«پرگار» را رؤیا و سکوی پرتابم میدانم/ حالاحالاها با بازیگری کار دارم!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا: سیما در کنداکتور شبانه خود دست روی سریالی گذاشته که تا به الان بهواسطه ملودرام و نیز کیفیت قصه و ساختی که دارد توانسته جذب مخاطب کند.
«پرگار» در ادامه روند ساختههای شهرام شاهحسینی، متمرکز است بر خانواده و هر آنچه که میتواند حول آن اتفاق بیفتد. سریالی گیرا با ترکیبی از بازیگران و نیز فیلمنامهای که مخاطب ایرانی علاقهمند به آن است؛ از این حیث هم به خوبی دیده شده و میتواند الگویی برای سریالهای خانوادگی و دراموار باشد.
«پرگار» بیلبورد جالبی نیز از بازیگران را پیش روی مخاطب گذاشته است که همگی حرفی برای گفتن دارند. در این بین، تازههای بازیگری را نیز رونمایی میکند که میتوانند چه بسا دست خالی سینمای ایران در بازیگران کم سن و سالتر را جبران سازد.
«زهره نعیمی» هرچند تا به الان اسمی شناختهشده نیست ولی قصه محوری «پرگار» را متمرکز بر خود کرده و شاید با این توانایی بروز داده در سریال، بعدها نیز بتواند حضوری جدیتر در عرصه بازیگری از خود به جا بگذارد. گپ و گفت بازیگر نقش زهره تجلی سریال «پرگار» با خبرگزاری آنا را میخوانید.
آنا: ابتدا کمی به عقبتر از ماجرای بازی در سریال «پرگار» برگردم. فکر میکنم اولین تجربه جدی بازیگری شما به اپیزودی از مجموعه «چرخ فلک» ساخته عزیزالله حمیدنژاد برمیگردد که سال 95 ساخته و به پخش رسید.
نعیمی: بله؛ ولی قبلتر از این سریال تا پای نقش اصلی فیلم پرویز شهبازی هم رفتم اما نشد متأسفانه.
آنا: کدام فیلم؟
نعیمی: «مالاریا»؛ سال 93 بود که شنیدم آقای شهبازی برای «مالاریا» فراخوان انتخاب بازیگر داده؛ جالب اینکه این خبر را در اینستاگرام دیدم. به دفترشان هم رفتم، تست دادم و حرف زدیم. همه چیز هم خوب پیش رفت. ولی متاسفانه کنسل شد و نقش اصلی به دیگری رسید.
آنا: احتمالا همان نقشی که ساغر قناعت بازی کرد! و چرا این اتفاق افتاد؟
نعیمی: من جز گزینهها بودم ولی خب نقش طراحی شده به من نمیخورد چون سنم خیلی پایین بود و خب دیدند که به آن نقش نزدیک نیستم.
آنا: در مورد سریال «چرخ فلک» چطور؟ چه شد که به آن کار اضافه شدید؟
نعیمی: در فیلم «مالاریا» آقای شهبازی، دستیاری داشتند به نام حسین خضوعی که همان زمان یک آشنایی شکل گرفت و بعد از دو سال در اوج ناامیدی و فراموش کردن آن فیلم، با من تماس گرفتند بابت سریال «چرخ فلک» و اینکه درحال انتخاب بازیگر است. من هم برای تست به دفتر آقای حمیدنژاد رفتم.
هرچند من بسیار پیگیر بودم و بارها به دفاتر مختلف رفته بودم و صحبت میکردم؛ اما نمیدانم چرا بیدلیل همه میگفتند بگذارید خبر میدهیم، بعدا تماس میگیریم و ...
برایم جالب بود که حضور من در «چرخ فلک» در همان روز و بعد از صحبت با آقای حمیدنژاد و تست و گریم، به شکل ناگهانی اتفاق افتاد آن هم بعد از کلی پیگیری و رفت و آمد به دفاتر مختلف.
آنا: اما بعید میدانم پخش یک اپیزود آنهم در یک مجموعه پربازیگر، دلیل انتخاب شما برای حضور در سریال «پرگار» بوده باشد.
نعیمی: نه اصلا. چون اپیزود اینقدرها دیده نشد. هرچند مجموعه خوبی بود ولی هم اپیزودیک بود و هم اینکه خیلی بازیگر مطرح داشت که خب چه توقعی بود که یکی مثل من بتوانم در این بین دیده شوم. حتی تا یک سال و نیم بعدش نتوانستم نقش دیگری را بازی کنم.
آنا: و در مورد سریال «پرگار» و قرار گرفتن در سریالی که نشان داد که جذاب است و موفق.
نعیمی: نکته جالب این است که معرفی من به این گروه هم فقط برای تست دادن بود و نه تایید نهایی. رفتم و تست دادم و دو روز بعد گفتند آقای شاهحسینی میخواهند حضوری مرا ببینند. بالاخره هم قرارداد بستم.
آنا: خب تصورم میکنم با اقبال، بازیگری را هم حرفهای شروع کردی!
نعیمی: من تا به الان کم کار کردم یعنی نشد که کار کنم. ولی خب، همین چند کارکتری که بازی کردهام نیز نقش خوب و محوری بوده است. «پرگار» که جای خود دارد.
روزی که به دفتر آقای شاه حسینی رفتم. خیلی جالب بود در جمع بچهها بلند گفت که بالاخره ما زهرهمان را پیدا کردیم. برایم جالب بود که اسم کوچکم خاطرش مانده. نگو که اسم کارکتر سریال نیز زهره است و منظورش اسم نقش بود و نه اسم واقعی من!
آنا: فارغ از تعارفات مرسوم کار کردن با شهرام شاه حسینی چطور بود؟ از این بابت که معمولا یک جنس کارگردانی خاص دارد مثلا اینکه اعتقادی به بازیگردان و یا مسئول انتخاب بازیگر ندارد، اجازه نمیدهد بازیگر راشهای ضبط شده را ببینید و ...
نعیمی: شما میگویید راش؛ مرا عمدا حتی در جریان قصه و فیلمنامه «پرگار» نیز نمیگذاشتند. اصلا نمیدانستم کجای قصهام؟ تازه در روز گریم میفهمیدم قرار است چه سکانس و دیالوگهایی داشته باشم. اوایل نمیفهمیدم چرا این همه روی این نقش حساسیت دارند. فقط گفتند «زهره» یک دختر دبیرستانی است و تو هم باید خود خودت باشی. پس نیازی به خواندن فیلمنامه نداری!
آنا: به قول معروف توی ذوقت نمیخورد؟
نعیمی: هم اذیت میشدم و هم پیش خودم میگفتم چرا نباید فیلمنامه داشته باشم و از قبل بخوانم؟ مدام فکر میکردم شاید چون تازهکارم و به نوعی بازیگر آماتورم، خب به من اعتماد نمیکند. بعدها فهمیدم این ندانستن چه کمکی به من کرد. من برحسب سابقه فیلمسازی آقای شاهحسینی و علاقهای که به کارنامهاش داشتم، این ماجرا را پذیرفتم و چه بسا چشم بسته قبول میکردم.
این گنگی تا حدود قسمت دهم ادامه داشت. خیلی سخت بود که خودم را با این شرایط تطبیق بدهم. خصوصا شخصیت زهره که بسیار پرحرف و پرهیجان بود با دیالوگهای طولانی که همین خیلی اذیتم میکرد. اما وقتی فهمیدم قصه چیست، تازه دلیل این کار را آقای شاه حسینی به من گفتند.
میگفت اگر نمیخواستم از اول فیلمنامه داشته باشی، به خاطر این بود که فکر میکردم به دلیل نداشتن تجربه بازیگری، بهتر احساسم را کنترل خواهم کرد. ترجیح میداد از ماجرا چیزی ندانم تا خودم را دختر واقعی قصه بدانم و زندگی روتینم را در سریال ادامه دهم. این ایده جالب هوشمندانه آمد.
آنا: «پرگار» تقریبا سال 96 و اوایل سال 97 ساخته شد اما سه سال گذشت تا بالاخره روی آنتن رفت. همین تأخیر، کمی بخت و اقبال رو از شما نگرفت؟
نعیمی: بخواهم روراست باشم باید بگویم چرا اتفاقا. خصوصا از وقتی فهمیدم چه نقش پررنگ و تأثیرگذاری به من رسیده! شاید باورتان نشود ولی در ذهنم رویاپردازی میکردم. میگفتم بعد از سالها درس و کار با گروههای کوچک تئاتری و غیره بالاخره به یک فرصت طلایی رسیدم.
«پرگار» را سکوی پرتابم میدانستم اما ماجرای پخش سریال خیلی دلخورم کرد. از سال 97 منتظر پخش سریال بودم ولی پشت سرهم این زمانها لغو میشد. در این سه سال هم رسما تمام رویاهایی که ساخته بودم، رنگ باخت. در این چند سال پیشنهاد کار حرفهای نداشتم تا آبان سال گذشته در سریال «خانه امن» که آن هم از طریق تست بود و نه رابطه و معرفی. نقشی از من ندیده بودند و «پرگار» هم که به آنتن نرسیده بود، بنابراین دوباره با تلاش خودم سر سریالی رفتم.
حتی در این مدت مجبور شدم فقط جسته و گریخته در کارهای دوستانم، جشنوارههای فیلم و تئاتر دانشجویی و غیره مشغول باشم.
آنا: با این وجود الان که سریال را روی آنتن میبینی، فکر میکنی زهره نعیمی امروز، اگر دوباره نقش زهره تجلی را بازی میکرد، میتوانست بهتر باشد؟
نعیمی: قطعا میتوانست بهتر باشد. این چندسال واقعا زمان کوتاهی نیست. آن خامی سالهای قبل کجا و الان کجا؟ من با توانایی سه سال پیش در «پرگار» حضور داشتم.
آنا: این را هم بپرسم که اسم «زهره» از کجا آمد؟ یک تشابه خواسته یا ناخواسته میان اسم واقعی و کارکتر وجود دارد.
نعیمی: خیلی اتفاقی. روزی که به دفتر آقای شاه حسینی رفتم. خیلی جالب بود در جمع بچهها بلند گفت که بالاخره ما زهرهمان را پیدا کردیم. برایم جالب بود که اسم کوچکم خاطرش مانده. نگو که اسم کارکتر سریال نیز زهره است و منظورش اسم نقش بود و نه اسم واقعی من! این تشابه نام کاملا تصادفی بود. البته این ماجرا قشنگ و بامزه بود.
آنا: الان که سریال پخش میشود برخی بازیگران هر از گاهی مدعی میشوند که مثلا سکانسهایی از آنان حذف شده. «زهره تجلی» همان چیزی است که بازی کردی یا این نقش نیز کم و زیاد شد؟
نعیمی: همان است. شاید بعد از مدتها خیلی در خاطرم نباشد اما به این ماجرا برنخوردم و نبود پلان و سکانسی که حذف و یا سانسور شود.
شعار نمیدهم اما خواسته قلبیام بازیگری است و برایش هرکاری میکنم تا پیشرفت کنم. تازه اول راه هستم و میخواهم مسیر موفقیت در بازیگری را تجربه کنم و حالاحالاها کار کنم.
آنا:در مورد بازیگران سریال، به این نکته نیز برسم که پارتنرهای عجیبی را تجربه کردی به ویژه بابک کریمی. شاید برای بازیگری تازهکار که نقش پررنگی هم دارد، جلوی این همه بازیگر اسم و رسمدار قرار گرفتن، جرات میخواهد.
نعیمی: صادقانه بگویم که سخت است. وقتی دوستان را دیدم خب هیجان داشتم و استرسم بیشتر میشد. یک ذره شاید آن اوایل دست و پایم را میبست. اما به مرور دیدم که میشود این احساس راحتی را داشت و آنها این فضای رفقات را برایم ایجاد میکردند.
حتی در خیلی از پلانهایی که فقط من دیالوگ داشتم و آنان در کادر نبودند ولی دوباره خودشان میایستادند و دیالوگها را میخواندند تا حس من بهتر دیده شود. برعکس خیلی از بازیگران که شاید از این کارها نکنند.
آنا: احتمالا فضای مجازی را دنبال میکنی و هر از نقدها یا تحسینها را نیز میبینی و میشنوی. خصوصا اینکه میگویند نقش را زیادی «لوس» بازی میکنی!
نعیمی: من زیاد این واکنش را میبینم. شخصیت من با کارکتر زهره خیلی متفاوت است و به هیج وجه تشابهی نداریم.
«زهره تجلی» همان چیزی بود که کارگردان از من میخواست. تمام جزئیات نقش را به من میگفت و به نوعی بازیگردانی میکرد که آن را ایفا کنم. شخصیت زهره با ریزه کاریهایش خواسته کارگردان بود.
آنا: اتفاقا نقش «زهره» با همه آن شخصیتپردازیاش بامزه است.
نعیمی: من هم موافقم. اگر زهره هم میخواست یک دختر دبیرستانی مثل همه نقشهای روتین باشد، شاید وقتی وارد داستان اصلی میشد دیگر تاثیرگذاری قسمتهای بعدی را نمیداشت. الان هم مدام از من میپرسند که بالاخره تکلیف زهره چه میشود؟ پس برای مخاطب جذاب است.
آنا: جدای از سریال «پرگار»؛ از تجربه جدیدت بگو. این روزها به نظر مشغول تجربه جدید در حوزه سریال هستی. سریال «خانه امن»؟
نعیمی: کارکتر من خیلی متفاوت نیست اما در موقعیتهایی خاص قرار میگیرد و این تنش را خواهیم دید. ژانر تریلر، ماجرایی و پلیسی دارد و متفاوت است با تجربههای قبلیام. موقعیتهای خاصی برایم ایجاد کرد. نقش کوتاهتری است نسبت به «پرگار» اما خب دنبال مقدار نقش و سکانس نبودم و نیستم؛ مجموع کار و فیلمنامه را میبینم.
آنا: و نهایتا برای بازیگری که تحصیلکرده این فضاست و اولین نقش جدیاش نیز دیده شده، به نظر ادامه راه بازیگری نیز جدیتر باشد.
نعیمی: قطعا قرار است بازیگری برایم ادامه پیدا کند آنهم با جدیتی که گفتید. من خیلی از فرصتهای خوب زندگیم را به خاطر همین هدفم زیرپا گذاشتم. بعد از این هم همینطور است. شعار نمیدهم اما خواسته قلبیام بازیگری است و برایش هرکاری میکنم تا پیشرفت کنم. تازه اول راه هستم و میخواهم مسیر موفقیت در بازیگری را تجربه کنم و حالاحالاها کار کنم.
انتهای پیام /4143/
انتهای پیام/