ مبنای فیزیولوژیک دارند این اقدامات را انجام میدهند، آنها هم باید کاملاً با بقیه افرادی که رفتارهای متفاوتی دارند یکسان شمارده شوند.
پس بنابراین این بحث آموزش جامع جنسی از منظر سازمان ملل یک معنای خاص دارد. ما اگر این را برمیداریم در چارچوب ملیمان میآوریم همانجا باید مشخص کنیم، نمیتوانیم بعداً واگذار کنیم. همانجا باید مشخص کنیم که اصلاً به آموزش جنسی در کتب درسیمان قائل هستیم یا نیستیم؟ اگر هستیم، در چه محدوده، به چه شکل، چی میخواهیم بگوییم؟ آنی که دین دارد میگوید، میگوید «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا»، تا زمانی که فرد هنوز ازدواج نکرده باید عفیف باقی بماند و خویشتندار باشد. پس ما آموزش جنسی میخواهیم در کتب درسی بدهیم، فیالواقع باید عفت را آموزش دهیم.
برای سن بلوغ به دخترها و پسرها میگوییم متوجه باشید یک تحولات جسمی و روانی در شما ایجاد میشود، سعی کنید آن را مدیریت کرده و عفیف باقی بمانید تا آستانه ازادواج. این نگاه خیلی فرق میکند با اینی که میگوید از سن چهار تا 6 سالگی بیاییم یک چنین چیزهایی را آموزش دهیم.
بنابراین مشکل اصلی به این برمیگردد که متأسفانه ما دیدگاههای خودمان را روشن و شفاف نگفتهایم. علاوه بر این ما چون متأسفانه کار را به یونسکو سپردیم، که طبیعی است که دیدگاههای یونسکو دیدگاههای سکولار است، اینکه مشخص است، ما که از یونسکو توقع نداریم بیاید یک دیدگاه اسلامی ارائه دهد.
ما چون دست آنها سپردهایم، آنها آمدهاند چه کار کردهاند؟ این خیلی نکته مهمی است، یعنی دقیقاً نشان میدهد چه اتفاق بدی اینجا افتاده. اینها آمدند گفتند ما سند 2030 سازمان ملل را میبینیم، اسناد بالادستی کشورمان را هم میبینیم. مثلاً کمیسیون ملی یونسکو، خب کمیسیون ملی است دیگر، مال کشور ماست منتهی مال یونسکو است، اسناد بالادستی را همسو با اسناد سازمان ملل با همدیگر نگاه میکنیم، بعد برنامه عمل به شما میدهیم. میگوییم بروید این کار را کنید، این شاخصها را، مثلاً شاخص تعیین کردهاند. شما در این زمینه باید حتماً تا فلان سال این مقدار کار را انجام دهید، گزارش دهید به یونسکو که این کار را چه مقدار انجام داده و در مدارستان چه اتفاقی افتاده است.
حالا کاری که اینها کردند چیست؟ اینکه میگویم آدم نگران میشود! اینها آمدهاند آن سند 2030 سازمان ملل را گرفتهاند، بعد اسناد بالادستی را گرفتهاند، گفتهاند ما به اسناد بالادستی هم توجه داشتیم. بعد در نگاه به اسناد بالادستی چه کار کردهاند؟ سه نمونه مثال برایتان میزنم.
این جملهها که میگویم، عین جمله در این کتاب چارچوب عمل ملی آموزش 2030 است که هم در ویرایش اول و هم در ویرایش دوم آمده است، چون بعضی از بزرگواران گفتند ما اشکالاتش را برطرف کرده و ویرایش دوم را بیرون دادیم. این هم در ویرایش اول و هم در ویرایش دوم آمده.
میگوید نظام تعلیم و تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 با اتکا به قدرت الهی و مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن ایرانی و توجه به عدل جهانی، با برخورداری از توانمندیهای ممتاز در سطح منطقه و تعامل سازنده و مؤثر با نظامهای تعلیم و تربیت جهان، با توجه به ماهیت و فطرت انسانی افراد، درصدد تربیت افرادی کارآمد، اثربخش، یادگیرنده، عدالتمحور، مشارکتجو در نظام تعلیم و تربیت کشور است. خودش هم گفته این را از چشمانداز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آوردیم.
ما رفتیم این چشمانداز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را آوردیم. این جملهها آمده به اضافه کلماتی که لابهلای این جملهها بوده و حذف شده. این حذف شدهها چه بوده؟ در سند تحول بنیادین در چشماندازش میگوید نظام تعلیم و تربیت، مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی-ایرانی، اینها کلمه اسلامیاش را حذف کردهاند، یعنی نوشتهاند فرهنگ و تمدن ایرانی، اسلامیاش را حذف کردهاند!
یک چیز دیگر که حذف شده چیست؟ عبارت قوام، درست پشت سر هم آمده، و قوامبخش آنها و زمینهساز جامعه جهانی عدل مهدوی، این جامعه جهانی عدل مهدوی حذف شده، یعنی کلمه قبلش آمده، کلمه بعدش آمده، این تکه حذف شده.
بعد در آن متن بود برخوردار از توانمندیهای تربیتی ممتاز، در متن اصلی میگوید تربیتی ممتاز در تراز جمهوری اسلامی ایران، در تراز جمهوری اسلام حذف شده. در سطح منطقهاش آمده، الهامبخشش حذف شده چون قرار نیست ما الهامبخش باشیم، ما باید تابع باشیم. اینها خیلی نکتههای کلیدی و مهمی است.
یا مثلاً فرض کنید، این تکهها آمده این قسمت، میگوید برای شکوفایی فطرت و استعدادها، این در آنجا آمده، این تکه در آنجا حذف شده: و شکلگیری هویت یکپارچه اسلامی-انقلابی-ایرانی، این حذف شده.
ما نمیتوانیم خوشبین باشیم. آخر چرا باید در اسناد بالادستی ما آنهم وقتی به آن استناد میکنند، این نوع عبارتها حذف شود؟
عین همین دوباره تکرار شده. در اصل بند چهار سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش، ابلاغی مقام معظم رهبری. جملاتی بوده که اینها به آن استناد کردهاند و در چارچوب عمل ملی آموزشی 2030 آمده، میگوید در بند چهار سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور ابلاغی مقام معظم رهبری آمده: ایجاد تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی با توجه به روزآمدساختن محتوای تعلیم و تربیت و تدوین برنامه درسی ملی، منطبق بر پیشرفتهای علمی و فناوری، توسعه فرهنگ تفکر، خلاقیت، تحقیق، تقویت آداب و مهارتهای زندگی و توانایی حل مسئله و عمل به آموختهها برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان که زمینه آموزش مادامالعمر و همچنین توسعه پایدار را فراهم میسازد.
حالا ما رفتیم عین این بند چهار سیاستهای کلی ابلاغی رهبری را دیدیم؛ بله، این عبارات آمده ولی یک چیزهایی حذف شده. چه چیزهایی حذف شده؟ آنجا که میگوید تدوین درسی ملی، در سیاستهای ابلاغی رهبری هست: مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و متناسب با نیازهای کشور، این حذف شده.
یعنی ما نباید برنامهای داشته باشیم که با نیازهای کشور تناسب داشته باشد؟
- اینها حذف شده دیگر.
میخواهم بگویم این دیگر اصلاً دینی هم نیست، عاقلانه است.
- حذف شده! متأسفانه آنجایی که برمیگردد به هویت ملی ما، اینکه رهبری میفرمایند هویت ملی مهم است، آن چیزهایی که به هویت ملی برمیگشته، حذف شده. آن چیزهایی که به جنبه اسلامیت برنامه آموزشی ما برمیگشته، اینها حذف شده است.
عبارت دیگری که حذف شده این است اهتمام به تقویت فرهنگ و هویت اسلامی ایرانی. چیز دیگر که حذف شده توسعه فرهنگ و معارف اسلامی و یادگیری قرآن و تقویت اُنس دانشآموزان با قرآن و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت و گسترش فرهنگ اقامه نماز. اینها حذف شده.
جملههای بعدش آمده آخر. یک موقع آدم میگوید مثلاً اینها میخواستند نصف جملات را بیاورند، باقیاش را نیاوردهاند. جالب است جملههای قبل آمده، جملههای بعد هم آمده، این وسط این تکه حذف شده.
یک مثال دیگر هم بزنم. باز دوباره در چارچوب عمل ملی سند 2030 آمده. میگوید سند تحول بنیادین یکی از اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش است که مورد توجه بوده. در هدف کلان شماره یک این سند، تربیت انسانهای حقیقتجو، عاقل، عدالتخواه، صلحجو، ظلمستیز، شجاع، مهرورز، جهاناندیش مورد نظر بوده.
حالا هدف کلان شماره یک سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چیست؟ این است: تربیت انسانی خب آنجا آمد، این تکه حذف شده: موّحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت.
بعد پشت سرش حقیقتجویش آمده، عاقلش آمده، عدالتخواهش آمده، صلحجویش آمده، جهادگرش حذف شده است. شجاعش آمده، وطندوستش حذف شده. جهاناندیشش آمده، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانیاش حذف شده است.
حالا اینهایی که میفرمایید ممکن است یک کسی باشد فکر کند که حالا زیاد هم ما نباید مسلمان باشیم، عبارت وطندوست را از سند اجرایی حذف میکند یعنی چی؟!
- این دقیقاً همان چیزی است که وقتی رهبری میفرمایند چرا باید برنامه ملی ما را یک جایی بیرون از کشور خودمان، فرض کنید یونسکو باید برنامهریزی کند؟ وقتی ما این برنامهریزی را بسپاریم به دست یونسکو و اعتماد زیاد از حد کنیم، این اتفاق میافتد.
برای روشنگری درباره سند 2030 اتفاقاً خانمهای شورا خیلی فعال بودند، اینجا یک برگ برندهای است گویا درباره اینکه میگویند آقا! اینجا خانمها در نظام آموزشی در تبعیض قرار گرفتهاند، با این موافق هستید؟
- البته هم خانمها فعال بودند هم اقایان. یعنی آقایان زیادی از اعضای شورای عالی معترض بودند، نقد داشتند. در جلسه شورای عالی آن مقداری که فرصت شد، نکاتی را گفتند، در رسانهها بحثهایی را مطرح کردند، به اضافه اینکه من فکر میکنم الان دیگر در جمهوری اسلامی به ندرت کسی ممکن است تصورش این باشد که در جمهوری اسلامی زنها نسبت به مردها در موقعیت فروتر هستند. فرض کنید در آموزش عالی تعداد دخترانی که درس میخوانند در خیلی از مقاطع بیشتر از پسرها هستند. در مدارس ما الان دخترها خیلی راحت دارند درس میخوانند. حتی در خانوادهها دخترها معمولاً شخصیتها و افراد خیلی محبوب هستند. حتی فکر کنم یک جاهایی گاهی اوقات یک مقداری هم ما داریم افراطی حرکت میکنیم. به عنوان مثال علیرغم اینکه هم دین ما این را میگوید، هم قانون مدنی ما این را میگوید که مردها نانآور خانواده هستند، نفقه زن و فرزند به عهده مرد است، الان در کشور خیلی جاها داریم اقداماتی را میکنیم برای اینکه حالا با تعبیری که سازمان ملل میگوید 50-50، ما 50 درصد، 50 درصد زن و مرد را در استخدام وارد کنیم و به نظر میرسد این خیلی چیز جالبی نباشد ولی ما باید فرصتهای شغلی مناسب برای زنانمان فراهم کنیم ولی آنجایی که محدودیت فرصتهای شغلی وجود دارد، قاعدتاض یک جاهایی فرض کنید مرد سرپرست خانواری که باید خرج زن و بچهاش را بدهد، نسبت به دختری که تخصص ویژهای ندارد، خانمی که همسر دارد و خرجیاش را دارد شوهرش میدهد، بچه دارد، میخواهد به زندگیاش برسد، دلیلی وجود ندارد ما بخواهیم فرصتهای شغلی را یکسان قرار دهیم، بعد در محدودیتهای فرصتهای شغلی عملاً مرد ما بیکار بماند. به نظر میرسد گاهی اوقات هم یک کم ممکن است افراطی عمل کنیم. البته من این را قبول دارم در بعضی از موقعیتها، بله، واقعاً هنوز زنان جامعه ایرانی ما در آن موقعیت عدلی که باید قرار بگیرند، قرار نگرفتهاند. با تعبیری که رهبری فرمودند، متأسفانه این مسئله در خانوادهها یک مقدار وجود دارد که حتی گاهی اوقات در خانوادههای تحصیلکرده ما، متدین ما، اصلاً تکریمی که زن باید در خانواده بشود، نمیشود. احترامی که باید برایش قائل باشند، ممکن است خیلی این احترام را قائل نباشند.
اگر ما در این کشور رهبری نداشتیم که هوشمندی فرهنگی و اجتماعی دارد و اگر آقای خامنهای درباره این ماجرا حرف نمیزد، میدانم در شورا حرف زده شده و اعتراض شده، واقعاً ما خودمان نباید متوجه شویم؟ دستگاهها، وزارتخانهها، بقیه جاها حالا علاوه بر شورا، خود ما نباید متوجه شویم که این چه کلاهی است که دارد سر ما میرود؟ به نظر میرسد خیلی جاها مسئولیت را به عهده رهبری انداختهایم!
- اولاً خدا را شکر که یک چنین رهبر حکیم و فرزانهای داریم. ثانیاً اینکه بله، مطمئناً بنده خودم به عنوان یک عضو شورای عالی این را میپذیرم، برخی از ما در یک جاهایی کوتاهیهایی داریم. به اضافه اینکه بخشی از مشکل هم برمیگردد به اینکه در ارتباط با سند 2030 و چارچوب عمل ملی آموزش 2030، خب خیلی از مسئولان فرهنگی نظام اصلاً مطلع نبودند از یک چنین چیزی. یعنی این جزوه که در آذر 95 از آن رونمایی شد که مدتها بود که داشت روی آن کار میشد، تعدادی از افرادی که داشتند این جزوه را آماده میکردند عضو شورای انقلاب فرهنگی بودند اما حتی یک بار هم در شورای انقلاب فرهنگی اصلاً مطرح نشد یک چنین چیزی دارد آماده میشود. ما فقط تازه در نیمه دوم اسفند 1395 در شورای عالی متوجه شدیم یک چنین جزوهای وجود دارد، که بعد تازه اعضا حساس شدند، رفتند به دنبالش تا ببینند محتوی چیست.
آقای ما امیرالمؤمنین(ع) گفتند هر کس حق را یاری نکند، باطل او را نابود خواهد کرد. خدانگهدار.
انتهای پیام/