28 مهر، سالمرگ معمر قذافی؛ دیکتاتوری که وصیت کرد او را غسل ندهند!
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، هشت سال پیش در چنین روزی، معمر قذافی، دیکتاتور لیبی به قتل رسید.
وی پس از ماهها درگیری و فرار از دست شورشیان و انقلابیون لیبی در شهر محل زادگاه خود، سرت دستگیر شد و اندکی بعد به دست انقلابیون کشته شد.
شورای انتقالی ابتدا اعلام کرد که او در اثر جراحات ناشی از حمله هوایی کشتهشده، اما بعداً ویدئویی منتشر شد که نشان میداد وی توسط افراد مسلح، دستگیرشده است.
در 28 مهر 98، انقلابیون با به کنترل درآوردن شهر سرت، قذافی و چند تن از محافظان شخصی و فرمانده ارتش را درحالیکه در حال فرار از شهر بودند، توسط نیروهای ناتو هدف قرار گرفتند و بعد در یک کانال فاضلاب پنهان شدند.
بنا بر گزارشها، قذافی پس از بیرون آمدن از «سوراخ»، درحالیکه از ناحیه پا و کمر زخمی شده بود، خود را به نیروهای انقلابی تسلیم کرد. پس از آن درحالیکه قذافی تکرار میکرد «چه شده؟ چه شده؟ چه خبر است، به من شلیک نکنید» انقلابیون او را سوار یک خودرو کردند تا به مصراته منتقل شود. ویدئوی منتشرشده نشان میدهد او هنگام دستگیری زنده بوده ولی بعداً به نحو نامعلومی کشتهشده است.
قذافی در واپسین لحظات حیاتش دو هفتتیر که رنگ یکی از آنها طلاییرنگ بود، یک رادیوی اف ام، و یک ساعت مچی به همراه داشت و لباس نظامی بر تن کرده بود.
بنا به گفته «محمود جبریل»، نخستوزیر دولت موقت انتقالی لیبی، خودروی حامل قذافی در درگیری میان نیروهای وفادار به او و انقلابیون هدف گلوله قرارگرفته و قذافی در این میان کشتهشده است.
روایت دیگر این است که منابع قذافی بر اثر اختلاف نیروهای انقلابی بر سر اینکه به کدام شهر برده شود، توسط جوانی به نام «سند الصادق العریبی» که او را اسیر کرده بود به ضرب گلوله کشته شد.
دو روز پس از مرگ سرهنگ قذافی با انتقال جسد وی به شهر مصراته و نگهداریاش در سردخانه یک قصابی، صدها لیبیایی برای دیدن جسد او صف کشیدند.
روز سهشنبه، ۳ آبان (۲۵ اکتبر)، سخنگوی شورای ملی انتقالی که اداره امور لیبی را بر عهده دارد، اعلام کرد که اجساد معمر قذافی و معتصم قذافی، یکی از پسران او، در ساعات بامداد در مکانی سری دفن شده است تا به یک زیارتگاه مبدل نشود.او در وصیتنامهاش درخواست کرده بود که بدون غسل و با لباس خونی دفن شود.
نقش فرانسه در قتل دیکتاتور لیبی
برخی ایمیلهای محرمانه نشان میدهد که تمایل فرانسه برای حفظ سلطه مالی بر قاره آفریقا، علت قتل سرهنگ معمر قذافی بوده است. در این ایمیلها پنج هدف «نیکلا سارکوزی» رئیسجمهور سابق فرانسه از رهبری حمله به لیبی اینگونه عنوانشده است: دستیابی به نفت لیبی، تضمین نفوذ فرانسه در منطقه، تقویت آوازه محلی سارکوزی، تأکید بر قدرت نظامی فرانسه و ممانعت از تأثیرگذاری قذافی بر آفریقای فرانکفون (غرب آفریقا).
روایتی تکاندهنده از حرمسرای قذافی
دو سال پیش کتابی منتشر شد و به بخش پنهانی زندگی معمر قذافی پرداخت؛ یعنی حرمسرای قذافی، جایی که زنهای زیادی قربانی هوسرانی او شدند. معمر قذافی با هوسبازیاش زندگی زنان زیادی را نابود کرد. یکی از زنان قربانیشده توسط قذافی میگوید: «موقعی که جنازه قذافی را دیدم که به نمایش عمومی گذاشتهشده بود، برای لحظه کوتاهی احساس لذت کردم. اما بعد حس وحشتناکی سراغم آمد. دوست داشتم زنده بود. دوست داشتم دستگیر میشد و در برابر یک دادگاه بینالمللی قرار میگرفت و به خاطر جنایتهایی که کرده بود، محاکمه میشد.» حرمسرای قذافی پر بوده است از دخترانی که بیسروصدا، رازها و قصههای پررنجشان را در سینههایشان دفن کردند.
قذافی دارای حرمسراهایی بوده است که در محل اقامت او قرار داشته و شامل اتاقها یا آپارتمانهای کوچک بوده است. زنان حاضر در این حرمسرا موظف بودهاند که با لباس نیمهعریان نزد قذافی حضور پیدا کنند و هر ساعت از شبانهروز باید آمادهبهخدمت میبودهاند. این زنان مورد تجاوز قرار میگرفتند، کتک میخوردند و با تحقیرآمیزترین روشها از آنان سوءاستفاده جنسی میشد.
قذافی روزانه برای فرونشاندن آتش شهوت خود به چندین دختر جوان نیاز داشت؛ اما تنها به زنان بسنده نمیکرد بلکه گاهی در حضور دختران به پسران جوان هم تجاوز میکرد. قربانیان تجاوز جنسی قذافی به خاطر ترس از کشتهشدن به دست خانوادهها و بستگان خود، از آنها بریده بودند و علاوه بر این میخواستند شرافت خانوادههایشان لکهدار نشود.
یکی از قربانیان حرمسرا دختر جوانی به نام «ثریا» است؛ دختری که در ۱۵ سالگی ربوده و به مدت ۵ سال در زیرزمین دژ قذافی بیرون از «طرابلس» نگهداری شد. او میگوید که روزانه با خشونت تمام مورد تجاوز، ضرب و شتم قرارگرفته و شاهد آزار جنسی دختران و پسران دیگر هم بوده است.
ثریا درباره اولین دیدارش با قذافی میگوید: «قذافی روی تخت دراز کشیده بود و سعی در تجاوز به من داشت. زمانی که با او مجادله کردم مرا برای تنبیه به دست رئیس حرمسرای خود سپرد. جرئت نگاه کردن در چشمانش را نداشتم. قذافی گفت نترس، من پدر، برادر و معشوقه تو هستم. من نقش تمامی این افراد را برای تو ایفا خواهم کرد. تو باید برای همیشه در کنار من بوده و با من زندگی کنی! من در اسارت قذافی بودم. زندانیاش بودم و او زندانبانم بود.»
ثریا معتقد است: «قذافی بازیگر ماهری بود. هرگز قذافی را در حال نماز ندیدم. هرگز. بهجز یکبار در آفریقا که در یک اجلاس مهم عمومی در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد نماز بخواند. فهمیدم قذافی مطلقاً هیچ احترامی برای هیچچیزی قائل نیست. حتی برای خداوند. او تکتک فرامین الهی را نقض میکرد. حتی دشمن خدا بود.»
دنیای قذافی، دنیایی بدون قید و بند، بدون قانون و بدون منطق بود. او بیشرمانه اغلب زنان اطرافش را «لکاته» خطاب میکرد!
«صفیه» همسر قذافی در ساختمانی مجزا زندگی میکرده و این دو فقط در برخی مراسم عمومی کنار یکدیگر ظاهر میشدند. قذافی اغلب کاری به کار همسرش نداشت و همیشه وانمود میکرد که مخالف سرسخت چندهمسری است.
تیم حفاظت و بادیگاردهای قذافی را زنان زیبا و بلندقامت تشکیل میدادند؛ زنانی که هر روز خروارها غم را با خود به دوش میکشیدند. قذافی هر زنی را که دوست داشت، انتخاب و به محل اقامتش منتقل میکرد. نیروهای ارتش و پلیس لیبی، زنان را بهزور از دانشگاهها یا آرایشگاهها به «بابالعزیزیه» منتقل میکردند تا زیر نظر پرستاران خارجی یعنی «گالینا»، «ایلینا» یا «کلودیا» آزمایش خون بدهند. بخش دیگری از زنان موردپسند قذافی، ترانهخوانان شرقی، مدلهای لباس و همسران سران کشورهای همسایه بودند که در هنگام سفر به لیبی به آنها کیفهای پر از دلار هدیه میداد.
حالا 8 سال است که قذافی مرده اما هنوز که هنوز است نام او بر اندام زنانی نحیف لرزه میاندازد؛ زنانی که حالا معلوم نیست کجایند و چه میکنند.
پینوشت: اطلاعات این گزارش برگرفته از کتاب «حرمسرای قذافی» به قلم آنیککوژان و با ترجمه بیژن اشتری (نشر ثالث) است.
انتهای پیام/4106/پ
انتهای پیام/