بایستههای نقد منصفانه در سپهر سیاسی کشور/مرز انتقاد و هتک حرمت کجاست؟
گروه سیاسی خبرگزاری آنا، حسین ارجلو، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار با اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا، انتقاد را متفاوت از هتک حرمت دانسته و اهانت به رئیسجمهور و سران دیگر قوا را صراحتاً تقبیح کرده و مغایر با قواعد شرعی برشمردند. موضوع انتقاد به سران قوا و نهادهای حاکمیتی جمهوری اسلامی در قاموس سکاندار انقلاب موضوعی است که ایشان پیشازاین نیز بارها متذکر شده و خواستار حفظ حرمتها و عدم عبور از خطوط قرمز در این خصوص شده بودند. در این گزارش بهاختصار به برخی از بایستههای نقد منصفانه اشاره میشود.
1. انتقاد برای هر جامعه پویا، امری لازم و ضروری است و یکی از لوازم پیشرفت کشور به شمار میآید اما شرط مهم آن، احتراز از عداوت و بدبینی است. به مصداق حدیث شریف «اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن» (مؤمن آینه مؤمن است) انتقاد باید بازخوردی مؤمنانه باشد، نه واکنشی از روی عناد و کینهورزی. نقد رفتار و کردار دیگران اما همیشه در خفا نیست و گاهی حتی لازم است بهصورت عمومی انجام شود اما نه بهگونهای که باعث انزجار شنونده شده و او را در قالب تدافعی قرار دهد. ایبسا اگر انتقاداتی که به دولت طی هفتههای گذشته وارد میشد، با رعایت این اصل صورت میگرفت، هم سیگنالهای پذیرشی بهتری از سوی دستگاههای اجرایی دریافت میشد و هم نوعی تعامل و همکاری با قوه مجریه که مطالبه رهبر حکیم انقلاب است نیز تحقق مییافت. این انتقاد کاملاً بجا و وارد است که گاهی در کیفیت و نحوه انتقاد دچار خطا میشویم.
2. انتقاد باید جامعنگرانه و اصطلاحاً 360 درجه باشد. به این معنا که دستگاههای مختلفی که موردنقد قرار میگیرند – نه لزوماً دولت- در کنار نقاط مثبت، نقاط منفی نیز دارند؛ کما اینکه همه افراد نیز سیاهوسفید نیستند و هر کس، ترکیبی از خلقیات حسنه و سیئه را به همراه دارد. به عبارت گویاتر، انتقاد به مفهوم انکار جهات مثبت نیست؛ بلکه به این معناست که در کنار ذکر وجوه مثبت، نقصها و ضعفها نیز بیان شوند. انتقاد از هر دستگاهی چنانچه ابتدا با ذکر نکات مثبت آغاز شود، طبعاً در شنونده ایجاد انعطاف میکند؛ ضمن اینکه تاختن بیمحابا به نهادهای حاکمیتی و تخریب آنها – همچنان که در مورد مجلس و قوه قضائیه نیز شاهد آنها بودیم – به نفع دشمنان و بدخواهان ایران اسلامی است.
3. برخی معتقدند که انتقاد از دستگاههای حکومتی کاملاً بجاست و هر آنچه تاکنون گفتهشده، بسیار کمتر از ناکارآمدی آنهاست. این در حالی است که مرز بین انتقاد سازنده با تخریب و عقیم نشان دادن آنها بسیار ظریف است. باید ابتدا تکلیف گوینده و نویسنده از انتقاد مشخص باشد که برای چه مینویسد و به کدام مناسبت میگوید. درهرصورت، هر موضوعی اگر خارج از عقلانیت به بوته نقد آورده شود، حتی اگر اصل موضوع بهحق باشد، روشی ناپسند و مذموم است.
4. یکی از آثار نقد منصفانه تقویت و پذیرش از سوی قوا و نهادهای بالادستی است. نقطه مقابل آن، مقاومت در میان دستگاهها و نشان دادن واکنشهای منفی است. این شاخصه کمک میکند که دریابیم آیا انتقاد به هدف خود دستیافته یا خیر، چراکه مناقشات و بگومگوهای لفظی حاصلی جز ایجاد تنش و اتهامپراکنی ندارند.
5. و بالاخره اینکه برخی معتقدند طبقهبندی نقد منصفانه و غیرمنصفانه را باید به نقد «وارد» و «غیر وارد» تغییر داد. گاهی نقدی بهتندی و با بدترین ادبیات بیان میشود اما وارد است و چنانچه انتقادی از این ویژگی برخوردار باشد، باید دست منتقد را بوسید، حتی اگر خارج از شئون ادب باشد. رسیدن به این مرحله و پذیرش حق از زبان هر کس و با هر ادبیاتی قاعدتاً خارج از حوصله و ظرفیت بسیاری از انسانهاست، لذا برای دستیابی به نتیجه مطلوب از انتقاد لازم است که فرض کنیم در کنار فردی حضور داریم که میخواهیم از او انتقاد کنیم. قطعاً در این حالت، همه جوانب برای اثربخش بودن کلام، ملاحظه و رعایت میشوند.
انتهای پیام/4106/
انتهای پیام/