دعای اول صحیفه سجادیه در حمد و ستایش خدای عزوجل +متن و معنی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، صحیفه سجادیه و ادعیه آن در میان شیعیان جایگاه ویژهای دارد و در آن میتوان از زاویه دیگری به مناجات و راز و نیاز با پروردگار پرداخت و از او طلب حاجت کرد. از این رو امروز خبرگزاری آنا قصد دارد تا به معرفی و بررسی دعای اول صحیفه سجادیه بپردازد.
دعای اول صحیفه سجادیه
دعای اول صحیفه سجادیه، نخستین دعا از مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع) است که در ۳۰ فراز دستهبندی شده و موضوع اصلی آن حمد خداوند است به گونهای که کلمه حمد ۲۵ بار در آن تکرار شده است.
نخستین دعای صحیفه با حمد و ستایش پروردگار متعال آغاز میشود، ستایش خداوند، همان درک و احساسی است که قلب مؤمن، هرگاه که به یاد خدا میافتد، در آن غرق میشود؛ زیرا اصل هستی او، فیضی از خداست و این خود، سپاسگزاری فراوانی را میطلبد.
- بیشتر بخوانید:
- بررسی راهکارهای گنجاندن سبک زندگی اهلبیت(ع) در سیستم آموزشی
- نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه از قرآن غریبتر هستند
- شیوههای تربیت کودک با تکیه بر صحیفه سجادیه
- صحیفه سجادیه در ظاهر دعا و در باطن همه چیز است
اساساً انسان در هر لحظه و هر چشم برهم زدن و هر گامی که برمی دارد، نعمتهای خداوند، سرشار و پیاپی، بر او فرو میریزد، و از این روست که ستایش خداوند در آغاز و انجام، یکی از پایههای اساسی تفکر اسلامی در شناختِ درست و ژرفِ کائنات هستی و درک صحیح رابطه جهان متحوّل با مبدأ ثابت و پایدار جهان و یگانه راه دریافتِ درست حکمت وجود انسان و رهایی او از پوچی و پوچ اندیشی و بیانگر فلسفه حیات آدمی و تلاش او در این جهان است.
ستایش خداوند و سپاسگزاری از او، از یک سو سرآغاز قرآن کریم و کلید گنجینههای یاد خدا و مایه افزونی نعمتهای اوستو از سوی دیگر، واپسین دعای صالحان در بهشت است.
«اَلْحَمدُ للَّهِ» که دعای اول با آن آغاز شده، ستایشی جامع و کامل است و هر فردی که با آن خدا را بستاید به طور جامع و کامل خدا را ستوده است.
امام باقر (ع) به مناسبتی فرمود: «اَلْحَمدُ للَّهِ». آن گاه به دنبال آن فرمود:
ما تَرَکتُ وَ لا اَبْقَیتُ شیئاً جَعَلْتُ جَمیعَ اَنواعِ الْمَحامِدِ للَّهِ - عَزَّوجَّل - فَما مِنْ حَمْدٍ اِلّا وَ هُوَ داخِلٌ فیما قُلْتُ
چیزی را در ستایش خداوند، باقی نگذاشتم. همه ستایشها و سپاسها را ویژه خدای عزیز و بزرگ، قرار دادم. بنا براین، سپاس و ستایشی نیست، جز اینکه در آنچه گفتم، آمده است.
آموزههای دعای اول صحیفه سجادیه
- دیدهها را از دیدن خداوند قاصر و فهمها از توصیفش ناتواناند.
- خداوند برای هر کسی رزق مشخصی قرار داده که کسی نمیتواند آنرا کم یا زیاد کند.
- هر کس عمری دارد که با اجل مشخصی به پایان میرسد.
- شناخت حمد و ستایش خدا از هدایای الهی است. اگر انسان حمد را نمیشناخت و خدا را ستایش نمیکرد از انسانیت خارج میشد و به مرز حیوانیت میرسید.
- خداوند در هیچیک از کارهایش مورد پرسش قرار نمیگیرد؛ اما همه در معرض پرسش اویند.
- در روز قیامت به کسی ستم نمیشود و هر کس جزای عمل خویش را میبیند.
- حمد الهی موجب نورانیت چهره در روز قیامت، رهایی از آتش، همنشینی با فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل است.
- خداوند خلقت انسان را نیکو و روزیاش را پاک قرار داده است.
- به قدرت خداوند، هر آفریدهای فرمانبردار انسان است.
- خداوند به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد و از انجام مُحَرّمات نهی فرمود تا شکر ما را بیازماید.
- خداوند با ما مدارا میکند و در عقوبت ما شتاب نمیکند برخلاف امتهای گذشته.
- خداوند ما را در حد توانمان مکلف کرده و بر ما آسان گرفته است؛ پس هیچ عذر و بهانهای نیست.
- دانش خداوند بر همه اشیا احاطه دارد.
متن دعای اول صحیفه سجادیه
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِیدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ:
(۱) الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ
(۲) الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ.
(۳) ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیتِهِ اخْتِرَاعاً.
(۴) ثُمَّ سَلَک بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لَا یمْلِکونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیهِ، وَ لَا یسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَی مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ.
(۵) وَ جَعَلَ لِکلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا ینْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.
(۶) ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یتَخَطَّی إِلَیهِ بِأَیامِ عُمُرِهِ، وَ یرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، «لِیجْزِی الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی».
(۷) عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ آلَاؤُهُ، «لا یسْئَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ».
(۸) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یشْکرُوهُ.
(۹) وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ فَکانُوا کمَا وَصَفَ فِی مُحْکمِ کتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا».
(۱۰) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّک فِی أَمْرِهِ.
(۱۱) حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ.
(۱۲) حَمْداً یضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یسَهِّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، «یوْمَ تُجْزی کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»، «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیئاً وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ».
(۱۳) حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ فِی کتَابٍ مَرْقُومٍ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ.
(۱۴) حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ.
(۱۵) حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ.
(۱۶) حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ.
(۱۷) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ.
(۱۸) وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکةِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.
(۱۹) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیهِ، فَکیفَ نُطِیقُ حَمْدَهام مَتَی نُؤَدِّی شُکرَهُ! لَا، مَتَی.
(۲۰) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ.
(۲۱) ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.
(۲۲) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا
(۲۳) فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یکلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یجَشِّمْنَا إِلَّا یسْراً، وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً.
(۲۴) فَالْهَالِک مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ
(۲۵) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکتِهِ إِلَیهِ وَ أَکرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیهِ وَ أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیهِ
(۲۶) حَمْداً یفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ.
(۲۷) ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکانَ کلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَ مَکانَ کلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ.
(۲۸) حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ
(۲۹) حَمْداً یکونُ وُصْلَةً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَی رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَی مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَی جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَی طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلَی تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ.
(۳۰) حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِی حَمِید.
ترجمه دعای اول صحیفه سجادیه
دعای آن حضرت است، چون به نماز برمیخاست بدین صورت به سپاس و حمد خداوند عزوجل ابتدا میکرد و میگفت:
(۱) حمد خدایی را که اول همه آثار هستی اوست و قبل از او اوّلی نبوده، و آخر است بی آنکه پس از او آخری باشد،
(۲) خدایی که دیده بینندگان از دیدنش قاصر، و اندیشه و فهم وصفکنندگان از وصفش عاجز است.
(۳) به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد کرد و آنان را بر اساس اراده خود صورت بخشید،
(۴) آنگاه همه را در راه اراده خود راهی نمود و در مسیر محبت و عشق به خود برانگیخت، موجودات هستی از حدودی که برای آنان معین فرموده، قدمی پیش و پس نتوانند نهاد،
(۵) و برای هر یک از آنان روزی معلوم و قسمتشدهای از باب لطف قرار داد. هر آن کس را که روزی فراوان داده، احدی نمیتواند بکاهد، و هر آن کس را که روزی کاسته، هیچ کس نتواند بیفزاید،
(۶) آنگاه زندگی او را زمانی معین مقدّر فرمود و پایانی محدود قرار داد که با ایام عمر به سوی آن پایان قدم برمیدارد و با سالهای زندگیاش به آن نزدیک میگردد، تا، چون به آخر آن رسید و پیمانه زمانش لبریز شد، جانش را میگیرد و او را به سوی آنچه بدان خدایش خوانده از ثواب بسیار یا عذاب دردناک راهی میکند، تا از پی عدالت خود بدکاران را به کردار بدشان و نیکوکاران را به عمل صالحشان جزا دهد.
(۷) منزّه است نامهای او، و پیدرپی است نعمتهای وی، کسی را نرسد که او را از کردهاش باز پرسد، ولی همه در معرض پرسش او هستند.
(۸) و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از معرفت سپاسگزاری بر عطایای پیاپی که به آنان داده و نعمتهای پیوسته که بر ایشان کامل ساخته محروم مینمود، نعمتهایش را صرف نموده و سپاس نمیگزاردند و در روزی او فراخی مییافتند و شکر نمیکردند
(۹) و اگر چنین میبودند از حدود انسانیت بیرون شده، به مرز حیوانیت میرسیدند و چنان میبودند که در کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند، بلکه از آنان گمراهترند».
(۱۰) سپاس خدای را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر آن درهای دانش که به پروردگاریاش بر ما گشوده و بر اخلاصورزی در توحید و یگانگیاش ما را رهنمون شده و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته،
(۱۱) چنان سپاسی که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگی بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودی و بخشایش او پیشی جسته سبقت گیریم،
(۱۲) سپاسی که تیرگیهای برزخ را به سبب آن بر ما روشن کند و راه رستاخیز را به سبب آن بر ما آسان نماید و موقعیت و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند گرداند، در روزی که همه سزای عمل خود بینند بدون آنکه بر کسی ستمی رود، روزی که هیچ دوستی چیزی از عذاب و کیفر را از دوست خود دفع نکند و ستمکاران یاری نشوند،
(۱۳) سپاسی که از جانب ما در پروندهای که وضع نیکبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او گواهان آناند به اعلی علیین بالا رود،
(۱۴) سپاسی که، چون چشمها در آن روز خیره شود، سبب روشنی دیده ما گردد و هنگامی که چهرهها سیاه شود صورت ما به نورانیت آن سپید گردد،
(۱۵) سپاسی که ما را از آتش دردناک حق آزاد و در جوار کرم نامتناهیاش جای دهد،
(۱۶) حمد و سپاسی آنچنان که ما را با فرشتگان مقرب او همنشین سازد و در آن سرای جاوید که جایگاه کرامت همیشگی اوست با پیامبران مرسل همدوش گرداند.
(۱۷) حمد خداوندی را که سیرتها و صورتهای پسندیده را برای ما برگزید و روزیهای خوش و نیکو را به ما ارزانی داشت.
(۱۸) خداوندی که ما را آن گونه برتری داد که بر همه آفریدگان سلطه یابیم، چندان که به قدرت او هر آفریده فرمانبردار ماست و به عزت او در ریسمان طاعت ما.
(۱۹) سپاس خداوندی را که جز به خود، درِ نیاز را به روی ما فرو بست. چگونه از حمد او بر آییم؟ کی سپاسش توانیم گفت؟ نمیتوانیم، کی توانیم؟
(۲۰) و سپاس خدای را که در پیکر ما ابزارِ گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آنها را مقرر فرمود و ما را از نسیمهای حیاتبخش بهرهمند کرد و اعضای انجامدادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزیهای پاکیزه خوراک داد، و به فضلش ما را بینیاز کرد و به عطای خود سرمایه بخشید،
(۲۱) آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد، و از انجام محرمات نهی فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود و از سرِ مهربانی و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.
(۲۲) سپاس خدای را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایی کرد که این حقیقت را جز از عطای او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است،
(۲۳)، زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایی ما نبوده از ما برداشته، و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده و ما را به غیر از کار آسان وا نداشته و در این زمینه برای هیچ کدام از ما حجت و بهانهای باقی نگذاشته
(۲۴) پس در میان ما بدبخت کسی است که برخلاف رضای او ترک طاعت کند و خوشبخت از ما کسی است که به سوی او توجه نماید.
(۲۵) و سپاس خدای را به کلّ آن سپاسی که نزدیکترین ملائکه به او، و گرامیترین آفریدگان نزد او، و پسندیدهترین ستایشگران آستان او وی را ستودهاند،
(۲۶) سپاسی بالاتر از سپاس دیگر سپاسگزاران مانند برتری پروردگارمان بر تمام مخلوقات،
(۲۷) و او را سپاس و حمد در برابر تمام نعمتهای او که به ما و به بندگانش که در گذشته بودهاند و باقی بندگانش که هستند و میآیند داده است، سپاسی به عدد تمام اشیا که دانش او بر آن احاطه دارد، و چندین برابر هر یک از آنها به طور جاوید و همیشگی تا روز قیامت،
(۲۸) سپاسی که حدش را پایانی، و شماره آن را حسابی، و پایان آن را نهایتی، و مدت آن را انقطاعی نباشد،
(۲۹) سپاسی که باعث رسیدن به طاعت و بخشش او و سبب رضا و خشنودی او و وسیله آمرزش او و راه به سوی بهشت او و پناه از انتقام او و ایمنی از غضب او و یار و مددکار بر طاعت او و مانع از معصیت او و کمک بر ادای حق و وظایف حضرت او باشد،
(۳۰) سپاسی که به سبب آن در گروه نیکبختان از دوستانش درآییم، و در سلک شهیدان به شمشیر دشمنانش قرار گیریم، که همانا حضرت او یاریدهنده و ستوده است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/