ابن نجّار؛ مورخ معتمد
به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوعبدالله محبالدین محمد بن محمود بن محاسن (578-643ق)، معروف به «ابن نجّار»، مورخ، محدث، رجالشناس و ادیب مسلمان است.
ابن نجار در بعداد متولد شد. پدرش مردی نجّار و مادرش صفیه، دختر کثیر بن سالم هیتی بود. هفت ساله بود که پدرش فوت کرد. پس از حفظ قرآن در کودکی، به فراگیری نحو عربی، استماع و کتابت احادیث پرداخت. مدتی نیز در نظامیه بغداد درس خواند.
از استادان او میتوان ابن جوزی، عبدالوهاب بن سُکینه بغدادی و ذاکر بن کامل خفّاف، عمادالدین کاتب اصفهانی، ابومحمد قاسم بن علی بن عساکر، یاقوت حموی و ابن اخضر جنابذی را نام برد. او برای ادامه تحصیل به حجاز، مکه و مدینه رفت. در 608ق درر شام از محضر ابوالیمن کندی کسب علم کرد. در این سفر، مدتی در حلب ماند و هنگام بازگشت به بغداد، از شیوخ حرّان و موصل و تکریت نیز احادیثی شنید. در 609ق از زادگاهش راهی شرق شد و برای کسب علم به همدان و اصفهان و خراسان رفت. در نیشابور از مؤید بن محمد طوسی و در مرو از عبدالرحیم فرزند عبدالکریم سمعانی، مطالب بسیاری آموخت..
وی پس از گذر از بسطام، دامغان، ری، ساوه، همدان و شهرهای دیگر و تکمیل معلوماتش به بغداد بازگشت، اما یک سال بعد دوباره عازم بلاد جبل شد و از آنجا به نهاوند و سپس اصفهان رفت و مدتی در آن دیار ساکن شد.
پس از مدتی، به سبب اشغال اصفهان به دست مغولان به بغداد بازگشت و سپس راهی شام شد و مدتی در آنجا تدریس و تحدیث کرد. در 621ق به مصر و اسکندریه رفت. در مصر الملک الکامل ایوبی (حکومت: 615-635ق) از او به گرمی استقبال کرد و خواست تا آنجا بماند، اما ابن نجار نپذیرفت.
سفرهای او حدود هجده سال ادامه یافت و سرانجام در 624ق به بغداد بازگشت و تا پایان عمر همانجا ماند. وی در این سفرها علاوه بر فراگیری علوم دینی، به جمعآوری احادیث و اطلاعاتی درباره و رجال و وقایع تاریخی برای تألیف کتابهایش پرداخت .
ابن نجار به سبب علاقه به ادبیات به شاعران نیز توجه خاصی داشت. در سالهای پایانی عمر در بغداد به تدریس و تألیف مشغول بود و پس از تأسیس مدرسه مستنصریه در 631ق، به تدریس در آنجا گمارده شد. او در 5 شعبان 643ق در بغداد درگذشت و در گورستان بابالحرب به خاک سپرده شد. بنا به وصیت او، کتابخانهاش وقف مدرسه نظامیه شد.
اطلاعاتی که ابن نجار در حدیث و رجال و تاریخ ضبط کرده دارای چنان اعتباری است که کسانی چون یاقوت حموی، ابن مستوفی، ابن دبیثی، ابن شعار، ابن طاووس، ابن فوطی و ذهبی گفتههای وی را تأیید و به آنها استناد کردهاند.
ابن نجار در ادبیات نیز شهرت داشت و سرودههای شاعران را نیز نقل و ضبط میکرد. خودش نیز گاهی شعر میسرود. او همچنین در قرائت استاد بود و آثاری در اینباره دارد. ابن شعار موصلی، ابن صابونی، ابن ساعی، علی بن موسی بن طاووس حلّی، محمد بن یوسف گنجی و محبالدین طبری از شاگردان و راویان ابن نجّار بودند.
ابن نجار به تصوف و عرفان نیز علاقهمند بوده و همواره از مشایخ صوفیه یاد کرده است. محییالدین بن عربی و شهابالدین عمر بن محمد سهروردی دو تن از بزرگانی بودند که او از محضر آنها بهره برده است (دائرةالمعارف بزرگ، ذیل مدخل). آثار ابن نجار به سه گروه چاپی، خطی و یافت نشده تقسیم میشوند که بدین قرارند:
1. الدرة الثمینة فی تاریخ المدینة، موضوع این کتاب ذکر برخی مسائل دینی از قبیل فضائل، زیارت و اندکی هم درباره تاریخ سیاسی - اجتماعی مدینه است. این اثر همراه جلد دوم شفاءالغرام فاسی در قاهره در 1376ق/1956 به چاپ رسیده است (ابن نجار، ص 321).
2. ذیل تاریخ بغداد، که ادامه ذیلی بر تاریخ بغداد خطیزب بغدادی است. قسمتهایی از آن در پنج جلد در حیدرآباد دکن چاپ شده است. ابن نجّار در این کتاب از کسانی که در بغداد میزیستهاند و یا وارد آنجا شدهاند، نام برده است. وی شرح حال کسانی را که بغدادی ذکر کرده در کتاب نیاورده است و فقط در مواردی که نکتهای فراموش شده احوال آنان را شرح داده است. با این حال، اسم بسیاری از خلفا، وزیران، قاضیان، محدثان، خطیبان، شعراف ادیبان، پزشکان و صوفیان در این اثر آمده و از این روی این اثر اهمیت فراوانی دارد. شرح حال افراد، مطالب تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و وضع علمی و اجتماعی بغداد نیز در این اثر آمده است.
تنها اثر خطی باقی مانده از وی مناقب الامام الشافعی است که ظاهراً نسخهای از آن در کتابخانه دانشکده حکمت بغداد موجود است.
حدود 28 اثر دیگر را نیز به ابن نجار نسبت دادهاند که هیچکدام از آنها در دست نیست. برخی از این آثار عبارتاند از:
1. اخبار المشتاق بأخبار العشّاق؛ 2. الازهار فی انواع الأشعار؛ 3. الألقاب؛ 4. روضة الأولیاء فی مسجد ایلیاء؛ 5. سلوة الوحید؛ 6. الشافی فی الطلب؛ 7. شرح المفصل زمخشری؛ 8. کتاب عوالیه؛ 9. معجم الشیوخ؛ 10. نثرالدار.
به سبب دقت و اعتبار آثار ابن نجار، مورخان و رجالنویسان همواره از آنها استفاده کردهاند و در کتابهای فهارس و اجازات نیز به این آثار، توجه ویژهای شده است.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/