دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 تير 1399 - 00:05
یادداشت/

رؤیای نان و کدخدا؛ میراث خطرناک برجام!

مدل برجام برای برخی جریان‌های سیاسی در داخل کشور الگویی شده است تا همواره نان و معیشت مردم را به مذاکره با غرب و آمریکا گره بزنند؛ این دور باطل همچنان ادامه دارد و شاید در انتخابات ریاست جمهوری 1400 هم پای این مدل حکمرانی به مناظرات انتخاباتی باز شود.
کد خبر : 501130
139410291855121446937774.jpg

گروه سیاسی خبرگزاری آنا- دقیقاً 5 سال پیش بود که حسن روحانی در نطقی شبانه اعلام کرد دیوار تحریم‌ها از امشب فرو ریخته است و تمام تحریم‌ها از هم‌اکنون بالمره برداشته می‌شود.


طرفداران دولت هم به نشانه پیروزی بزرگ برای شادی و پایکوبی به خیابان‌ها آمدند. رؤیای آنها این بود که دلار هزار تومان، سکه یک میلیون تومان و ارزاق همگی ارزان می‌شود؛ شاید روحانی و ظریف شادترین فرد جهان در شب امضای برجام بودند.


حالا ما مانده‌ایم و میراث پنج‌ساله برجام! دستاوردی که به گفته‌ رئیس دولت «آفتاب‌ تابان» است ولی به عقیده ولی‌الله سیف، رئیس سابق بانک مرکزی آورده‌ای داشت تقریباً برابر با هیچ! اما هنوز وزیر امور خارجه و شخص رئیس‌جمهور برجام را مهم‌ترین دستاورد تاریخ ایران می‌دانند.


در اینجا چند سؤال مطرح می‌شود؛ آیا مسیر مذاکره با طرف‌های غربی همچنان مدنظر شخص رئیس دولت است؟ تجربه تلخ دو دهه مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی در برجام هنوز برای دولتمردان تازگی دارد؟ و سؤال مهم‌تر این است که آیا مردم باز اعتمادی دارند که شخصی یا گروهی علم مذاکره با آمریکا را بردارد و ادعا کند که راه مذاکره را بهتر از بقیه می‌داند و می‌تواند توافق بزرگی انجام دهد؟


مرور این سؤال‌ها تنها زمانی به پاسخ لازم می‌رسد که تجربه پنج سال گذشته برجام به‌درستی واکاوی شود. 


در گام اول قرار بود در برجام تمام تحریم‌های آمریکا و کشورهای اروپایی و متحدان واشنگتن برداشته شود، البته بعد از عهدشکنی‌های آمریکا عده‌ای در داخل کشور اعلام کردند که قرار بود تنها تحریم‌های هسته‌ای با برجام برداشته شود! این صحبت آنها مغایر با حرف‌‌‌های رئیس‌جمهور در شب امضای برجام بود که گفت همه تحریم‌ها برداشته می‌شود.


تجربه ناموفق مذاکره به شیوه برجام نشان داد که تحریم‌های آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی مانند «تونل وحشت» است. یعنی هر بار اگر ایران بخواهد به سمت برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای یا هر موفقیتی در زمینه‌های مختلف برود، آمریکا و اروپا این تونل را فعال می‌کنند، تا همه جهان از ایرانیان بترسند و فشارها روزافزون شود. مصداقی از این فشار هم به سازوکارهای مانند SPV و اینستکس بازمی‌گردد که همان مقادیر حداقلی برای رفع تحریم‌های مالی و دارویی از سوی اروپایی‌ها هم انجام نشد.


اما گام دوم در توافق هسته‌ای بسیار بااهمیت‌تر است. بیشتر به نظر می‌رسد الگوی برجام روشی سیاسی برای اداره امور کشور از سوی برخی جریان‌های سیاسی تلقی می‌شود تا یک توافق بزرگ هسته‌ای. مدلی که از سال 1380 توسط عده‌ای در کشور کلید زده شد. البته نمونه قبلی هم داشت. در دولت هاشمی رفسنجانی عده‌ای از وزرا و شخص رئیس دولت به‌دنبال مذاکره برای شکوفایی اقتصاد بودند که البته نتیجه‌ای برای آنها نداشت و در آخر توسط کشورهای غربی تحت تعقیب قضائی قرار گرفتند!





بعد از گذشته یک دهه دوباره جریانی در کشور این پارادیم(الگو) را مطرح کرد که تنها راه رسیدن به اقتصادی پویا و توسعه‌یافته مذاکره است و لاغیر! این سخن ابتدا توسط بهزاد نبوی در مجلس ششم مطرح شد که او گفته بود «بله! از ناتو می‌ترسیم، آنها قوی‌تر از ما هستند».


در دو سال آخر دولت خاتمی هم حسن روحانی، به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئول مذاکره با کشورهای اروپایی بود. روحانی به توافق سعدآباد و پاریس رسید، ولی این توافق‌ها هیچ آورده‌ای برای کشور نداشت و ایران توسط جورج بوش، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا «محور شرارت» لقب گرفت.


اما این جریان بیکار نماند. این بار با ظاهری جدید وارد معرکه سیاست شد. وضعیت اقتصادی اواخر دولت احمدی‌نژاد سبب روی کارآمدن این گروه یعنی طرفداران مذاکره شد. حسن روحانی در نقش بازیگر اصلی این موضوع شعار چرخیدن اقتصاد همراه با چرخیدن سانتریفیوژها را مطرح کرد.


شعارهایی که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 و 96 گفته می‌شد، این بود که هر روز تأخیر در توافق هسته‌ای 300 میلیون دلار به کشور خسارت وارد می‌کند. سران قوا هم هماهنگ با یکدیگر موافق امضای برجام بودند و حتی در این فرآیند نقش کاتالیزور را بازی کردند. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم با قدرت تمام پشت برجام درآمد و مهر موافقت بهارستان را پای توافق هسته‌ای زد.


نکته اصلی درباره برجام متن یا تحریم‌ها نیست، بلکه این موضوع مهم است که عده‌ای برجام را روشی برای اداره کشور در نظر گرفته‌اند. یعنی هر حرفی درباره اقتصاد و معیشت مردم را به مذاکره گره می‌زنند. اگر اقتصاددان‌ها بگویند با کشورهای منطقه، آفریقا یا آسیا پیمان‌های تجاری بسته شود، این جریان موافق مذاکره می‌گوید اول باید از «کدخدا» یعنی آمریکا اجازه باید بگیریم. اصلاً این جریان طرفدار غرب مشکل آسفالت یا لوله‌کشی آب مردم را هم به مذاکره گره می‌زند تا نمدی برای کلاه خود باشد.


این مدل حکمرانی باعث شده برخی هنوز یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری 1400 شروع به دادن شعارهای اقتصادی با چاشنی مذاکره کنند. به‌گونه‌ای که انگار ایران سرزمینی دورافتاده یا بسته و منزوی مانند کره شمالی است و  فقط مذاکره ما را نجات می‌دهد؛ در صورتی که کره‌شمالی هم با مذاکره هیچ ثمری به دست نیاورد. به نظر می‌رسد روش آنها هم برای فریب مردم حول مذاکره با غرب می‌چرخد.


از این رو نباید میراث اصلی پنج‌ساله برجام را تحریم و مسائلی دیگر دانست، بلکه این موضوع باید در ذهن مخاطب جا بیفتد  که برجام به‌عنوان شاکله اصلی مملکت‌داری توسط جریانی لیبرال در کشور مطرح شده است. 


صحبت‌های حسن روحانی و ظریف به‌عنوان مسئولان اصلی برجام را هم باید در همین زمینه تحلیل کرد. رئیس جمهور چند روز پیش گفته بود که برجام بزرگترین دستاورد دولت در هفت سال اخیر است و ظریف هم گفته بود تاریخ باید برجام را قضاوت کند.


گذشته از آن، دولت و تیم رسانه‌ای آن خوشبینی زیادی به جامعه پمپاژ می‌کند که باید منتظر «جو بایدن» ماند. رسانه‌های اصلاح‌طلب و طرفدار دولت روحانی، رقیب دمکرات ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به‌عنوان «رجای برجام» توصیف می‌کنند که اگر بیاید و دوباره آمریکا به توافق هسته‌ای بازگردد، اقتصاد کشور و معیشت مردم رونق خواهد یافت. این بازی سیاسی داخلی با برجام همان روش ترسناک دولت‌داری در هشت سال گذشته کشور است که در یک جمله خلاص می‌شود؛ مذاکره برای نان آن هم با کدخدا یعنی آمریکا!


مصداق اصلی این شیوه حکمرانی در صحبت‌های روحانی ظهور و بروز داشته است. رئیس‌جمهور در جلسه جایزه ملی محیط زیست گفته بود: «این که می‌گوییم تحریم از بین برود یعنی برجام باید بیاید تا مشکل محیط‌زیست برطرف شود؛ تا مسئله اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود!».


ظریف هم به‌عنوان مجری تئوری مذاکره دولت در گفتگویی می‌گوید: «شاید به دلیل فشارهای برخی محافل داخلی که می‌خواستند فرایند برجام طی شود، دولت مجبور شد که سرنوشت برجام را با اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد». البته او بعدها با خروج آمریکا از برجام گفت که اصلاً هدف برجام اقتصادی نبود و توقع زیادی درست شده بود، بلکه برجام برای موضوع هسته‌ای و امنیتی امضا شد!


البته ظریف در دیداری با رئیس اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دلیل اصلی مذاکره و بزرگ جلوه دادن آن را پیروزی همفکرهای خودش در انتخابات ایران اعلام کرده بود. موضوعی که هرچند بعدها توسط ظریف تکذیب شد، ولی فیلم کامل آن دیدار موجود است.





به همین دلیل از هم‌اکنون عده‌ای در داخل این گونه طرح مسئله کرده‌اند که باید فردی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده برنده شود که طرفدار مذاکره باشد تا در صورت پیروزی بایدن در آمریکا بتواند با او مذاکره کند. این شیوه توسط جریان اصلاحات با نامزدی مثل جهانگیری، طیف دولت با مطرح کردن ظریف و حتی گروه بهاری‌ها با رهبری احمدی‌نژاد بازگو می‌شود. یعنی ما فقط زبان دنیا را بلد هستیم و اگر معیشت می‌خواهید باید مذاکره کنید!


*محمدعلی حسن‌نیا، دبیر سیاسی خبرگزاری آنا


انتهای پیام/4082/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب