هنرمندان هنوز در مرحله شوک کرونایی هستند/ ایثار مدافعان سلامت در مجسمهسازی منعکس میشود
بهگزارش خبرنگار حوزه هنرهای تجسمی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، از شیوع ویروس کرونا در کشور پنج ماه میگذرد. ویروسی که جامعه ایران را هم مانند سایر کشورهای دنیا با وضعیتی بدیع و بیسابقه و البته نامطلوب مواجه کرده است.
این وضعیت جدید، شرایط کار و زندگی همه مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، هنرمندان نیز از این وضعیت جدید متأثر هستند. علاوه براین، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، شیوع ویروس کرونا و پیامدهای ناشی از آن از جمله کاهش ارتباط افراد به صورت فیزیکی و اعمال قرنطینه در سطوح مختلف، روی ذهنیت و روحیه خالقان آثار هنری نیز تأثیر گذاشته است.
«روحالله شمسیزاده ملکی» هنرمند و مدرس رشته مجسمهسازی است. در سابقه کاری او علاوه بر تدریس در دانشکده هنر دانشگاه ارومیه و دانشگاه تهران، عضویت در هیئتمدیره انجمن مجسمهسازان ایران، عضویت در شهرک هنرمندان سیته پاریس (Cité internationale des art Paris)، سردبیری نشریه مجسمه، مدیر اجرایی ششمین سمپوزیوم بینالمللی مجسمهسازی تهران (1393)، طراحی و اجرای تندیسها و یادمانهای شهری و حضور در دهها نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور دیده میشود.
شمسیزاده در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با اشاره به این که فعالیت هنری مجسمهسازان همواره از فضای جامعه تأثیر میپذیرد افزود: وقتی بر اثر شیوع ویروس کرونا، این محیط بیرونی دچار تغییرات فراوانی شود، روند کاری همه هنرمندان و ازجمله مجسمهسازان هم تغییر میکند.شاید ملموسترین تغییر در این فضای جدید، رویآوردن به فضای مجازی و استفاده از شبکههای اجتماعی بودکه البته مزایا و معایب خاص خودش را هم داشت.
تفاوت زیست هنرمندان در روزهای کرونایی
وی اظهار کرد: اگر پیش از این ارتباطات یک هنرمند در دنیای حقیقی محدود به پنج، 10 یا نهایتاً 50 نفر میشد، در دنیای مجازی این مرز برداشته شد. مثلاً ما اکنون یکسری برنامههای گفتگومحور در صفحه انجمن هنرمندان مجسمهساز داریم. شکل حقیقی این جلسات قبلاً به صورت حضوری در فضای خانه هنرمندان بود. در یک نشست 10 یا 20 هنرمند و هنرجو میآمدند و درباره یکی از موضوعات مربوط به مجسمهسازی بحث میشد؛ اما حالا دایره مخاطبان و مشارکتکنندگان در بحث گسترده شده است. ما با قدرت مانور بیشتری سراغ هنرمندان میرویم، بهصورت مجازی وارد فضای کارگاهی آنها میشویم و آنها نیز از تجربیات خودشان میگویند.
شمسیزاده افزود: اتفاق دیگر این بود که در این چند ماه اخیر و به ویژه در روزهای ابتدایی که بحث قرنطینه جدیتر بود، هنرمندان فرصتی پیدا کردند و به گذشته کاری خود برگشتند. این توقف باعث شد که ما یک مقدار به خودمان برگردیم و ببینیم که چهکار کردهایم. این اتفاق در شرایط عادی به راحتی رخ نمیداد. البته اغلب هنرمندان مجسمهساز بخش عمدهای از از اوقات خود را در آتلیه و کارگاه به صورت انفرادی میگذرانند،اما این مدت طولانیتر شد.
این هنرمند مجسمهساز عنوان کرد: معمولاً هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی آخر هفتهها را به گالریگردی اختصاص میدهند.در این فضا کارهای همکاران و هنرمندان دیگر را میبینند و تبادلنظر صورت میگیرد. این جریان هم تعطیل شد و با تعطیلی آن ما باید فضای جایگزینی را پیدا میکردیم. در نتیجه یک تغییر رفتار در ما شکل گرفت و به خودمان برگشتیم.
خروجیتلخ و عمیق شیوع کرونا، دو سه سال دیگر خود را در آثار هنری نشان میدهد
وی ادامه داد: جالب است که من در این مدت میدیدم که بیشتر هنرمندان در شبکههای مجازی به کارهای قبلی خودشان بازگشتهاند؛ گویا به دنبال نوعی بازنگری و واکاوی شخصی بودند. از طرف دیگر این وضعیت جدید یک اتفاق مشترک فرامرزی و جهانی بود. قبلاً اگر مثلاً در سوریه جنگ داخلی اتفاق میافتاد، هنرمند و مجسمهساز سوری یا در نهایت کشورهای منطقه از اتفاقات آنجا متأثر میشدند، هنرمندی که در سوئیس یا کره جنوبی زندگی میکرد خیلی نمیتوانست احساس هنرمند سوری را درک کند، اما الان یک مسئله جهانی داریم و تجربههای مشترکی شکل گرفته است.
شمسیزاده افزود: شاید پیامد این وضعیت، یک تلنگر جهانی برای همه مردم دنیا باشد. نمیگویم فقط برای منِ نوعی به عنوان یک مجسمهساز که در ایران زندگی میکنم، بلکه برای همه مردم دنیا یک تجربه خواهد بود.
تغییر در نحوه ارائه اثر؛ بزرگترین پیامد روزهای کرونایی
وی با اشاره به این که قطعاً پیامدهای منفی شیوع کرونا و اتفاقات تلخ آن روی محتوای کار مجسمهسازان تأثیر خواهد گذاشت افزود: فکر میکنم که مهمتر از اتفاقی که در محتوا میافتد، تغییر در شیوه ارائه آثار است. دغدغههای بشری مثل انزوا، تنهایی، فراق عزیزان، مرگاندیشی و... همواره در تاریخ وجود داشته و در آثار هنرمندان منعکس شده است. اکنون مسئله اصلی، تغییر پارادایم نحوه ارائه اثر هنری است.
این مدرس هنر در توضیح این مطلب گفت: الان دیگر فضای فیزیکال و محدودیتهای آن ویژگیهای خود را از دست داده است. ما با واقعیت فضای مجازی مواجه شدهایم؛ همان پدیدهای که «ژان بودریار» جامعهشناس فرانسوی از آن به عنوان «جهان وانمودهها» یاد میکند. به نظرم در شرایط فعلی این «جهان وانمودهها» را به صورت مشخص تجربه میکنیم. اگر«مارشال مکلوهان» زمانی از دهکده جهانی میگفت، اکنون فراتر از آن میبینیم که در یک روستای دورافتاده استان کرمان فردی به صورت همزمان تجربه یک تاجر در آسمانخراشی در نیویورک را دارد.
وی افزود: وضعیت عجیبی شکل گرفته که در دهههای گذشته سابقه نداشته است. قطعاً این موضوع روی هنرمند تأثیر میگذارد. زمانی هنرمندان ما برای پیشرفت بیشتر و یادگیری به پاریس و رُم و نیویورک میرفتند یا هنرجویان موسیقی به وین میرفتند. البته الان هم این اتفاق میافتد اما نسبت به گذشته کمرنگتر شده است، گویا دیگر نمیتوان از پایتخت یا شهرهای هنری جهان یاد کرد. پایتخت جهانی دیگر به مکان مشخص وابسته نیست. مکانها سیال شده و این یک تغییر پارادایمی بزرگ است.
هنرمندان هنوز در شوک اولیه هستند!
شمسیزاده درباره انعکاس شیوع ویروس کرونا در آثار هنری مجسمهسازان نیز گفت: این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد. ببینید، وقتی انسانها با یک رویداد تلخ و سنگین مواجه میشوند، در لحظات اولیه در شوک هستند. حتی گاهی شروع به خندیدن میکنند. انگار یک واکنش طبیعی انسانی است. ما هم الان در دوران شوک بیماری کرونا هستیم. کارهای هنری هم که در این دوره خلق میشود، مثل همین واکنشهاست.
وی اظهار کرد: مثلاً میتوانم به کارهای بینامتنی و بازسازی کارهای قدیمی اشاره کنم که بیشتر یک «پارودی» (مشابه طنزآمیز یک اثرمعروف هنری) است. فکر میکنم که خروجیتلخ و عمیق شیوع کرونا دو سه سال دیگر خود را در آثار هنری نشان میدهد؛ یعنی باید این تلخی تهنشین شود و هنرمندان تازه بفهمند که چه اتفاقاتی برای جامعه و مردم رخ داده است.
این هنرمند مجسمهساز افزود: میتوان گفت شرایط مثل دوران جنگ جهانی اول و دوم است که هنرمندان به همدیگر و به مردم روحیه میدادند که نترسید! این شرایط خیلی چیز عجیب و غریبی نیست! ما این دوره را رد میکنیم! بیایید با هم بخندیم و از خوبیهای موجود لذت ببریم! حتی الان با وجود این همه مشکلات و تلفات انسانی کرونا، گاهی جنبه شوخی ماجرا بیشتر دیده میشود و تلخیها پررنگ نیست. بهنظر من باید زمان بگذرد تا این تلخیهای تهنشین شده بالا بیاید و خود را در آثار هنرمندان نشان دهد.
شمسیزاده عنوان کرد: با این حال، آنچه مرا نگران میکند و تا اندازهای هراسانگیز است، آغاز و تداوم یک سبک جدید زندگی است. یعنی چیزی شبیه به ژانر آخرالزمانی در ادبیات و سینما؛ اینکه بعد ازاین، همگی مجبور باشیم که با ماسک زندگی کنیم و در در مناسبات اجتماعی محدودیتها را رعایت کنیم.
نگرانی ترسناک آقای مجسمهساز!
وی افزود: نگرانی من این است که ویروس بعدی قویتر از ماجرای کرونا بوده و بازگشت به شرایط قبلی یک حسرت باشد. مثل ویروسهایی که در سیستمهای کامپیوتری به وجود آمد و هیچوقت هم نرفت و هر روز قویتر شد. طبیعتاً این خیلی ترسناک است و امیدوارم درحد همین نگرانی باقی بماند.
مهمتر از اتفاقی که در محتوا و طراحی مجسمهها میافتد، تغییر در شیوه ارائه آثار است
عضو هیئتمدیره انجمن مجسمهسازان ایران گفت: جهان هنر، جهان پیشگوییهاست. هنرمند، هم گذشته و هم آینده را میبیند و برداشت خود را از گذشته و آینده در زمان حال به تصویر میکشد.فکر میکنم در سالهای آینده بتوان بخشی از این ماجرا را در کارهای هنری دید. بهنظرم باید به این پیشگوییها و آن چیزی که هنرمندان در آینده این ماجرا میبینند یک مقدار دقیقتر نگاه کرد.
شمسیزاده درباره انعکاس شرایط اجتماعی کشور در ماههای اخیر و شیوع کرونا در آثار خودش نیز عنوان کرد: بههرحال در طراحیهای من، بخشی از این آیکونهای تصویری به صورت ناخودآگاه منعکس میشود و از این شرایط متأثر است. البته مجسمهساز برخلاف یک روزنامهنگار یا هنرمند کاریکاتوریست، تصویرگر وقایع روزانه نیست.
وی افزود: مثلاً یک کاریکاتوریست یا یک فیلمنامهنویس میگوید موضوع من کرونا و سیاست است و آن را تبدیل به کاریکاتور یا فیلمنامه میکند. اما برای شخص من این اتفاق بیشتر درونی بوده و منجربه خلق اثر نشده است،البته ممکن است یکسری نهادهای مرتبط مثل انجمن هنرمندان مجسمهساز فراخوانی بگذارد و از مجسمهسازها دعوت کند تا تجربیات خود را در این موضوع مشترک به اشتراک بگذارند، آنجا شاید بتوان روی کرونا و پیامدهای آن فکر کرد.
شمسیزاده تصریح کرد: کرونا برای من بیشتر از اینکه به عنوان یک تیتر مهم باشد، از حیث پسلرزههایش مهم است. فقط مربوط به یک دوره خاص نیست، دغدغهای است که هم پسینه و هم پیشینه دارد و اینها در ترکیب باهم فضای خلق اثر را ایجاد میکند.
تندیسهای شهری؛ ابزاری برای یادآوری فداکاری مدافعان سلامت
عضو هیئتمدیره انجمن مجسمهسازان ایران درباره ضرورت و چگونگی ثبت وقایع مرتبط با شیوع کرونا در یادمانها و تندیسهای شهری نیز گفت: کارهایی که به صورت یادمانی در فضاهای شهر تعبیه میشود، کارکردهای مختلف دارد. یکی از کارکردهایش این است که بعضی از چیزها را به ما یادآوری میکند و به ما تلنگر بزند که آنها را فراموش نکنیم. این یادمانها و تندیسها یک تاریخ متجسّد و جسمیتیافته هستند.
وی عنوان کرد: بنابراین، بعد از اینکه این دوره را سپری کنیم، این خاطره تلخ والبته فداکاریها و ایثار مدافعان سلامت در هنر مجسمهسازی منعکس میشود.
شمسیزاده افزود: خاطرم هست که در همان هفتههای ابتدایی شیوع کرونا و در اسفندماه سال گذشته، در یکی از صفحات مجازی عکسی از پرستاران و پزشکان بیمارستان مسیح دانشوری با پوششهای مخصوص منتشر شد که بعدها در بیلبوردهای شهری هم آمد و چقدر تأثیرگذار شد. این یک عکس در یکی از صفحات اینستاگرامی بود اما به شدت دیده شد.
وی اظهار کرد: در پشت آن کاورها و ماسکها، پرستاران و پزشکانی هستند که برای تداوم زندگی همنوعانشان با خطر مرگ دست و پنجه نرم میکنند. یک پارادوکس عجیب بین زندگی و مرگ؛ این خیلی به بنمایههای داستانهای تراژیک نزدیک است. یعنی در آن هم عشق، هم قهرمان و هم مؤلفههای اسطورهای داریم.
این هنرمند مجسمهساز گفت: این موارد بستر را برای تبدیل این اتفاقات به آیکونهای تصویری فراهم میکند.تردیدی نیست که خودبهخود اسطورههای جدیدی از دل این ماجرا متولد خواهد شد. چون یادمانها معمولاً تصویرگر اسطورهها هستند. مثلاً شهید همت یا سردارانی که در طول تاریخ از این مرز و بوم دفاع کردند اسطوره هستند. آنها در دورهای رفتارهای فراتر از عادتهای انسانی نشان دادند و برای مردم تبدیل به یک باور شدند. مطمئناً در سال های بعد این اتفاق خواهد افتاد و ما این عناصر را در تندیسها خواهیم داشت.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/