مسیر ظهور از سوریه میگذرد / تهدیدات ترکیه در ادلب برای حفظ امنیت داخلی است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، بهدنبال پیشروی و موفقیتهای ارتش سوریه در استان حلب واقع در شمال این کشور و شکست تروریستها، فرودگاه بینالمللی حلب، پایتخت اقتصادی سوریه بازگشایی و امروز نخستین پرواز از دمشق به حلب انجام شد.
موفقیت ارتش سوریه در بازگشایی فرودگاه بینالمللی حلب آن هم پس از ۹ سال از تسلط تروریستها بر این نقطه راهبردی در حالی انجام شد که در روزهای اخیر پیشرویهای نیروهای دولتی سوریه در استان ادلب و مناطق غربی حلب برای آزادسازی آخرین مناطق تحت کنترل تروریستها با سرعت هرچه بیشتر ادامه دارد.
بیشتر بخوانید:
ماجرای آخرین خداحافظی دختر شهید مغنیه با سردار سلیمانی
بازگشایی فرودگاه بینالمللی حلب نویدبخش پایان بحران در سوریه است
برای بررسی اوضاع سوریه و نیز موفقیتهای جبهه مقاومت در مقابل تروریستهای تکفیری در عراق و لبنان گفتگویی با حجتالاسلام حسن مسلمی، معاون فرهنگی سابق نماینده مقام معظم رهبری در سوریه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
آنا: کار ما بهعنوان پرچمدار محور مقاومت بعد از بحران سوریه سختتر شده و مدتهاست در محافل رسانهای این موضوع مطرح میشود که بحران سوریه چه زمانی پایان مییابد و تروریستها چه زمانی نابود میشوند. در موضوع ادلب، ترکیه کارشکنی کرد و حمایتهایش از جبهةالنصره باعث شد اوضاع شمال سوریه ناآرام و درگیریها طولانیتر شود. سؤالی که مطرح میشود این است که بعد از پایان بحران سوریه حرکت جبهه مقاومت به کدام سمت است؟ آیا در مرحله بعد شاهد عملیاتهای ضد صهیونیستی خواهیم بود؟
مسلمی: برای بحران سوریه دو رویکرد وجود دارد؛ نخست، امکان ایجاد یک حکومت اسلامی جدید با تمامی ابعاد و در تمامی مناطق آن که اگر این رویکرد وجود داشته باشد، به نظر میرسد بحران سوریه فعلا حل نخواهد شد، بلکه در مسیر ایجاد یک تمدن نوین اسلامی قرار خواهد داشت. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) باید این «غده سرطانی» را از بین ببریم و در نتیجه، نباید به آن طوری نگاه کنیم که گویی بحران سوریه حل شده است، بلکه مقاومت و خط جهاد همچنان ادامه خواهد داشت.
حجتالاسلام حسن مسلمی، معاون فرهنگی سابق نماینده مقام معظم رهبری در سوریه
دومین رویکرد این است که اوضاع را از لحاظ بحرانهای فعلی داخلی تحلیل کنیم. از 14 استان سوریه تنها دو استان ادلب و حسکه آن هم به صورت منطقهای، پارتیزانی یا خیابانی درگیر بحران است. استان حسکه کُردنشین است و 26 درصد مساحت کشور سوریه در اختیار کردها قرار دارد. اگر نیروهای دولتی سوریه بتوانند بهطور کامل بر این استان مسلط شوند دیگر مشکلی باقی نمیماند؛ اما معظلی که وجود دارد، حضور نیروهای آمریکایی در حسکه و قامشلی و نیز جولان نیروهای ارتش ترکیه و ایجاد دیدهبانی صلح است. بنابراین بعد از شکست تروریستها باید این مشکلات نیز حلوفصل شود.
کردهای ساکن در این استان مخالف حضور داعشیها و خواستار تسلط خودشان بر اوضاع هستند. این موضوعی است که باید دولت سوریه با کردها حل کند و اگر حل نشود، جای نگرانی دارد. با وجود این، تلاشها برای برقراری مصالحه و توافق با کردها ادامه دارد و حتی این موضوع مطرح شده است که اشراف کلی منطقه با حکومت سوریه باشد و کردها برنامههای داخلی را خودشان مدیریت کنند.
آنا: منظورتان ایجاد اقلیم کردستان در سوریه است؟
مسلمی: بهطور مستقل خیر، بلکه به صورت «فرمانداری ویژه». دولت سوریه در امور کلان نظارت میکند و امور داخلی را کردها مدیریت میکنند. با وجود این، همچنان درباره این موضوع که مناطق کردنشین سوریه گروههای نظامی مستقل داشته باشند، به توافق دست نیافتهاند، زیرا این موضوع آسیبهایی به همراه دارد و منطقه کاملاً در کنترل کردها نخواهد بود.
آنا: توافق بر سر این موضوع باعث میشود آنها به حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) کمک کنند و بهطور رسمی و البته به بهانه حضور نظامی ارتش ترکیه وارد تقابل با آنکارا شوند.
مسلمی: بله و این موضوع خطرناک است. اما در موضوع ادلب، هر جا که مخالفان دولت وارد درگیری شدند میتوان حضور جبهةالنصره، فیلق الرحمان، داعش، احرارالشام و دیگر گروههای تروریستی را مشاهده کرد. آنها بر سر این موضوع درگیری دارند که کدام بخش ادلب را در کنترل خود داشته باشند و موقعیت راهبردی این استان که در نوار مرزی با ترکیه قرار و به آبهای آزاد نیز راه دارد، چنین درگیریهایی را به وجود آورده است. در حال حاضر حدود 80 تا یکصد هزار مخالف سوری از فرقههای مختلف تکفیری و افراطی در آنجا جولان میدهند؛ 80 هزار جنگجوی ماهر که میتوانند یک ارتش باشند!
این تعداد مخالف جنگجوی افراطی و تکفیری در حالی در ادلب حضور دارند که باقی مردم آنجا را یک میلیون و 500 هزار نفر سکنه و افراد غیرنظامی تشکیل میدهند. فرض کنید همه معضلات و مشکلات ما ازجمله حضور نیروهای آمریکایی، درگیریهای بوکمال، شمال حلب، حماه، حسکه و قامشلی پایان یافته و فقط موضوع ادلب باقی مانده است. در چنین وضعیتی نیز اگر دولت سوریه بخواهد ورود پیدا کند بسیار خطرناک است، زیرا راه ارتباطی تکفیریها از سمت ترکیه باز است و متأسفانه سلاحهای شیمیایی در اختیار دارند و میتوانند همانند سناریویی که در عراق به وجود آمد، مردم را سپر انسانی خود قرار دهند. بهطور یکجانبه فیلم میسازند، به سازمان ملل متحد و پنتاگون میفرستند و این ادعا را مطرح میکنند که دولت سوریه در حال استفاده از سلاح شیمیایی است.
اوضاع ادلب بسیار پیچیده است و نیروهای دولتی در اوج دقت کار خود را ادامه میدهند. مبنای کار نیروهای دولتی این است که ابتدا روستاهای اطراف را به تسلط خود درآورند، زیرا تکفیریها کمتر پشتیبانی میکنند و حمایت چندانی وجود ندارد. تمام تمرکز تروریستها بر شهر ادلب است و از آن رو که روستاییان اطراف ادلب را سوریها تشکیل میدهند بلافاصله به دولت پیوستند. دولت سوریه برای ورود به داخل ادلب دو گزینه پیش روی خود دارد؛ یا مصالحه کند و توافقنامهای امضا شود یا اینکه از تروریستها بخواهد منطقه را ترک کنند و از ادلب خارج شوند. طبعاً تروریستها اگر خارج شوند از سویی همه چیز خود را از دست میدهند و از سوی دیگر ترکیه تمایلی به عقبنشینی آنها ندارد.
دلیل مخالفت ترکیه با عقبنشینی تروریستهای تکفیری و مخالفان سوری این است که حضور آنها در ترکیه باعث ناامن شدن کشورشان میشود. آنکارا تلاش میکند حضور آنها را در سوریه حفظ کند، استخوان لای زخم بگذارد و اگر مشکل ادلب حل شود، دیگر سوریه مشکل خاصی ندارد. ترکیه میکوشد آنها را در مدار 55 درجه به سمت جاده بوکمال حفظ کند؛ همان منطقهای که ارتش آمریکا در آنجا حضور داشت، ولی با اوضاعی که به وجود آمده است و اشتباه فاحش آمریکا در ترور شهید سلیمانی باید از سوریه خارج شوند.
آنا: از عملیات آزادسازی بوکمال خاطرهای دارید؟
مسلمی: ما چهار روز بعد از اینکه سردار سلیمانی اعلام کرد بوکمال آزاد شد، آنجا بودیم. آن سوی شرق فرات داعش و این سو مدافعان حرم از تیپهای فاطمیون و زینبیون قرار داشتند. زمستان بود و وقتی دست به آب میزدی، یخ بود. در آن سرما جاسم که از بچههای اهواز بود، شهید شد. دوستان مدافع حرم صحنههایی را که وی در گوشیاش گرفته بود، نشان دادند. وی همزمان با شلیک گلوله به سمت داعشیها فیلمبرداری میکرد و دنیای زیبایی داشت. آنها عملیات انتحاری تروریستها را شرح دادند و گفتند که یکی از داعشیها در سرمای هوا با بلم (قایق) در نیزارها نی برمیداشت و در زیر آب سرد آن روزهای زمستان بود تا صبح که بچههای مدافع حرم خود را به موقعیت برسانند، از جا بلند شود و خود را منفجر کند.
بچههای مدافع حرم از اطراف به داعشیهایی که پایین تپه بودند شلیک کردند، ولی این داعشی از آب بیرون نمیآمد. بعداً به ما توضیح دادند که علت بیرون نیامدنش این بود که منتظر بود صدای تیراندازی زیاد شود تا وقتی خودش را منفجر میکند، تعداد زیادی را شهید کند. ما فهمیده بودیم و اسلحهها را روی رگبار گذاشته بودیم و به هر طرفی شلیک میکردیم تا بیرون بیاید. جاسم احمد عزیز نیز مدتی بعد در منطقه به فیض شهادت رسید و این فیلم را در تلفن همراه ایشان دیدم.
داعش نیز که از عملیاتها فیلمبرداری میکند، با انتشار آن میخواهد القا کند هنوز در سوریه حضور دارند. آنها آموزشهای عجیبی دیدهاند و از داشتههای خود علیه ما و برای شهید کردن شیعیان استفاده میکند. کلیپی درباره کلاسهای آموزشی داعش دیدم که البته در فضای مجازی بازنشر نشده است. جوانهای 17 تا 25 ساله قبل از اعزام آموزش میدیدند. مبلغ داعشی آمد و بخشی از مداحیهای ما را پخش میکرد که مداح گفته بود «أنا کَلبُ الحسین، أنا کَلبُ الرقیّه». دقت کنید که این مداحیها در کلاس آموزش عقاید داعش پخش میشود. مبلغ پای تخته رفت و بهطور کاملاً هدفمند پرسید «نجاسات را در اسلام نام ببرید». همه موارد را میگویند تا میرسند به سگ. مبلغ داعشی میگوید «سگ نجس یا پاک است»؟ همه میگویند نجس است.
مبلغ داعشی این سوی تخته نوشته که شیعیان معتقدند معصومانشان پاک هستند و هر کس به آنها ملحق شود و معتقد شود، باعث طهارت روحی و معنوی میشود. حال این مداح چه گفت؟ «أنا کَلبُ الحسین»، حکم سگ چیست؟ نجاست. آنوقت تفسیر خود را از موضوع به جوانان القا میکنند و میگویند شیعیان نجس هستند و چون نجس هستند، حکم قتلشان واجب است. داعشیها اینگونه جوانان را شستشوی مغزی میدهند؛ آنوقت ما فکر میکنیم حواسشان به کارهایشان نیست.
آنا: بارها گزارشهایی درباره فرماندهی شهید سلیمانی در بحران سوریه در بزنگاههای حساس خواندهایم. شما حضور سردار سلیمانی و فرماندهی عملیاتها را چه در سوریه و چه در لبنان چگونه ارزیابی میکنید؟
مسلمی: اگر حاج قاسم عزیز نبود، جنگ 33 روزه لبنان شاید بیشتر از 33 ماه طول میکشید، اگر حاج قاسم نبود جنگ 22 روزه غزه 22 ماه و شاید بیشتر طول میکشید، اگر حاج قاسم نبود شاید وعده سه ماهه خروج داعش محقق نمیشد؛ زیرا پیشبینی صحیحی کرد، مطالعه درستی در منطقه داشت و بالای سر کار بود.
هر جا مدیریت ما بالفعل و نه کنترل از راه دور بود، نتیجه خوبی گرفتهایم. حاج قاسم در منطقه شناختهشده بود و از آن جهت که بهطور مستقیم با شخص مقام معظم رهبری در ارتباط بود، خط مشی دیگری نداشت. دغدغه وی در جنگ 33 روزه لبنان این بود که با پیشبینیهای انجام شده جلو رود. حاج قاسم در سفری اضطراری به ایران آمد و در شورای عالی امنیت ملی با حضور سران قوا نشستی برگزار کرد. حضرت آقا وضو گرفتند و بعد از نماز گفتند «شما قرار بود چیزی بگویید»؟ شهید سلیمانی گزارشی از جلسه میدهند، ولی آخر کار نمیدانند چه میخواهند بگویند. حضرت آقا میگویند «شما میخواهید چیزی به من بگویید»؟ میگوید «نه». آقا دو سه بار تأکید میکند و بعد از نماز در جلسه میفرمایند «جنگی که در لبنان اتفاق افتاده مانند جنگ خندق است، هر آنچه آنجا پیشبینی شده، جنگ خندق را آنجا برنامهریزی کنید».
اگر حاج قاسم عزیز نبود، جنگ 33 روزه لبنان شاید بیشتر از 33 ماه طول میکشید، اگر حاج قاسم نبود جنگ 22 روزه غزه 22 ماه و شاید بیشتر طول میکشید، اگر حاج قاسم نبود شاید وعده سه ماهه خروج داعش محقق نمیشد.
آقا میخواهند که در جلسه دعای جوشن صغیر خوانده شود؛ معروف بوده که در جلسات دعای جوشن کبیر خوانده شود و جوشن صغیر در موارد خاصی خوانده میشود. جوشن به معنی زره است، یک زره امن معنوی. حاج قاسم حامل این پیام میشوند، در راه بازگشت به لبنان به سوریه میروند و در «زبدانیه» شهید عماد مغنیه به استقبال وی میرود. حاج قاسم سوار ماشین خاصی میشود و از مسیر ویژهای به لبنان میروند. حاج قاسم در دیدار سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان پیام آقا را میرسانند. با پیام آقا قاعده نبرد عوض شد و مبارزان مقاومت روحیه دوچندان گرفتند.
ناخودآگاه خبر پیام آقا پخش شد و فهمیدند در جنگی مشابه جنگ خندق قرار دارند و جوشن صغیر خواندند. پیام آقا تا آخرین مبارزی که مقابل نیروهای اسرائیلی در خط مقدم قرار داشت، رسید. پخش خبر بُعد معنوی داشت و در فاصله کمی به همه این پیام منتقل شد که مطمئن باشند پیروز خواهند شد. این ندا و عملی ولایی است و ما همیشه به آن نیاز داریم. معتقدم تفاوت عمده جنگ نرم با جنگ نظامی یا سخت در یک چیز و آن این است که ما طبق مبانی اسلام و احکام شرعی معتقدیم جنگ در اسلام، جهاد دفاعی است و ابتدایی نیست، یعنی حمله نمیکنیم.
هرگاه دشمن خواست به خاک، وطن و ناموس ما تعرض کند، مقابله میکنیم و این در جنگ سخت و نظامی است. در جنگ نرم برعکس است، جنگ نرم فقط هجومی است. حضرت امام خمینی(ره) فرمودند انتظار دارند قشر تحصیلکرده، حوزویان و دانشگاهیان چند قدم جلوتر از حوادث باشند. یعنی چه؟ پیشبینی، نیازسنجی، امکانسنجی، آسیبشناسی، دیدن چالشها بعد برسیم به اینکه بخواهیم کاری را عملی کنیم. آنجا نیز سردار سلیمانی این برنامه را پایهریزی کرده بودند. شهید حاج حسن شاطری در عین اینکه در خط مقدم بودند، ولی بچههای شیعی و زینبی با وی انس گرفته بودند. بچههای شیعی مناطق شیعهنشین با خود سردار سلیمانی بیشتر از نگاه نظامیشان انس داشتند. حضرت آقا فرمودند «اگر دقت کنید آن خانم دکتر عراقی که گفته بود دو برادر من را ایرانیها در جنگ کشتند، ناراحت و بدبین بود». این خانم دکتر تأکید کرد که بعد از دیدن حاج قاسم منقلب شد و گفت نگاهش به ایرانیها عوض شد و فهمید ایرانیها آنگونه نیستند.
آنا: در بازه زمانی یک هفته آمریکا پایگاههای حشدالشعبی و حزبالله را در عراق و سوریه به بهانه حمله نیروهای مقاومت به پایگاه نیروهای تروریست آمریکایی و عراقی در کرکوک هدف قرار داد و یک پیمانکار آمریکایی در آنجا کشته شد. بعد از حمله آمریکا به گردانهای حزبالله گزارش شد که عادل عبدالمهدی، نخستوزیر مستعفی عراق تلفنی به مارک اسپر، وزیر دفاع این کشور تلفنی گفت مخالف توافقات امنیتی است و به آن اعتراض کرد. چه عواملی باعث شد تا آمریکا تصمیم بگیرد بهطور مستقیم به مقر گردانهای حزبالله حمله کند و ورود رسمی آمریکا به مقابله با مقاومت عراق را چطور ارزیابی میکنید؟
مسلمی: واقعیت حضور و ورود آمریکا و حرکت زشتی که در این ماجرا انجام داد، با مواردی که در گزارشها آمده است، تفاوتهایی دارد. سردار سلیمانی (ره) فرمودند «برآورد ما از معادله جنگ 33 روزه لبنان از نظر مطالعات نظامی این بود که به نتیجه نمیرسیم». مطالعات نظامی آدم کارکشته، اهل فن و خبره به کار نیاز دارد و چنین فردی این حرف را میزند. او گفت «با همین ذهنیت به دیدار حضرت آقا رفته بودیم، ایشان فرمودند ناراحتی اسرائیل در این جنگ از این نیست که شما مقابلش ایستادید، نقشه بزرگی داشتند و نقشهشان نیز به احتمال قوی در حال محقق شدن و حسابشده بود».
این نیست که در عراق تاجری آمریکایی همچون ترامپ آمده و مشکلاتی به وجود آورده باشد. در باطن موضوع چهار جریان وجود دارد که باعث شد آمریکا چنین اقدامی انجام دهد که عبارتند از؛ نخست، نزدیک انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ترامپ دنبال سوژه تبلیغاتی برای خودش است و دستپاچه میخواهد مقابل حریف و رقیب خود کاری انجام دهد. وقتی مردم عراق مقابل سفارت آمریکا در بغداد تجمع کردند و بخشهایی از آنجا را به آتش کشیدند، نظرسنجیهای داخلی آمریکا نشان داد ترامپ محبوبیت خود را تا حد زیادی از دست داده است، پس باید آن را جبران میکرد.
دوم، اینکه حشدالشعبی عراق در بحران اخیر خوب وارد عمل شد و طبق سیاست برخی کشورهای عربی که به کشتار معترضان و سرکوب تجمعات دست میزنند، اقدام نکرد. آنها در کنار مردم ایستادند و گفتند مطالبه قانونی حق مردم است. مردم بسیج مردمی را از خودشان دانستند و این موضوع برای آمریکا سنگین بود، زیرا میخواست مردم علیه حشدالشعبی حمله کنند.
سوم، اینکه ما در مرحلهای قرار داریم که بهمنماه دو سال پیش سردار سلیمانی اعلام آزادی منطقه از شر داعش را بهطور رسمی اعلام کرده بود. رئیسجمهور آمریکا برای اینکه از قافله عقب نماند، میخواست کاری کند و بهزعم خود بگوید شما که آن موقع اعلام کردید پیروز شدید، ما میگوییم پیروز نشدید تا بتواند معادلات قبلی را خراب کند؛ ولی نمیدانست نتیجهاش چه خواهد شد.
اعتراضات دامنهدار جلیقهزردها در فرانسه، ماجرای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) و تحولات اینچنینی در اروپا از لحاظ اقتصادی به زیان آمریکا تمام شد و آنها بیشترین خسارت را در ماجرای حمله یمنیها به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان دیدند. ترامپ که خود را بازنده میبیند، بهدنبال جبران است و باید بهنوعی بگوید که «نه، من هستم، موفقم» و با این ادعاها در انتخابات رأی جمع کند.
نخستین اقدامی که وی انجام داد، حملهور شدن به مقرهای حشدالشعبی در عراق و سوریه بود که معادله غلطی را رقم زد . وی به خیال خام خود فکر کرد اگر آنجا را هدف قرار دهد، میتواند امنیت و اتحاد عراق و سوریه را به هم بریزد، در حالی که خون شهدا باعث شد مردم عراق مقابل سفارت آمریکا جمع شوند. ترامپ با اقدامات نسنجیده خود مشاهده کرد اوضاع در حال خراب شدن است و باید آن را جبران میکرد.
من معتقدم در حال حاضر کار اقتصادی و رسانهای در دنیا جواب میدهد. ریختشناسی رسانهای و فرمولوژی که در این حوزهها وجود دارد و معتقدم میتوانیم در حوزه رسانهای جلوتر از کار اقتصادی گام برداریم. بهعنوان نمونه در تونس 85 درصد مخالفتها در فضای مجازی انجام و تنها دو راهپیمایی عمومی انجام شد و باعث شد رئیسجمهور این کشور فرار کند. رسانهها تا این اندازه تأثیرگذار هستند و میتوانند ترامپ را نابود و زمینگیر کنند.
آنا: ما بعد از «معامله قرن» با جریانی مواجهیم که آمریکا با نفرت سراسری در کل جهان مواجه شده است و طرح صلح ادعایی وی کل کشورهای عربی و اسلامی را علیه سیاستهای دولت آمریکا متحد کرده است. این روند را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسلمی: آمریکاییها در جلساتی که در سازمان ملل متحد یا حتی کنگره آمریکا برگزار میشود، هیچ توفیقی ندارند. تنها موفقیت کاذب و پوچ آنها که بهطور رسمی اعلام کردند، به رسمیت شناختن قدس به پایتختی رژیم اشغالگر صهیونیستی است.
آمریکا در منطقه غرب آسیا بازنده بهشمار میرود. زمانی سعودیها قرآن چاپ میکردند و پشت قرآن مینوشتند «خادم حرمین شریفین» و خیلی از مسلمانان جهان خوشحال میشدند، قرآن را باز میکردند و میدیدند قرآن از مکه آمده است. دیگر عنوان خادم حرمین شریفین آنگونه نیست و مقبولیت گذشته را میان مسلمانان و حتی غیرشیعیان ندارد، زیرا خواست خدا بر این است که مقدمات ظهور فراهم شود. اگر قرار است حضرت ولیعصر(عج) از کعبه ظهور کند و جملهای که خودش را معرفی خواهد کرد «أنا ابنُ الحسین»، حسین(ع) در اربعین باید معرفی شود. بالاترین تجمع جهانی انجام شود و عربستان باید تخریب شود، اراده الهی بر این است که آنجا دست امام زمان(عج) باشد. بنابراین وقتی میخواهد چنین شود، باید نفرت ایجاد شود و این روند به دست خودشان در حال رخ دادن است.
آنا: در 23 سال اخیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهطور کامل متحول شده و گسترش یافته است. ساختاری که سردار شهید سلیمانی ایجاد و گستره جغرافیایی که برای نیروی قدس ایجاد کردند، چه ابعادی داشت و چه تحول مدیریتی ایجاد کردند؟ در تعامل نیروهای ایرانی با نیروهای منطقه رعایت ساختار سازمانی و اطاعت از فرماندهی ایران از سوی نیروهای مستقل دشوار به نظر میآید، ولی در عمل شاهد تحقق آن هستیم که ثمره مدیریت 23 ساله وی است. اگر امکان دارد شرحی از گستره نیروی قدس و تحولات مدیریتی که حاج قاسم ایجاد کردند ارائه کنید؟
مسلمی: بنده توفیق داشتم که از سال 85 در سوریه باشم و قبل و بعد از بحران در این کشور را درک کردم. شهید سلیمانی ترسیمکننده مسیر موفق مبارزه با رژیم صهیونیستی بود. ترسیم این ساختار نظامی حسابشده بود و در شعار خلاصه نمیشد، زیرا هدفمند، راهبردی، دارای برنامه و عملیاتی بود. هیچ فردی به جامعیت شهید سلیمانی نمیشناختم؛ وی پرچمدار شعار آزادی قدس است.
جملهای که حاج قاسم در سوریه به عزیزان مدافعان حرمی که میگفتند «دعا کنید شهید شویم»، گفته بودند این بود که «بچهها اینجا اول کار است، شهادت در قدس»! این فرمایش یک پیام دارد و آن این است که حاج قاسم هدف بلندی در مسیر ظهور دیدند. طبق روایات اسلامی در مسیر ظهور در فلسطین اشغالی درگیری میان مسلمانان و یاران صاحبالزمان(عج) با دشمن صهیونیستی درخواهد گرفت، پس لازم است این مسیر مقدماتی داشته باشد. شهید سلیمانی راهبردنویس، نظریهپرداز مقابله با نظام سلطه بهطور عام و شیطان اکبر، آمریکا بهطور خاص بود.
آمریکاییها از اینکه مشابه راهپیمایی میلیونی اربعین و حتی جریان حضور میلیونی مردم در بغداد در عربستان نیز رخ دهد، واهمه دارند که انشاءالله این اتفاق خواهد افتاد و آنها باید نگران کاخ سیاهشان باشند. این طرح برنامهریزی و حتی و به رئیسجمهور و وزیر دفاع آمریکا پیامهایی مخابره شده بود که حواسشان باشد.
آنا: یکی از برکات باور نکردنی سردار سلیمانی این بود که برای نخستینبار بعد از قرنها، شاید بتوان گفت بعد از صفویه ارتشی چند ملیتی و اسلامی شکل گرفت. موضوعی که در علوم سیاسی مدرن پیشبینی تشکیل آن ممکن نبود و حتی دانشمندان علوم سیاسی انتظار شکلگیری چنین ارتشی را که در آن شیعه، سنی، عرب، افغانی، پاکستانی و ایرانی در کنار هم حضور داشته باشند، نداشتند. همچنین با وجود اینکه هیچکدام از دولتهای ملیتهای مشارکتکننده با هم وفاق کامل سیاسی ندارند، «ناتوی اسلامی» شکل گرفت. آینده این نیروی نظامی که در مراحل اولیه شکلگیری است، ولی توسعه آن میتواند برای غرب بسیار رعبانگیز باشد چگونه خواهد بود؟ سردار سلیمانی با چه وضعیت و مدیریتی توانست چنین حرکت عظیم و ارتش چند ملیتی ایجاد کند و مدیریت وی بر چه آیتمهای مذهبی، روحی روانی یا سیاسی متمرکر بود که امروز در سرتاسر منطقه هماهنگ عمل میکنند و میتوانند همزمان علیه منافع استکبار اقدام کنند؟
مسلمی: این تحولی تمدنی و فراتر از تحول نظامی است. بار دیگر تأکید میکنم که حاج قاسم حرفهای ولایت را میفهمید و در میدان عمل پیاده میکرد. پیامی که حضرت آقا فرمودند «تمدن نوین اسلامی»، با شعار آغاز میشود؛ شعار اگر صحیح باشد برای خود عملیاتی ایجاد میکند و قطعاً ابزار (یا به تعبیر شما آیتمها) نیاز دارد که این ابزار را سردار سلیمانی مهندسی کرد. این ابزارها در درجه نخست باورهای ما طبق شعار مقام معظم رهبری مبنی بر تمدن نوین اسلامی است.
امت اسلامی باید در جهان به تمدن تبدیل شود و یکی از ابزارهای رسیدن به این هدف فعالیت برونمرزی است. امام خمینی(ره) درباره فعالیت برونمرزی فرمودند که هدف ما «صدور معنوی انقلاب» است. سردار سلیمانی برای عملیاتی کردن شعار تمدن نوین وارد فعالیتهای برونمرزی شد و به سوریه رفت؛ زیرا حساسیتها در این کشور بالا بود. با وجود این در سوریه ممکن بود ما را به جنگ مذهبی و شیعهگرایی متهم کنند.
این کشور را به این دلیل سوریه مینامند که 3 هزار سال قبل از میلاد، آشوریان آنجا سکونت داشتند و در الفبای ابجدشان حروف «شین» و «سین» را یکسان تلفظ میکردند و آشوریان، عاسوریان و سوریانیها یکسان تلفظ میشد. در قدیمیترین کلیسایی که آنجا وجود دارد، سوریانیها هستند. تاریخچه این موضوع طبق آنچه در «ویکی شیعه» ثبت شده، حتی به 8 هزار سال قبل از میلاد میرسد و نشان میدهد 8 هزار سال قبل از میلاد در سوریه تمدن وجود داشت.
امت اسلامی باید در جهان به تمدن تبدیل شود و یکی از ابزارهای رسیدن به این هدف فعالیت برونمرزی است. امام خمینی(ره) درباره فعالیت برونمرزی فرمودند که هدف ما «صدور معنوی انقلاب» است.
یکی از لقبهای سوریه نخستین پایتخت دنیاست؛ بنابراین هدفمند عمل میشود. شما شکل حکومت را از زمان امویان بررسی کنید که بعد آنها عثمانیها روی کار آمدند و سپس استعمار فرانسه و انگلیس تا اینکه سال 1946 «تاجالدین حسنی» استقلال سوریه را اعلام کرد و از استعمار فرانسه خارج شدند. این استقلال موقت بود تا اینکه حافظ اسد بهطور قطعی استقلال سوریه را در سال 1970 اعلام کرد.
بنابراین مشاهده میکنید که سوریه همواره مورد توجه حکومتهای مختلف بوده است. 6 قرن دولت عثمانی آنجا حضور داشت و باعث شد زبان ترکی در آنجا رسوخ کند. درباره تاریخچه وجه تسمیه دمشق، پایتخت سوریه نیز دو موضوع وجود دارد؛ نخست اعتبار لغوی است که آنجا را «دَم شَقًّ» به معنای «جای شقه شقه شدن خون» مینامند، زیرا از زمان امویان در این کشور در حق اهل بیت(علیهمالسلام) ظلم شد. وجه تسمیه دیگر از منظر تاریخی است که میگویند در آنجا «دمشق بن اِرم ابن سام ابن نوح»، یکی از نوادگان حضرت نوح نبی(ع) حضور داشت.
درباره اینکه آنجا را «شامات» و «شام» میگویند نیز وجه تسمیهای وجود دارد و آن این است که شامات و «تشاءم» به معنای «روی آوردند» کلمهای عربی است. نخستین قومی که بهطور رسمی شهرنشین شدند، کنعانیان بودند، بنابراین آنجا محل تمدن است و خدا این سرنوشت را برایشان رقم زده است.
پیام و شعار حضرت آقا درباره تمدن نوین اسلامی ما را به مسیری میکشاند که قرار است راه ظهور و در امتداد خط جنگ با صهیونیسم اشغالگر باشد. سردار سلیمانی وارد این مسیر میشود و جایی حضور مییابد که مرقد مطهر حضرت زینب(س)، اسوه صبر است. حضرت زینب(س) سفیر و پیامرسان عاشورا شد و قرار است مسیرشان را افرادی از همان تبار ادامه دهند. مدافعان حرم روی تابلوها نوشتند که «عاشورا دیگر تکرار نخواهد شد»؛ یعنی دشمنان دیگر نمیتوانند حرم را تصرف کنند. این شعار تنها در صورتی تحقق مییابد که عاشقان اهل بیت(علیهمالسلام) دور هم جمع شوند.
شاید اگر در سوریه حرم حضرت زینب(س) نبود، تجمع عاشقان اهل بیت شکل نمیگرفت و گروههای مدافع حرم در قالبهای زینبیون، فاطمیون و حیدریون به راه نمیافتادند و دیگران نیز دور این حرم جمع نمیشدند. نیروهای حزبالله لبنان نیز به برکت مرقد مطهر حضرت زینب(س) در سوریه حضور داشتند. پیام حضرت زینب(س) این بود که «عاشورا فراموش نشود»! یزید در مقابل این طرز تفکر گفت «خدا را شکر که این مُلک را به ما داد». درنهایت استدلالهای حضرت زینب(س) باعث شد یزید درخواست توبه کند، ولی نتوانست.
درباره وضعیت مصر و اخوانالمسلمین نیز چنین وضعیتی حاکم بود. اهل سنت آنجا حتی با حضرت آقا دیدار و برای فراهم شدن زمینههای ملاقات دوستان زیادی تلاش کردند. علاوه بر این، گروه بزرگی از مفتیهای سوریه به ایران آمدند، با حضرت آقا دیدار کردند و از زبان ایشان وعده خواندن نماز در قدس شنیدند. این اقدام سرمنشاء حرکت، خیزش و آگاهی است. حضرت آقا در اقدام بعدی از ظرفیتهای موجود در آن کشور در زمینه استعدادیابی مقاومت استفاده کردند. استعداد علما و جوانان منطقه را شناختند و به وضع عامه مردم آگاه شدند و به آنها گفتند که باید دشمن خود را بشناسید و بدانید مشکل کار کجاست.
ابزار بعدی که حضرت آقا استفاده کردند، حضور عناصر حزبالله لبنان در منطقه بود. ما پیشتر از سوی رژیم اشغالگر قدس تهدید شده بودیم و بارها بهویژه بعد از حمله به پهپادها و ساقط کردن آنها به حمله تهدید میکردند. آنها حتی تهدید کردند بهطور مستقیم از سرزمینهای اشغالی تهران را با موشک هدف قرار میدهند و این حمله هفت دقیقه بیشتر طول نخواهید کشید. ما در مقابل پاسخ آنها را دادیم و گفتیم اگر بخواهند در هفت دقیقه به ما حمله کنند، ما در مدت تنها 45 ثانیه آنها را هدف قرار میدهیم. تهدید جمهوری اسلامی ایران برایشان رعبآور بود و باعث وحشت آنها شد. الان محور مقاومت عملیات انجام میدهد و دیگر موضوع ایران نیست.
آنا: آیا نمیتوان در حوزه دانشگاهی از دستاوردهای مقاومت در منطقه استفاده یا حتی واحدهای درسی در این زمینه ارائه کرد؟
مسلمی: در بازدیدی که از دانشگاه بعث در حمص سوریه انجام دادم، دوستانی پیشنهاد کردند ایران دو واحد درسی در زمینه مقاومت ارائه کند که معتقدم میتوان این پیشنهاد را در ایران نیز اجرایی کرد. ما بارها در خوابگاههای دانشجویی از زبان دانشجویان شنیده بودیم که درخواست میکردند نهج مقاومت به آنها آموخته شود.
شاید بنده از معدود طلبههایی بودم که توفیق داشتم برای پرسش و پاسخ به خوابگاههای دانشجویی بروم. یکی از عمده سؤالات دانشجویان این بود که «ایران چگونه بعد از فشارهای تحریم و از سر گذراندن دوره جنگ در حال پیشرفت در حوزههای مختلف ازجمله تولیدات صنعتی، موشکی، فناوری، علمی و ... است»؟ آنها از ما میخواستند شیوه مقابله با تحریمها و مقاومت در برابر فشار قدرتها را به آنها منتقل کنیم. داعش از بین رفته، اما عناصر خبیث این گروه تروریستی در نقاط مختلف عراق و سوریه پخش هستند. اگر در حوزههای مختلف بهویژه رسانهای کمکاری کنیم و جوامع اسلامی را آگاهی نبخشیم، ممکن است آتشهای زیر خاکستر شعلهور شوند. بنابراین باید روی آن آب سرد ریخت.
آنا: در پایان لطفا اگر نکتهای باقی مانده است، مطرح کنید.
مسلمی: من معتقدم سازمانهای بینالمللی و روشنفکر حقوق بشری باید وظیفه خود را در برابر تروریسم دولتی آمریکا و ترور شخصیتهای برجسته ایرانی و عراقی در داخل خاک این کشور به خوبی ایفا کنند؛ در غیر این صورت سنت سیئه آمریکا پیامدهایی را به همراه خواهد داشت که برای هیچکس خوشایند نخواهد بود.
این یک تهدید نیست، توصیف جامعهشناسانه و واقعگرایانه از اوضاع بینالمللی است. اگر محافل بینالمللی ورود پیدا نکنند، ما مرتب فشار نیاوریم و صرفاً بیانیه و اخطار در کشورهای مختلف صادر شود اقدام مفید و راهگشایی نیست. سقف باید روی سر تاجر خراب شود تا بترسد و دیگر جرئت انجام دادن اقدامات مشابه نداشته باشد.
انتهای پیام/4106/4033/
انتهای پیام/