دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

وقتی سیاستگذاری‌ها موسیقی را ممنوع کرد/ خاطرات ابطحی از مدیریت رادیو در دهه شصت

محمدعلی ابطحی در اعتماد نوشت: در گفت‌وگوهای خاطرات شفاهی در مورد رادیو دهه ۶۰ که من مدیر آن بودم، به خاطرات موسیقایی می‌رسیم.
کد خبر : 48775

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، در ادامه این یادداشت آمده است: آقای رجبلو از دوستان قدیمی رادیو در ابتدای این گفت‌وگو، توضیح داد: من جزو نخستین کسانی بودم که به رادیو رفته بودم، به یاد دارم معضلی که از همان روز ٢٢ بهمن شروع می‌شد و طبعا زمانی که شما آمدید، چهار، پنج سال بود که ما در پخش بودیم و همچنان با آن معضل روبه‌رو بودیم، بحث موسیقی بود و همیشه گرفتار بودیم که چه موسیقی پخش شود و چه موسیقی پخش نشود. هرچه هم که پخش می‌کردیم همیشه از جاهای مختلف تماس گرفته می‌شد و بعضا به ما تذکر داده می‌شد. انگار آنقدر خط قرمز موسیقی شدید بود که ورود به هر کدام از بخش‌های موسیقی برای‌مان دردسرآفرین می‌شد. از این جهت می‌خواستم این بحث را مطرح کنم که شنوندگان عزیز ما بدانند زمانی که آقای ابطحی آمدند یک‌مرتبه یک فضای باز موسیقی خاصی را در رادیو شاهد بودیم. بحث‌هایی مربوط به برنامه‌های زنده‌ای که در زمان شما بسیار هم پرسروصدا شروع شد؛ مثل «سلام صبح بخیر»، «صبح جمعه با شما» و برنامه‌های دیگر که وارد آن فاز هم خواهیم شد اما شما از بحث موسیقی شروع کنید. آیا با جایی هماهنگ کردید مثلا با بیت حضرت امام یا با خود آقای هاشمی‌رفسنجانی؟ یا رویکرد رسانه آن موقع این گونه بود یا اینکه سلیقه خود شخص شما و جسارت‌های فردی‌تان بود؟


من در پاسخ به این سوال وخاطره آقای رجبلو، مساله موسیقی را با خاطره‌ای شروع کردم. خاطره مربوط به دورانی بود که من مدیر رادیوتلویزیون شیراز بودم، همه مدیران مراکز شهرستان‌ها را برای جلسه‌ای ‌در همین پخش استودیوی ٨ دعوت کرده بودند و ماهم شرکت کرده بودیم. جلسه توجیهی از سوی آقایان ارگانی مدیر رادیو و نبوی مدیر تولید رادیو و یاسینی مدیر پخش رادیو در ارتباط با موسیقی برگزار کردند. این جلسه احتمالا حدود اواخر بهار ٦٢ و چند ماه قبل از جابه‌جایی من بود. در آن جلسه، سخنرانی که فکر می‌کنم آقای ارگانی یا آقای یاسینی انجام دادند این بود که ما مطلع شدیم حضرت امام با کل موسیقی مخالفند و به این دلیل ما الان تمام سرودهایی که بعد از انقلاب با موزیک ساخته را با طبل و سنج ضبط می‌کنیم یعنی همان کلام را به جای موسیقی با طبل و سنج می‌گذاشتیم و در شهرستان‌ها هم حرف‌مان این است که شما نباید موسیقی پخش کنید و این قانون کلی رادیوست.


احتمالا به دلیل اینکه آنها آقای محمد هاشمی را قبول نداشتند و خودشان را هم مجموعه‌ای قدرتمند سیاسی در کشور می‌دانستند و شاید با آن مراکز هماهنگی کرده بودند من نمی‌دانستم بدون اطلاع رییس و شورای سرپرستی به ما در شهرستان‌ها بخشنامه ابلاغ کرده‌اند و من هم تنها آخوند جلسه بودم و از نظر سنی هم مثل بقیه مدیران سن کمی داشتم. تنها آدمی بودم که اعتراض کردم و گفتم این چه مبنایی است؟ گفتند که این مبنا نظر حضرت امام است. من با همان جسارت‌های شخصی‌ام که داشتم با اینکه به من ربطی نداشت نزد دکتر روحانی، رییس شورای سرپرستی رفتم. آقای محمد هاشمی تهران نبود. آقای گرجی رییس‌دفترشان بود.


آقای علی جنتی عضو نماینده قوه قضاییه در شورای سرپرستی هم در جلسه بود. آن زمان فکر می‌کردم این یک مصوبه رادیوتلویزیون و قطعی است. من به عنوان اعتراض نزد آنها رفتم که این چه کاری است و کجا فتوای امام است؟ یادم است آقای علی جنتی همین حریت‌هایی را که الان که وزیر ارشاد است دارد همان‌موقع هم داشت و گفت که این سیاستگذاری است و ربطی به مدیرعامل ندارد. از آقای هاشمی هم بپرسید. من این گونه در ذهنم است که بچه‌های رادیو برای حذف موسیقی با محمدآقای هاشمی هماهنگ کرده بودند البته اگر اشتباه نکنم. به عنوان یک وظیفه الهی که سروصدا نکنیم و به خاطر خدا وقتی نظر امام این است ما هم قیامت‌مان را نفروشیم و این حرف‌ها... در ذهنم است که هماهنگ کرده بودند و به این دلیل نزد شورای سرپرستی رفتم. آن زمان بحث این بود که آقای محمد هاشمی شورای سرپرستی را در کارهای اجرایی راه نمی‌داد و معتقد بود سیاستگذاری با شورای سرپرستی است. آقای جنتی استدلال کرد که این سیاستگذاری است و مساله حذف موسیقی را چه کسی گفته است؟ اصل این بی‌خبری شورا و عملکرد جزیره‌ای یک بخش از صدا وسیما در این امر مهم برای من جالب توجه بود.


بسیاری از مشکلات اول انقلاب بر همین اساس شکل گرفت که آدم‌ها اجتهاد فردی می‌کردند و در بهترین صورت برای کسب ثواب شخصی دست به اقداماتی می‌زدند که نه شرع آن را تاکید کرده بود و نه قانون آن را قبول داشت. اما واقعیت این بود که شور انقلابی این مرزها را در خیلی جاها می‌شکست. یادم نیست که کجا اما گفتند آقای لولاچیان از امام یک استفتایی کردند و براساس آن استفتا این کار را می‌کنیم. یادم است زمانی که بچه بودیم و با پدرم به تهران می‌آمدیم به منزل آقای لولاچیان می‌رفتیم و با آنها آشنایی خانوادگی داشتیم. در فصل بعدی به مساله این استفتا و خاطرات جنبی آن خواهم پرداخت.


من به شورای سرپرستی رفتم و بحث جلسه و حذف کلی موسیقی از رادیو را مطرح کردم. نکته جالب قضیه هم این بود که دوستان رادیو می‌گفتند این تصمیم در رادیو فقط اجرا می‌شود و نه در تلویزیون. چون آنان نپذیرفته‌اند که موسیقی را حذف کنند. صرفا انگیزه شرعی، بدون توجه به واقعیت تاریخی و شرعی وایرانی موسیقی در این حوزه. متوجه شدم که شورای سرپرستی از این سیاست که ما را به خاطر حذف موسیقی دعوت کردند، اطلاع نداشتند. بچه‌های رادیو بر اساس اینکه دوست داشتند بدون سروصدا درحقیقت یک کار الهی انجام دهند و در ذهن‌شان این بود که این نظر امام است و فتوای‌شان این است که موسیقی حرام است. به شیراز برگشتم...



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب