دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
درباره سریال درحال پخش «از سرنوشت»؛

سریالی سرزنده! / «از سرنوشت» بیننده دارد چون بدون زیاده‌گویی دم از روایتگری می‌زند

«از سرنوشت» بیننده دارد چون دم از روایتگری می‌زند و نوشته زیاده‌گویی هم ندارد یعنی در حد خود سریال، تعریف و روایت می‌شود؛ به قولی زیادی به در و دیوار نمی‌زند.
کد خبر : 466657
از سرنوشت2.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- فصل اول سریال «از سرنوشت» چهارشنبه شب به اتمام رسید تا از شنبه شب فصل دوم آن روی آنتن شبکه دو برود. به همین بهانه سراغ این مجموعه رفته و سعی کردیم دریابیم علت استقبال مخاطب از آن چه بوده است. در همین زمینه یادداشت «محسن غلامی(قلعه سیدی)» از پژوهشگران عرصه رسانه پیش روی شما قرار دارد.




سریال‌های داستانی و خصوصا خانوادگی، مخاطب عام و همیشگی خودش را دارد؛ یعنی همه جور مخاطبی را می‌تواند دور خود جمع کند. سریال‌هایی که از جنس درام هستند و به هر شکلی نیز گریزی به موضوعات اجتماعی می‌زنند، دوچندان قابلیت درگیر کردن مخاطبانشان را هم دارند.


«از سرنوشت» سریال این روزهای شبکه دو سیما این چنین قصه‌ای را کلید زده و قصه‌ای نسبتا خوش‌نوشت را لااقل تا به الان، به تصویر درآورده که در عین حال صاحب امتیازاتی است؛ یعنی ماجرایی رقیق از کودکانی که پرورشگاهی‌اند و خود موجد درگیر کردن احساسات بیننده هستند. همین فعل و انفعالات نیز خوراکی برای همراهی بیننده ایرانی است که این اتمسفر داستانی را همواره می‌پسندد.


برگ برنده‌اش نیز دست گذاشتن روی داستانی است که از یک تلخی؛ می‌تواند ایجاد کشش و گره کند و معماگونه روایت شود. برای همین نیز قرار است در سه فاز مختلف و تعدد قسمت‌های بالا ساخته در قاب سیما گنجانده شود. این مجموعه نمایشی مخاطبش را گیر آورده و به قولی او را اسیر داستانک‌های خود می‌کند.


در همین چند قسمت و با اتمام فاز اول هم می‌توان حدس زد که «از سرنوشت» قصه خوبی دارد. بازیگرانش علی‌الخصوص چند نوجوان قصه نیز بازی‌های ایده‌آلی دارند که می‌توانند کم‌کم جای پایشان را در بازیگری و این رده سنی باز کنند. از علیرضا استادی همیشه تکراری تا پوریا پورسرخ یکنواخت و غیره البته انتظار خاصی بر جدیت در بازی‌ها نمی‌توان داشت و خب در کنار قصه اصلی، وجود دارند و بار ماجرای سریال را به دوش می‌کشند.


این سریال با محوریت قصه‌ای گنگ، تکه تکه به مخاطبش اطلاعات می‌دهد و دست به روایتگری می‌زند. محمدرضا خردمندان که ساخت فاز اول را برعهده داشت، کارگردانی مقبولی در سریال از خود نشان داد و توانست از بازیگران اصلی ماجرا که خود بچه‌ها هستند، بازی‌های قابل تأملی بگیرد و روایت دلنشینی به خورد بیننده بدهد.


البته داستان «ازسرنوشت» ابتدائا به شکل جالب‌تری آغاز شد و کم‌کم کمی از شور و هیجان ابتدایی افتاد و تا حدودی دچار کسالت شده است؛ هرچند سریال در سه فاز و چند مقطع دست به روایتگری می‌زند و سراغ شخصیت‌ها می‌رود. این نکته را نیز دقت کنیم قصه‌ها وقتی به دست دو کارگردان متختلف بیفتد، ممکن است از فرم یکدست خود بیفتد. با این حال سریال تا به الان سرپاست و با توجه به فضای داستانی خانواده‌محوری که دارد، همچنان زنده پیش می‌رود.


«از سرنوشت» بیننده دارد چون دم از روایتگری می‌زند و نوشته زیاده‌گویی هم ندارد یعنی در حد خود سریال، تعریف و روایت می‌شود؛ به قولی زیادی به در و دیوار نمی‌زند. گرچه می‌توانست با این همه بازیگر و خرده داستانک‌هایی که حول رگ اصلی ماجرا جمع کرده، باکشش‌ بیشتر جلو برود و بقیه این روایت‌هایی جزئی را بال و پری مضاعف‍‌تر بدهد تا نشود احیانا مبدل به کارکترها و قصه‌هایی صرفا حاشیه‌ای که یکباره رها شوند و مخاطب را در حسرتش وا بگذارد.


بچه‌ها هر از گاهی در قالب مردانگی می‌روند که این نیز چندان موجه جلوه نمی‌کرد و البته این آسیب از نشناختن کودک است و مخاطبانی از این دست که دنیای خودشان را دارند. گل‌درشت و توی ذوق‌زننده هم نبودند اما به هرحال ضعفی بود که در سری نخست یه چشم آمد و در فازهای بعدی خود به خود کنار می‌رود.


«از سرنوشت» اما درحد سریالی که بیننده را درگیر و مجذوب کند، به درستی در قاب دوربین نشسته و تا به اکنون سرپاست. با این تفاسیر هم می‌شود گفت در فاز اول نمره خوبی از بیننده‎اش می‌گیرد اما باید دید با تغییر کارگردان و برخی بازیگران سری اول، با سریالی همچنان سر زنده و پویا مواجه خواهیم بود یا خیر؟


انتهای پیام/4139/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب