دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رئیس مرکز تحقیقات ایدز عنوان کرد:

افزایش ابتلای زنان به ایدز در ایران

رئیس مرکز تحقیقات ایدز گفت: سال گذشته آمارها حاکی از ابتلای 28 هزار نفر بود و امسال دو هزار نفر به این آمار اضافه شده و روند هم متاسفانه، به‌شدت رو به بالاست.
کد خبر : 53328

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه آزمان نوشته است: افزایش آمار معتادان، کاهش سن اعتیاد و اظهارات گاه به گاه مسئولان آموزش و پرورش از توزیع مواد در مدارس همه نوید روزهای سخت را می‌دهند؛ سخت برای تمام آنهایی که هر روز با کابوس آسیب‌های اجتماعی صبح را به شب می‌رسانند و منتظر ناجی‌اند. در میان آنچه درد جامعه خوانده می‌شود درد بزرگ‌تری با نام ایدز هم هست. ویروس HIV بیماری اجتماعی است که آمار آن امروز به واسطه مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر جنسی در حال افزایش است. مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز در گفت‌وگو با «آرمان» از عمومیت یک دهم درصدی ایدز در کشور می‌گوید و از روزی واهمه دارد که این آمار به یک درصد جمعیت ایران برسد. او که از اقدامات سلیقه‌ای و جزیره‌ای مسئولان گله دارد بر این باور است که کنترل ایدز تنها در گرو پیشگیری، کنترل جمعیت معتادان و در نهایت برخورد منطقی با واقعیت‌های اجتماعی است. واقعیت‌هایی که با تار و پود جامعه در هم تنیده شده‌اند و محصول آن نسل‌های آینده‌ای است که می‌خواهند امنیت را زندگی کنند.



آمار ابتلا به ایدز در کشور همواره در دو بخش آمارهای رسمی و غیررسمی اعلام می‌شود. شما آمار جدیدی از تعداد مبتلایان در کل کشور و به ویژه تهران در دست دارید؟


قبل از اینکه بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم باید به این نکته اشاره کنم که وزارت بهداشت آمار تفکیکی استان‌ها را اعلام نمی‌کند. البته، یک بار این اتفاق افتاد و به دلیل تفاوت‌های قابل توجه میان استان‌ها و واکنش‌های مسئولان استان‌ها تصمیم بر آن شد که آمار به طور کلی و در سطح کشوری اعلام شود. بر اساس گزارش‌های وزارت بهداشت که هر سه ماه یک بار اعلام می‌شود در حال حاضر حدود 30 هزار مبتلا به ایدز در کشور داریم. به عبارت دیگر، تا به حال این تعداد کشف شده‌اند. به این آمار باید آمار تخمینی را اضافه کنیم که بر اساس این آمارها امروز حدود 90 هزار مبتلا به HIV در کشور زندگی می‌کند.


این آمار نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافته است؟


بله! سال گذشته آمارها حاکی از ابتلای 28 هزار نفر بود و امسال دو هزار نفر به این آمار اضافه شده است. روند هم متاسفانه، به‌شدت رو به بالاست و به دلیل حرکت روش‌های انتقال از مواد مخدر به تماس‌های جنسی میزان ابتلای خانم‌ها در چند سال اخیر 10 برابر شده است.


‌ آمار مشخصی درباره تعداد زنان مبتلا وجود دارد؟


در گذشته که سوءمصرف مواد مخدر عامل اصلی انتقال ویروس بود آمار مردان بیش از زنان بود و اغلب هم در زندان‌ها و مراکز ترک اعتیاد شناسایی می‌شدند. در آن دوره 96 درصد مبتلایان را مردان و حدود سه تا چهار درصد را زنان تشکیل می‌دادند. در حال حاضر اما این آمار به 81 درصد مردان و 19 درصد زنان رسیده است. ضمن اینکه این آمار به شکل تجمعی ارائه شده است و با توجه به اینکه در دوره‌ای مردان به دلیل مصرف مواد مخدر بیشترین مبتلایان را تشکیل می‌دادند، نمی‌توان در شرایط فعلی چندان به آن اتکا کرد. در هر صورت رشد سریع بیماری در خانم‌ها به دلیل انتقال به فرزندان زنگ خطری را برای جامعه به صدا درآورده است.


‌ درصد انتقال بیماری از مادر به فرزند تا چه اندازه است؟


اگر درمان شود که درصد انتقال تقریبا به صفر می‌رسد. اما اگر درمان نشود و مادر به فرزند شیر دهد میزان انتقال در دنیا از 25 تا 65 درصد در نوسان است.


‌ رشد ابتلا به ایدز موجب شد تا به تازگی یکی از اعضای شورای شهر تهران پیشنهاد عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب را که احتمال رفتارهای پرخطر در آنها بالاست، مطرح کند. این طرح در دنیا تجربه شده است؟ اصلا به نظر شما قابل اجراست؟


به نظر من باید واقع‌بینانه به موضوع نگاه کنیم. تا سه سال گذشته اصلا زن کارتن‌خواب معنا نداشت، اما امروز حدود 500 زن کارتن‌خواب و البته معتاد در تهران داریم. بسیاری از آنها رفتارهای پرخطر جنسی را تجربه کرده‌اند و بدتر از همه آنکه هیچ نوع اطلاعی درباره روش‌های پیشگیری از انتقال بیماری ندارند. آنها در شرایطی هستند که فقط پول می‌خواهند تا مواد مورد نیاز خود را تامین کنند. در این وضعیت برخی از این زنان بچه‌دار می‌شوند و به آسانی فرزندان آنها هم به ایدز مبتلا می‌شوند. به نظر من، تحت این شرایط عقیم‌سازی می‌تواند راهی برای جلوگیری از رشد بیماری باشد.


دنیا این تجربه را پشت سر گذاشته است؟


ما نمی‌توانیم ایران را با سایر کشورها مقایسه کنیم، چرا که در بسیاری از کشورها رفتارهای پرخطر جنسی تحت شرایطی پذیرفته شده است. به همین دلیل هم افرادی که رو به این کار می‌آورند اغلب تحت نظارت‌های پزشکی هستند و اطلاعات اولیه‌ای برای محافظت از خود در مقابل بیماری دارند. در ایران به دلیل غیرقانونی بودن این مساله امکان نظارت و آموزش مستقیم وجود ندارد.


به پرسش اول برگردیم. شما اشاره کردید آمار مشخصی از تعداد مبتلایان به ایدز در استان‌ها در دسترس نیست. با این حال، با توجه به سابقه فعالیت شما در تهران تخمین می‌زنید چه تعداد مبتلا در این شهر وجود داشته باشد؟


در حال حاضر به دلیل تعداد بالای مهاجر و حاشیه‌نشین در تهران قاعدتا تعداد مبتلایان در این شهر باید زیاد باشد، به طوری که بخش قابل توجهی از این 30 هزار نفر به تهران مربوط است. درباره حاشیه‌ها باید بگویم آمار مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر جنسی در این گروه بالاست.


آن‌طور که از صحبت‌های شما برداشت کردم احتمالا تعداد معتادان و رفتارهای پرخطر جنسی در حاشیه‌ها بیشتر از شهرهاست و از طرف دیگر یکی از ضعف‌های وزارت بهداشت بی‌توجهی به نیازهای درمانی مردم حاشیه‌نشین است. این مساله در تشدید ابتلا به بیماری موثر است؟


به نکته خوبی اشاره کردید! زمانی که سیستم شبکه بهداشت در کشور راه‌اندازی شد حاشیه‌ها چندان مطرح نبودند به همین دلیل هم دیده نشدند. به تدریج با شکل‌گیری حاشیه‌ها و به دنبال آن آسیب‌های اجتماعی و البته بیماری‌ها نیاز بود تا شبکه‌های بهداشت در حاشیه‌ها هم راه‌اندازی شوند که نشد. ما امروز در حاشیه‌ها نه خانه بهداشت داریم، نه آموزش و نه امکانات. تحت این شرایط، تصور کنید حاشیه‌نشین‌ها در چه وضعیتی زندگی می‌کنند.


متوسط سنی ابتلا به ایدز در طول زمان تغییر کرده است؟


متوسط همان 25 تا 45 سال باقی مانده است که چندان هم عجیب نیست. آنچه عجیب است درباره نسبت زنان به مردان است، به این معنی که در دنیا میزان ابتلای زنان و مردان تقریبا برابر است، اما در ایران به دلیل مصرف گسترده مواد مخدر مردان بخش اعظم مبتلایان را تشکیل می‌دهند. البته، همان‌طور که اشاره کردم طی دو سال اخیر به دلیل استفاده از مواد روانگردان و رشد اعتیاد در زنان، میزان ابتلا در این گروه به‌شدت افزایش پیدا کرده است. به تمام این موارد باید افزایش سن ازدواج و طلاق را هم اضافه کرد. تمامی اینها شرایط را روز به روز سخت‌تر می‌کند.


به نظر شما با توجه به روش‌های مختلف انتقال بیماری، می‌توان از موج‌های مختلف انتقال بیماری حرف زد؟


بله. در مرحله اول انتقال ایدز از طریق خون‌های آلوده‌ای بود که از فرانسه به ایران و بسیاری از کشورها رفت. البته این مورد به سرعت کنترل شد و بعد از آن الگو به سمت تماس‌های جنسی در حال حرکت بود. جالب این است که در این مرحله یعنی حدود 15 سال قبل با الگوی انتقال از طریق معتادان تزریقی رو‌به‌رو شدیم. روند انتقال هم در این روش بسیار سریع است، به‌طوری که در طول یک سال از صفر به 45 درصد در این قشر رسید و این افراد بیماری را به همسران خود هم منتقل کردند. با برنامه کاهش آسیب این روند به تدریج کنترل شد و ضریب انتقال بیماری به‌شدت کاهش پیدا کرد. در حال حاضر هم با موج دیگری رو‌به‌رو هستیم به این معنی که الگوی مصرف مواد مخدر از شکل سنتی به روانگردان‌ها تغییر کرد. این مواد شدت ابتلا به ایدز را زیاد کرد، چرا که موجب افزایش رفتار‌های پرخطر جنسی افسارگسیخته شد. در هر حال، در شرایط خوبی به سر نمی‌بریم و من واقعا نگران آینده‌ام. ترس من از این است که عمومیت کمتر از یک‌دهم درصد بیماری به یک درصد برسد که این فاجعه است.


شما شش سال گذشته تحقیقی درباره ابتلا به ایدز در کودکان کار انجام دادید. با توجه به اینکه آمار این کودکان در دو سال اخیر به‌شدت افزایش پیدا کرده است، آماری از ضریب ابتلا به ویروس HIV در این گروه دارید؟


آن موقع ما هزار کودک را مطالعه کردیم و آمار ابتلا در آنها 5/4 درصد بود که به صراحت می‌گویم این آمار وحشتناک است. بعد از آن پژوهشی در این زمینه انجام ندادیم، اما حتما این آمار رشد قابل توجهی داشته است. زمانی که متولی این بچه‌ها مشخص نیست و خانواده‌ها هم به دلیل فقر بچه‌ها را به خیابان می‌فرستند نمی‌توان شرایط خوبی را پیش‌بینی کرد.


وزارت بهداشت یکی از ارگان‌های مسئول در امر کنترل بیماری HIV است. در شرایطی که به قول شما با وضعیت ناگواری روبه‌رو هستیم، برنامه این وزارتخانه چیست؟


واقعیت این است که وزارت بهداشت به تنهایی نمی‌تواند کاری انجام دهد. این وزارتخانه مسئول آسیب اجتماعی نیست. بهزیستی باید پا پیش بگذارد و کاری کند. در حال حاضر، شهرداری تا حدی برنامه دارد و بهتر از سایران به موضوع ورود پیدا کرده است، اما این اقدامات جزیره‌ای چندان موثر واقع نمی‌شود. خواه ناخواه باید بپذیریم که ایدز یک بیماری اجتماعی است و همه ارگان‌ها باید وارد عمل شوند. رسانه ملی باید در این زمینه جدی‌تر باشد و آموزش و پرورش هم به این موضوع ورود پیدا کند. بهزیستی که بودجه خوبی برای این کار دارد بی‌نظم کار کرده است و تحت این شرایط بیماری روند صعودی خود را ادامه می‌دهد.


این روزها بسیاری از اخبار به آسیب‌های اجتماعی در منطقه 12 و هرندی اختصاص دارد. در چند هفته گذشته هم تعدادی از ساکنان پتوهای کارتن‌خواب‌ها را آتش زدند. فکر می‌کنید وضعیت ابتلا در این منطقه چگونه است؟


محله هرندی جزو نخستین محله‌هایی است که کارتن‌خواب‌ها در آن حضور پیدا کردند و یادم می‌آید سال‌ها قبل که به آنجا رفتم وقتی بچه‌های کوچک را می‌دیدم که سوار دوچرخه محله را می‌گردند هر لحظه فکر می‌کردم اگر روی سرنگ‌های کف خیابان بیفتند، چه می‌شود. در گذشته، آن محله تنها نشانی آسیب بود، اما امروز حضور آسیب‌دیده‌ها را در تمام نقاط شهر می‌توان دید. به نوعی با این موضوع کنار آمده‌ایم و برایمان تا حدی عادی شده است.


‌ آماری درباره میزان ابتلا به ایدز در میان زنان خیابانی در دسترس است؟


پژوهش ما در این مورد مربوط به سال 92 است. بر اساس این پژوهش در کل ایران 5/4 درصد و در تهران حدود پنج تا 5/5 درصد از جامعه آماری ما مبتلا به HIV بودند.


به نظر شما روند ترک اعتیاد هم بر افزایش احتمال ابتلا به ایدز موثر است؟ در واقع، در شرایطی که برخی از کمپ‌ها به شکل غیرقانونی و با روش‌های گاه وحشیانه اصرار بر ترک دارند، می‌توان امیدی به کنترل این آسیب و به طبع آن ابتلا به HIV داشت؟


من نمی‌توانم این موضوع را هضم کنم که چطور می‌توان با وحشیگری معتاد را ترک داد، آن هم در شرایطی که علم ثابت کرده است که مغز برخی از انسان‌ها آندورفین کم دارد و مثل بیمار دیابتی که باید دارو مصرف کند به این افراد هم باید حد مشخصی مواد برسد. من شنیدم که در بعضی از کمپ‌ها غیرانسانی‌ترین رفتارها را می‌کنند. گاهی فکر می‌کنم راه اندازی کمپ به یک تجارت تبدیل شده و معتاد هم به چشم یک کالا برای درآمدزایی دیده می‌شود.


شما تا به حال محل تجمع کارتن‌خواب‌ها زیر پل‌های تهران را دیده‌اید؟


به طور مرتب! من جوانی را زیر پل دیدم که می‌گفت روزی شش گرم هروئین و شش گرم شیشه را ترکیب و مصرف می‌کند. واقعیت‌هایی که در زیر این پل‌ها دیده می‌شود غیر قابل وصف است. بسیاری از این افراد تا زمانی که وضع مالی خوبی دارند کوکائین مصرف می‌کنند و بعد از ورشکستگی به طور افسارگسیخته‌ای هر ماده‌ای را که به دستشان برسد، مصرف می‌کنند و نتیجه آن هم اسفبار است.


‌ آیا مشخص است که چه ارگانی وظیفه رسیدگی به این آسیب و جلوگیری از رشد بیماری را دارد؟


مسئولیت اصلی با وزارت بهداشت است، اما همه می‌دانیم که این بیماری اجتماعی با ورود وزارت بهداشت راه به جایی نمی‌برد. مشکل ما این است که هر کدام از سازمان‌ها بودجه خاص خود را دارند و سلیقه‌ای عمل می‌کنند. در جلساتی که داریم همه مسئولان از عمق فاجعه باخبرند، اما نمی‌دانم چرا با وجود آگاهی مورچه‌وار حرکت می‌کنند.


‌ از ابتدائی که این بیماری در جامعه مطرح شد تا به حال چه مقدار برای کنترل این بیماری هزینه شده است؟


بودجه این بیماری که افتضاح است. هیچ‌وقت بودجه‌ای که باید به این بیماری اختصاص داده می‌شد، انجام نشد. در واقع، اگر پروژه‌های Global Fund نبود که ما نمی‌توانستیم حتی داروی این افراد را تهیه کنیم. اگر روزی هم این پروژه کنار گذشته شود ما نمی‌دانیم باید چه کار کنیم.


پروژه Global Fund دقیقا چیست؟


این پروژه برای کنترل سه بیماری سل، مالاریا و ایدز هزینه می‌کند. ما هر سال پروژه‌های پیشنهادی را ارسال می‌کنیم و در هر دوره چندین میلیون دلار بودجه می‌گیریم. در کنار این بودجه، دولت هم بودجه می‌گذارد، اما آن‌قدر تعداد متولی زیاد است و سلایق، مختلف، که در نهایت به جایی نمی‌رسد. جالب است تمام برنامه‌ریزی‌های ما مقطعی است. هر سال روز جهانی ایدز یادمان می‌افتد که این واقعیت وجود دارد و چند بار به مناسبت همین روز از من دعوت شد در ساعات پرت مثلا آخر شب به صدا و سیما بروم تا در مصاحبه شرکت کنم. این در حالی است که در استرالیا که من در آن دوره‌های آموزشی ایدز را طی کردم، تلویزیون را که روشن می‌کردید امکان نداشت یکی از شبکه‌ها به ایدز نپردازد.


خانم دکتر شما همچنان به اجرای طرح کاهش آسیب‌های اجتماعی اعتقاد دارید؟


حتما! اصلا پیشنهاد این طرح با من بود و خود من در استرالیا در این طرح شرکت کرده و نتیجه را دیده بودم. به نظر من، این بهترین راه است و باید دوباره اجرا شود. تمام دنیا می‌دانند که گرد هم آوردن معتادان در کنار هم کار درستی نیست و اردوگاه و کمپ نه پیش رفتن که عقبگرد کامل است. باور کنید در عرض دو سال اجرای این طرح میزان ابتلا، به‌شدت کاهش پیدا کرد و در حالی که کم‌کم داشتیم به آینده امیدوار می‌شدیم صحبت از هزینه‌های میلیادری ساخت کمپ‌های ماده 16 شد.


بخشی از کودکان کار و متکدیان در تهران اتباع خارجی هستند که معمولا از کشورهایی همچون پاکستان به کشور آمده‌اند. آمار ابتلا به ایدز در این گروه بالاست؟


درباره این افراد آمار دقیقی وجود ندارد و مطالعه خاصی صورت نگرفته است. اما از آنجا که بخشی از کودکان کار و مهم‌تر از آن حاشیه‌نشین‌ها را اتباع پاکستانی تشکیل می‌دهند باید به‌شدت هرچه تمام‌تر به این موضوع توجه کرد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب