انحصار در مجسمهسازی یعنی کاهش کیفیت/ نشناختن مجسمهساز ماهر از سوی سفارشدهنده بهانه وتوجیه است
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - سید مرتضی حسینی؛ در سالهای اخیر، برخی تندیسها و مجسمههایی که از چهرهها و مشاهیر ساختهشده هیچ شباهت خاصی با چهره صاحبان آن ندارد.
آسیبشناسی این روند یکی از موضوعاتی است که گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در قالب یک پرونده به آن خواهد پرداخت. در قسمت اول این پرونده و در قالب یک گزارش، به این موضوع پرداخته شد. در قسمت دوم نیز نمونههایی از این موارد به صورت یک گزارش تصویری مختصر ارائه گردید. «روحالله شمسی زاده» از هنرمندان مجسمهساز نیز در گفتگویی با اشاره به این که مجسمهسازی در ایران به مرحله فاجعه رسیده است، عنوان کرد که شهرداریها نباید در حوزه مجسمهسازی هم مجری و هم سیاستگذار باشند. حمید شانس هم معتقد بود که پرتره مشاهیر جای آزمایش و آموزش به هنرجویان نیست.
در چهارمین قسمت از این پرونده، نظر یکی دیگر از هنرمندان رشته مجسمهسازی را دراینباره جویا شدهایم.
قدرت الله معماریان اصفهانی تحصیلات خود را در مقطع لیسانس مجسمهسازی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به اتمام رساند و طی سالها خلق آثار هنری موفق به دریافت گواهینامه درجه یک هنری ـ معادل دکتری ـ در رشته مجسمهسازی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید.
تدریس در دانشکدههای هنر دانشگاههای تهران، هنر، الزهرا، سوره و نیشابور؛ عضویت در گروه انجمن مجسمهسازان حوزه هنری، عضویت در انجمن مجسمهسازان ایران؛ کارشناس و مشاور شورای علمی حجمسازی سازمان زیباسازی شهرداری تهران؛ داوری جشنوارهها و رویدادهای ملی و بینالمللی هنری از جمله نهمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر؛ ساخت و اجرای دهها پیکره، سردیس، تندیس، ماکت، نقش برجسته و یادمان بخشی از فعالیتهای فرهنگی و هنری قدرتالله معماریان است.
آثار وی در نمایشگاههای انفرادی و گروهی داخلی و خارجی، جشنوارهها و رقابتهای هنری مختلفی شرکت داشته که منتج به کسب جوایز و الواح تقدیری متعددی شدهاند؛ از جمله رتبههای نخست طرح پیکره «شهید باکری» و اولین دوسالانه مجسمهسازان ایران است. از آثار قدرتالله معماریان میتوان به ساخت و اجرای پیکرههای «جلال آلاحمد» و «شهید باکری» در شهر تهران اشاره کرد. وی یکی از بنیانگذاران انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران است.
معضل ساخت تندیس برای معاصرین
معماریان در این باره گفت: معمولاً در ساخت تندیس برای مشاهیر قدیمی که تصویری از آنها نداریم این گونه مشکل عدم تشابه با نمونه اصلی کمتر پیش میآید. اما وقتی قرار است پرتره شخصیت معاصری را بسازیم، با خانواده آن شخص طرف هستند موضوع فرق میکند؛ چراکه حساسیت و وسواس زیادی نسبت به این مسئله نشان میدهند و انتظار میرود کارهایی کاملاً شبیه خوبی را ببینند. در چنین مواردی هنرمندان تمام تلاششان است که تندیس بیشترین شباهت را با نمونه واقعی داشته باشد.
وی افزود: من پرتره یکی از شهدای دفاع مقدس را از جنس گچ ساخته بودم. وقتی خانواده این شهید مجسمه را دیدند، انتظار داشتند جزئیات چهره ایشان و حتی رنگ موهایش در تندیس منعکس شود که طبیعتاً امکان پذیر نبود.البته وقتی توجیه شدند کار را تأیید کردند. به هر حال تصورشان این بود و انتظار داشتند که اینقدر طبیعی و نزدیک به او باشد.
این مجسمهساز گفت: ما مجسمههای مشاهیر را برای یک سال و 10 سال و 20 سال نمیسازیم. مسئله شباهت به نمونه واقعی درباره شخصیتهای تاریخی که تصویری از آنها نداریم، اهمیت کمتری دارد.در آنجا مهارت و قابلیتهای هنری هنرمند و شناخت او از ویژگیهای شخصیت، تعیینکننده است. اینجا باید هنرمند به نوعی تخیل و شخصیت پردازی کند.
وی اظهار کرد:هم سفارشدهندگان و هم خانواده مشاهیر باید حریمی را برای هنرمند در نظر بگیرند تا دست هنرمند باز باشد چراکه ما مجسمه را برای یک زمان محدود نمیسازیم.
نقش شخصیتپردازی و تخیل
معماریان عنوان کرد: برای شخصیتهایی که تصویری ندارند مثل فردوسی و شخصیتهای تاریخی، دست هنرمند خیلی باز است. مثلاً ابوالحسنخان صدیقی برای طراحی تندیس فردوسی نوعی مکاشفه انجام میدهد؛ ضمن اینکه نگاه مردم به آن شخصیت را هم در نظر میگیرد.به هرحال تیپسازی خیلی مهم است. اگر قرار است تندیس یک شخصیت ایرانی را بسازیم این تیپ باید یک تیپ ایرانی باشد.
این استاد مجسمه سازی افزود: ویژگیهای شخصیت ایرانی و حتی قومی او باید لحاظ شود. وقتی مجسمه فردوسی را میبینید، میتوانید بپذیرید که این آدم در طوس به دنیا آمده باشد، ویژگیهای لباس و تیپ شخصیتیاش به عنوان کسی که حماسهسرا است قابل پذیرش است و در واقع این ویژگیهاست که آن مجسمه فردوسی صدیقی را نزد ایرانیان به تیپ پذیرفتهشده فردوسی تبدیل میکند.
وی گفت: وقتی شما مجسمه فردوسی را میبینید، در حقیقت سیراب میشوید، شاهنامه را در این چهره میبینید، ایرانی بودن و حتی خراسانیبودن و اینکه در طوس زندگی کرده را حس میکنید. این چیزها لحاظ میشود.
معماریان گفت:من خودم وقتی میخواستم تندیس عبدالرحمن صوفی رازی را بسازم، درباره این شخص مطالعه کردم، یک ستارهشناس ایرانی که حدود 1000سال پیش زندگی میکرده؛ در ری به دنیا آمده، یکی از نقاط کره ماه به اسم اوست و... هیچ عکس و تصویر مستندی از او نداشتم اما با توجه به پوشش و نوع آرایش مو که در آن دوره وجود داشته و در منابع تاریخی آمده است چهره او راطراحی کردم.
جنس مناسب برای مجسمهسازی شهری
وی افزود: مجسمهساز ابتدا اثرش را با گل و یا با خمیر مجسمهسازی طراحی میکند. در واقع ماده اولیه در دست هنرمند این دو عنصر است.هنرمند برای ساختن یک مجسمه سنگی همان ابتدا به ساکن شروع به تراشیدن سنگ نمیکند. معمولاً یک پرتره میسازند و با ابزارهایی مثل پانتوگراف آن را تبدیل به سنگ میکنند.
این مجسمهساز عنوان کرد: هنرمند آن کار اولیه (ساختن پرتره با گِل یا خمیر مجسمهسازی) را انجام میدهد، از آنجا به بعد یک پروسهای انجام میشود که دیگر دخل و تصرف زیادی در آن ندارد و ممکن است اصلاً دیگر مجسمهساز کار را نبیند
معماریان بهترین ماده اولیه برای مجسمهسازی در فضای بیرون را برنز دانست و افزود: بعد از برنز به ترتیب سنگ، فایبرگلاس و بتن گلاسه است. به بتن گلاسه به این دید نگاه میکنیم که فضای سنگ را به صورت مصنوعی درمیآورد و قابلیتهای خیلی خوبی دارد. سنگ مرمر کارارا بهترین ماده برای ساخت مجسمه است. مشابه سنگ مرمر کارارا را در معدن قروه کردستان داریم.
وی گفت: ویژگی سنگ مرمر کارارا این است که قابلیت نفوذ نور در خودش را دارد و تا یک عمقی نور به داخل آن نفوذ میکند. پوست صورت هم همینطور است. اگر به چهره یک کودک خردسال توجه کنید، پوست صورتش آنقدر شفاف است که گویی نور به داخل آن نفوذ میکند؛ سنگ مرمر برای پرتره این ویژگی را ایجاد میکند.
معماریان اظهار کرد: برای خود من تا به حال چنین فرصتی پیش نیامده که بخواهم مداوم با سنگ مرمر کار کنم. البته در سمپوزیوم یک کار مدرن سه متری را با سنگ کارکردم امادوستانی هستند که پرتره کار میکنند و در این زمینه مهارت دارند. حالا نمیخواهیم مقایسه کنیم با کارهایی که در ایتالیا یا کشورهای دیگر انجام میشود ولی در حد قابل قبول کار میکنند. ولی بهترین جنس برای مجسمههای شهری برنز است.
وی عنوان کرد: متأسفانه ساخت پرترههای برنز با این وضعیتی که در سالهای اخیر پیش آمد و یکسری مجسمهها دزدیده شد.در حالی که عوض اینکه کاری کنند که این مجسمهها دزدیده نشود، مجسمههای برنزی را تبدیل به مواد دیگر کردند تا شبیه برنز شود.چون این مواد ارزشی برای کسی ندارد، میخواهند به این وسیله از دزدیده شدن آنها جلوگیری کنند.
این هنرمند مجسمه ساز افزود: البته شیوه نصبش هم خیلی مهم است؛ بعضی از این تندیسها طوری نصب شده بود که به راحتی از جای خود برداشته میشد و همین باعث دزدیده شدن آنها شد.ولی مجسمههایی هم بودکه محکمکاریهایی شد و خودم پیشنهادهایی در این زمینه دارم که مجسمه برنز را کسی نتواند بدزد. به هر صورت ما نباید بیاییم مجسمهای از مشاهیر و دانشمندان را که باید قابلیت ماندگاری ابدی برای آنها در نظر بگیریم از برنز تبدیل به فایبرگلاس کنیم.
دسترسی به مجسمهسازان ماهر دیگر سخت نیست
وی درباره این استدلال نهادهای سفارشدهنده که عدم دسترسی به هنرمندان ماهر را دلیل سپردن کار به افراد کم تجربه میدانند اظهار کرد: برای من قابل قبول نیست که گفته شود هنرمندانی که شایسته این کار هستند را میشناسیم. اگر 20 سال پیش این حرف را میزد اشکالی نداشت. الان در دنیایی هستیم که به صورت آنلاین میتوانید در کارگاه یک مجسمهساز در آن سوی دنیا حضور پیدا کنید چه برسد به کشور خودمان. در خیلی از شهرستانها هستند فعالیت میکنند. خیلی از دوستان و شاگردان من در این زمینه فعالیت میکنند و مهارت خوبی هم دارند. در سمپوزیومهایی هم که برگزار میشود این اشخاص حضور دارند. از طریق اینترنت، انجمن مجسمهسازان در ایران و تهران هست، در برخی از شهرستانها مثل خراسان و اصفهان و ... این انجمنها وجود دارد. اینکه دنبال یک بهانه باشند که ما نمیشناسیم، پذیرفته نیست.
معماریان تصریح کرد: مشکل نهادها این است که سفارش مستقیم میدهند. مثلاً شهرداری فقط به یک نفر که خودش میشناسد سفارش میدهد و تمام شد و رفت! من اصالتاً اهل اصفهان هستم. یادم هست تندیسی را برای اصفهان کار میکردم، با این که ساکن تهران هستم اما اصفهانی ها انگار تمایل داشتند که به من کار بیشتری سفارش دهند. من به آنها گفتم اجازه دهید شهر شما نمایشگاهی باشد از همه هنرمندان ایران؛یعنی اینگونه نباشد که مثلاً 250 مجسمه در شهر خود داشته باشید و همه هم کار هنرمندان اصفهانی باشد. من خودم ترجیح میدهم مجسمهام جایی نصب شود که در کنار مجسمه من مجسمههای 10، 20 نفر دیگر از شهرهای مختلف باشد و شهر شما نمایشگاهی از آثار همه هنرمندان از شهرهای دیگر باشد.
وی گفت: یعنی مجسمهسازی در شهرستانها به نوعی انحصاری شده است. متأسفانه الان شاهد هستیم که یک نفر مجسمهساز در جایی حدود 70 تا 80 مجسمه پرتره ساخته و هیچ هنرمند دیگری در آنجا کار نکرده است. این که تکنیک همه پرترهها مثل هم شود انحصار می آورد و انحصار هنری هم به ناکارآمدی و کاهش کیفیت میانجامد.
این استاد مجسمه ساز عنوان کرد: هنرمند وقتی کار میکند، کار او امضایش است. اگر من 50 مجسمه پرتره هم بسازم به هر حال همه اینها یک نشانههایی از من در وجود خودشان دارند که هر کسی آنها را ببیند میفهمد که آن را معماریان ساخته است، من خودم اصلاً لذت نمیبرم که بیایند به من بگوید 10، 20 پرتره بساز. اصلاً اتفاق خوبی برای من نیست. من دلم میخواهد پرتره من جایی باشد که پرتره 10، 20 نفر دیگر هم باشد که کار من در کنار کار آنها ارزش و اهمیت پیدا میکند. متأسفانه این انحصارها خیلی بد است و اصلاً قشنگ نیست.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/