نوشتن کاری سخت و مشقتبار است/ در رمان دست نویسنده برای اغفال خواننده باز است
نویسنده آثاری همچون «مسافر روشنی»، «من نو عروسم زیر درخت سرو»، «بیقرار همچون باد»، «مینای قلعه خاموش»،«مرگ زنانه»، «اقبال»، «شهریار سرزمین عشق» و «شهر آب و آیینه» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا درباره داستان نویسی گفت: «نوشتن کاری سخت و مشقت بار است؛ چه رمان و چه داستان کوتاه. نوشتن در هر دو شکل ادبی زمان و درگیری ذهنی طولانی میطلبد.»
میترا بیات افزود: «در رمان نویسنده با ضرباهنگهای کوتاه و مکثهای متناوب و با دامنهدار کردن یک درگیری ذهنی مخاطب را در مدت زمان طولانی با خود همراه میکند. طولانی بودن مدت زمان درگیری در خوانش رمان مخاطب را برای چالشی بزرگ مهیا میکند. اگر صبر و حوصله مخاطب دوام بیاورد و نویسنده رمان با ترفند بتواند صبر و حوصله خواننده را به اشتیاق و خواهش تبدیل کند رمان به یک اثر ادبی تبدیل می شود.»
این نویسنده درباره رمان ادامه داد: «رمان، خوانش در پی خواهش را طلب میکند. نه بر اساس پر کردن روزهای بطالت و روزمرگی ممتد، اما خواننده عام امروز در پی پر کردن روزهای بطالت خویش، آثاری را دستچین می کند که راحت خوان و کم جانتر باشند و آثار پرجان و پرنفس را برنمیتابد.»
وی تاکید کرد: «مخاطب رمان به دست میگیرد و از خوانش داستان کوتاه لذت نمیبرد. این قاعده رمان خوانان امروزی است و بازار نشر نیز بر اساس این قاعده پیش میرود. بر این اساس نویسندگی در جامعه ما به حرفهای بی حد و ثغور تبدیل شده و نویسندگان با سررشته از قصه پردازی به رمان نویسی روی میآورند اما کمتر کسی از این نوقلمان حرفه خود را از داستان کوتاه آغاز میکند.»
بیات توضیح داد: «برای برخی از نویسندگان نوشتن داستان کوتاه با ضرباهنگ تند و یکباره که بر خواننده موثر واقع شود، سختتر از پیدرپی کردن حوادثی است که به آرامی به سرانجامی در خود منتج میشود. در داستان کوتاه نویسنده فرصتی برای پیش درآمد رویداد داستانی ندارد و تصویر کشیدن شخصیت داستانی او در برشی از یک رویداد کار دشواری است که کمتر کسی از پس این کار گران برمیآید.»
نویسنده کتاب «میوه ممنوع، روایت دوم» معتقد است در داستان کوتاه، برشی از یک رویداد با شخصیت ها و زمان محدود لحظه تفکر آمیزی را ایجاد میکند که کمتر آفرینشگر هنریای میتواند آن را بیافریند. به گفته او: «ایده در رمان مانند سنگی است که در آب میافتد و از نقطه فرو افتادن امواجی به تناوب پدید میآید و گسترش مییابد و حرکت اولیه تا نقطه انجام ادامه می یابد. اما ایده در داستان کوتاه مانند سنگی است که در جویباری میافتد و آب آن بر محیط اطراف پراکنده میشود و به کنش و واکنش بیرونی میانجامد.»
وی در تشریح تفاوت رمان و داستان کوتاه خاطرنشان کرد: «در رمان وحدت تاثیر سبب میشود یک موضوع در لحظات گوناگون تجلی پیدا کند اما در داستان کوتاه رویداد فقط یک باراتفاق میافتد و دگرگونی سریع ایجاد میشود و نویسنده خواننده را در انجام یک رویداد غافلگیر میکند. در رمان اتفاق به تدریج روی میدهد و دگرگونی و غافلگیری در پس لحظههای متمادی پیش می روند.»
وی یادآور شد: «در رمان دست نویسنده برای همراهی و اغفال خواننده باز است و میتواند در مدت زمان طولانی خواننده را در انتظار انجام اثر خویش منتظر داشته باشد اما در داستان کوتاه، اثر ادبی حرف آخر را میزند و انجام کار با نقش اثر هنری پایان میپذیرد.»
بیات ضمن بیان این مطلب که در دنیای مدرن امروز مخاطب کم خوان و پرمشغله، مخاطب حرفهای و شناختمند به دنبال سرگرمی پا به درون دنیای ادبیات داستانی نمی گذارد، گفت: «مخاطب حرفهای اثری را برمیگزیند که ادبی و موثر و برگزیده باشد. چه رمان و چه داستان کوتاه میتواند در این انتخاب باشند و نقش اول را داشته باشند.»
وی گفت: «در رمان جرقهای که برای نوشتن به ذهن نویسنده خطور میکند شکل پیچیدهای ندارد اما نویسنده با استفاده از خیال و متد، ایده ساده را به هزارتوی پیچیده مبدل میکند تا بتواند مخاطب را با خود تا واپسین لحظه انجام همراه کند اما داستان کوتاه بازتاب شکل موثر یک ایده بی چون و چرا است، چون و چرایی داستان کوتاه در ذهن مخاطب شکل می گیرد و نویسنده هنرمندی است که با شتک زدن رنگهای خویش بر بوم کاغذی نقش خویش را در پستوخانهاش ایفا کرده است و دستی به همراهی خواننده دراز نمیکند.»
وی اظهار داشت: «این خواننده است که باید زحمت ادامه نقش آفرینی را درمتن ادبی فراهم کند. یک ضرباهنگ بلند، یک انفجار مهیب برای خواننده امروزی که زمانی برای بطالت و سرگرمی ندارد موجز و موثر و لازم است؛ هرچند که زمانی کوتاه از مخاطب می گیرد اما زمان درازی همراه اوست.»
انتهای پیام/