انصراف نافرجام هنرمندان از جشنواره فجر، هزینه زیر بار حرف آمریکا نرفتن است
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، تشییع میلیونی شهید حاجقاسم سلیمانی که از حیث کمیت و کیفیت حضار بیسابقهترین تجمع ایرانیان در چند دهه اخیر بود حداقل دو پیام روشن برای جامعه ما داشت؛ اول امکان همگرایی اجتماعی بر سر مشترکات وجود دارد و دوم بخشهای مهمی از مردم به امکان تغییرات مثبت امیدوارند.در این شرایط یک نشانه امیدوارکننده برای ما تغییر سوال عمومی جامعه از «چه میشود؟» به «چهکار باید کنیم؟» است.ترجمه این تغییر مهم حرکت از موضع انفعال به موضع فعال است، اتفاق مثبتی که هم باید از آن صیانت کرد و هم به آن جهت دقیقتری داد و این شاید مهمترین و فوریتدارترین مساله کشور در شرایط کنونی باشد.
سهگانه صیانت از امید
گام اول برای حفظ این موقعیت و حفظ آوردههای حماسه شانزدهم دی، تقویت مجموعه اتفاقات و رویدادهایی است که همگرایی ملی حول گفتمان انقلاب اسلامی را تقویت میکنند، قدم مکمل برای برداشتن این گام هم طبعا کاستن و مقابله با اقدامات بیثمری است که میخواهد این انسجام ملی را حداقلی کند، نام بردن از مصادیق چنین رویکردی خصوصا آنچه در رسانه ملی اتفاق افتاده است، خیلی سخت نیست اما شاید خودش نقض غرض گام اول باشد.
گام دوم مقابله با هر آن چیزی است که فضا را غیرحقیقی نشان میدهد و بین واقعیتها و ادراک عمومی جامعه از واقعیتها فاصله میاندازد.کارویژه اصلی رسانههای معارض در حال حاضر تمرکز بر همین مساله است، آنها تلاش میکنند هرکدام با ادبیات خود با ساخت فراواقعیتی منفی از اوضاع، امکان هر نوع تغییر مثبتی را منتفی کنند و جامعه ایرانی را به انفعال یا رادیکالیسم و انتحار بکشانند.در این میان به مسلخ کشاندن رسانههای خودی مانند آنچه در ماجرای بنزین یا هواپیما اتفاق افتاد، تکمیلکننده پازل رسانهای جبهه معارض است، عدهای خواسته یا ناخواسته به سمتی میروند که با خلع سلاح رسانههای داخلی آنها را از دور رقابت با امپراتوری رسانهای ضدایرانی خارج کنند؛ اتفاقی که حتما دودش به چشم همه مردم میرود.گام سوم اما تلاش برای واقعیتر کردن راهحلهاست، جامعه ایرانی باید بداند اولا برای آینده چشمانداز روشن است و راه برای انجام تغییرات مثبت بسته نیست، ثانیا این تغییرات به دست خود ایرانیها انجام میشود و ثالثا هیچ راهحل سادهسازی شده و یکخطی وجود ندارد.
هزینه ناکارآمدیها در سبد ایدئولوژی
این روزها ابعاد جنگ ادراکی سنگینی که از سوی طرف غربی مکمل کارزار فشار حداکثری آمریکا شده به حوزههای متفاوتی از جمله سینما و ورزش هم کشیده شده است، ضریب دادن به انصراف نافرجام تعدادی از هنرمندان از جشنواره فجر و راه انداختن بازی حذف تیمهای ایرانی از جام باشگاههای آسیا در راستای اجتماعیسازی این ایده است که نشان دهد هزینههای زیر بار حرف آمریکا نرفتن تا این حد بالاست.اینکه جریان معارض و رسانههای هدفمند و سیستماتیک آنها چنین چیزی را طرح کنند، خیلی دور از انتظار نیست ولی خوب است بدانیم جاهایی اقدامات ایذایی از این جنس اثر میکند که پیشتر ناکاراییهای مهمی رخ داده باشد. با دلایل متقن میتوان ثابت کرد آنچه در فوتبال رخ داده است حاصل سالها سادهاندیشی، کمکاری مدیران ایرانی با یک مجموعه امنیتی-سیاسی به نام AFC است، این نگاه را میتوان به حوزههای دیگر هم گسترش داد. پس راه کاهش هزینه چنین طراحیهایی بالا بردن کارآمدی در بخشهای مختلف است.
سادهسازی ممنوع
هم باید چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ زندگی مردم و با بستن با کدخدا هر دو اینها میچرخد.این ایده یکخطی شاید سادهسازیشدهترین کنش سیاسی در چند دهه اخیر ایران باشد، ایدهای غیرواقعی و شعاری هیجانی که فقط به درد انتخابات میخورد و نهتنها دردی را از کشور دوا نکرد، بلکه ریل غلطی را هم بنا کرد که به غلط میتوان در آن مسائل پیچیده و غامض حکومتداری را در ایدههای بیسر و ته یکخطی خلاصه کرد و آدرسی غلط داد و به کسی هم پاسخگو نبود و آخرش گفت من فقط همین را بلدم! بدتر از همه اینها میتوان با انتخاب مسیری غلط، جامعه، اقتصاد و سیاست را به سیاست خارجی یعنی چیزی که خیلی کنترلش به دست خودمان نیست شرطی و همه مردم کوچه و خیابان را به کارشناس ارشد روابط بینالملل تبدیل کرد!در نقطه مقابل چنین رویکردی مدل سیاستورزی صادقانه و واقعبینانهای وجود دارد که با تمرکز بر همه روشنیها و نقاط مثبت با امیدبخشی، مشکلات را هم میبیند و بهجای ارائه راهحلهای سادهسازیشده، یکخطی، هیجانی، دوپینگی و امیدوارانه راهحلهای واقعی ارائه میدهد.اینکه برخی از معمولی بودن نمازجمعه 27 دی میگویند شاید به این خاطر باشد که دنبال راهحلهایی از جنس مناظرات انتخاباتی میگشتند و نه اینکه باید قوی شویم!
«باید قوی شویم» و مجلس پیشرو
در اینکه با راهبرد «باید قوی شویم» بهعنوان یکتا راهبرد برونشد از اثرات سادهسازیهای ناصادقانه، نباید کلیشهای برخورد شود و باید در شئون مختلف حاکمیتی ظهور و بروز پیدا کند، شکی وجود ندارد.حتما یکی از مجاری تحقق این راهبرد مجلس پیشرو است، درباره لزوم رقابت ایدههای نو برای حکمرانی بهجای رقابت لیستهای کهنه سیاسی پیشتر گفتهایم و بعدتر هم خواهیم نوشت، از لزوم تمرکز گروههای سیاسی و فکری بر ارائه فهرست بر مدار کارآمدی خواهیم نوشت و تلاش میکنیم بگوییم چرا رهبر انقلاب با شرح روایتی از پیامبر اکرم(ص) یادآوری کردند که برای مدیریت جامعه اسلامی اگر کارآمد نباشید حتی تقوا و مبانی نظری در حد جناب ابوذر هم کفایت نمیکند.
یادداشت/ محمد زعیم زاده
انتهای پیام/
انتهای پیام/