«من میترسم»؛ نقد قدرت اجتماعی نامشروع به روایت کارگردان تجربهگرا
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ «من میترسم» به کارگردانی بهنام بهزادی چهارمین فیلم اوست که چهار سال پس از فیلم «وارونگی» ساخته شده است. وارونگی در سال 1394 و در جریان سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نظر مثبت منتقدان مواجه شد.اگرچه این فیلم سهمی از جوایز و تقدیرهای آن سال نداشت؛ اما در جشنوارههای مختلف خارجی موفق به کسب جوایز زیادی شد.
بهزادی در «من میترسم» همچون سه فیلم قبلی خود علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی کار را نیز به عهده گرفته است. الناز شاکردوست، پوریا رحیمیسام، امیر جعفری، ستاره پسیانی، مهران احمدی، پیام یزدانی و مجید جعفری بازیگران این فیلم 90 دقیقه ای هستند. اثری که فیلمبرداری آن مدتها پیش آغاز شده بود و حتی زمزمههایی مبنی بر حضور آن در جشنواره کن امسال نیز به گوش رسید.
من میترسم در کلیت خود ادامه سبک خاص فیلمسازی بهزادی است. جایی که روابط انسانی در بستر مناسبات اجتماعی محور قصه قرار میگیرد و هر شخصیتی در بستر کلیت جامعه و این مناسبات معرفی میشود.
من میترسم به صورت همزمان اثر فسادانگیز قدرت بر روابط فردی را با تأثیر احساسات فردی بر مناسبات آدمها به مخاطب ارائه میکند. سر منشاء این قدرت فسادانگیز میتواند ثروت باشد؛ وضعیتی که ناصر (امیرجعفری) نماینده آن است. قدرت بورکراتیک و اداری که دارای پیوندهای وثیق با سرمایه است نیز میتواند سرنوشت افراد را تغییر دهد که شخصیت «گرجی» و قدرت قضاوت و صدور حکم او نمودی از این سبک قدرت نامشروع است.
در نهایت در نیمه دوم فیلم، شخصیت بهمن( پوریا رحیمی سام) نیز برای رسیدن به اهداف خود ناگزیر از استفاده از قدرت رسانه و فضای مجازی میشود؛ اهدافی که در ابتدا شاید مشروع جلوه میکرد و همدردی تماشاگر را برمی انگیخت، اما در ادامه از این شخصیت شاعرپیشه نیز یک چهره منفی میسازد. شخصیتی که در ابتدا زیر دست و پای قدرت سرمایه و بوروکراسی در حال لهشدن بود، بر امور مسلط میشود و به دنبال این است تا کارها را آن گونه که خود میخواهد پیش ببرد. با این حال شرایط و اتفاقات پیشرو هم دلخواه او نیست و به گونه دیگری رقم میخورد.
«من میترسم» به عنوان یک فیلم اجتماعی و شهری نقادانه، ساخته فیلمسازی است که ضمن حفظ مؤلفههای کلی فیلمسازی خود، از تجربههای نو نمیترسد. بهزادی در این سالها نشان داده است که اگرچه سینمای اجتماعی و پرداخت به رابطه انسانها و جامعه دغدغه اوست اما این علاقهمندی را برخلاف جریان مرسوم سینمای اجتماعی در این سالها دنبال کرده است.
او در فرم فیلمسازی نیز به یک الگوی ثابت محدود نشده و در دکوپاژ و کارگردانی تجربیات ساده و جدید را به کارنامه کاری خود افزوده است. نماهای از پشت در گفتگوهای دو یا سه نفره، استفاده از صدای علی مصفا روی شخصیت پلیس داستان، غیبت یکی از شخصیتها در نماهای دونفره در حالی که صدای دیالوگ گفتن او را میشنویم، نورپردازی ملایم و ریتم معقول فیلم و دیالوگها از جمله این موارد است. استفاده از نمای هلیشات از چند میدان و تقاطع شلوغ شهر که علاوه بر کارکرد پیش پردهگونه معرف فضای آشفته افکار و روحیات شخصیتهای فیلم هم یکی از نکاتی است که در فیلم «من میترسم» به کمک داستان و شخصیتپردازیها آمده است.
از طرف دیگر با این که با یک داستان تنشزا و با شخصیتهای زخمخورده یا ناکام مواجه هستیم اما فیلم برخلاف آثار مشابه خود سکانسهای شلوغ و پر از درگیری، دیالوگهای پینگپنگی و خشماهنگ و شخصیتهایی که با گریه و عربدهکشی به دنبال قانع کردن طرف مقابل هستند را نمیبینیم.
بهمن (پوریا رحیمی سام) و ناصر( امیر جعفری) به عنوان دو قطب داستان در اوج تنش باز هم در قالب همین فرمول دیالوگ میگوید با این حال عصبیت و آشفتگی را به مخاطب منتقل میکنند.
پوریا رحیمیسام بازیگر جوان تئاتر که این روزها در شبکه نمایش خانگی با سریال «کرگدن» حضور درخشانی دارد در این فیلم هم بازی خوبی از خود ارائه کرده است. البته اگر به دنبال خلاقیت یا اتفاقی جدید در بازی بازیگران این فیلم باشیم، «من میترسم» گزینه خوبی نیست چرا که تیم بازیگری این اثر با این که بازیهای قابل قبولی دارند، اما بازی خاص یا متفاوتی هم از خود ارائه ندادهاند. کیفیت بازی امیر جعفری، ستاره پسیانی و الناز شاکردوست نه ضعیف و نه عالی است اما نمره قبولی میگیرد. رحیمیسام هفت سال پیش در اولین فیلم سینمایی خود با نام «از جنوب شرقی» به کارگردانی آیدا پناهنده جلوی دوربین رفت که این اثر چندان دیده نشد. او با این تجربه کم در سینما، در بین بازیگران با تجربه و حرفه ای «من میترسم» درخشش بیشتری دارد.
در نهایت باید گفت سینمای بهزادی و فیلم «من میترسم» اگرچه گاهی در شیوه روایت خود دچار وقفههای جزئی میشود اما توانسته حرف خود را بدون پرداختن به حواشی و فرعیات بیهوده به مخاطب منتقل کند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/