دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

اجاق روزنامه‌نگاری علم //////////

/////////
کد خبر : 418388

تعریفی جامع از روزنامه‌نگاری علم بفرمایید.


- برای تعریف روزنامه‌نگاری علم ابتدا باید علم را تعریف کنید. در تعریفی که من برای علم دارم، علم تمام علوم را دربر می‌گیرد، نه فقط علوم پایه یا فنی. یعنی از نظر من جامعه‌شناسی علم است، امضا‌شناسی علم است، ارتباطات علم است و همه اینها. روزنامه‌نگاری علم می‌شود همان کاری که ما چه در قالب تولید خبر و چه در قالب تولید گزارش انجام می‌دهیم برای اینکه به این حوزه‌ها بپردازیم، حالا چه در قالب نوآوری‌هایی که دارد در این حوزه‌ها اتفاق می‌افتد، چه در قالب موضوعاتی که به این حوزه‌ها مربوط می‌شود.


با توجه به تعریفی که ارائه کردید، وضعیت ژورنالیسم علم در کشور چگونه است؟


- در این مورد اخیراً مقاله‌ای داشتم که در فصل‌نامه ارتباطات - فرهنگ یا مطالعات فرهنگ - ارتباطات است که پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات درمی‌آورد، منتشر شده است و دقیقاً بحث روزنامه‌نگاری علم است. آن مقاله نتیجه تحقیقی است که انجام داده‌ام و در مورد روزنامه‌نگاران علم ایران مطالعه کردم تا رویکرد آنها را از منظر ارتباطات علم در خصوص کارشان دربیاورم که می‌تواند پاسخ سؤال شما را هم به‌طور دقیق‌تری فراهم بیاورد.


اولاً روزنامه‌نگاری علم به چند دلیل در ایران وضعیت مناسبی ندارد. یکی اینکه اساساً رشته‌ای در این حوزه نداریم تا بتوانیم روزنامه‌نگار علم تربیت کنیم. به این موضوع نپرداخته و نمی‌پردازیم. پس در واقع عامل یا ایجنت روزنامه‌نگاری علم را نداریم و کسانی را هم که الان داریم، کسانی هستند که از سر علاقه یا حتی گاهی اوقات از سر ناچاری برای اینکه کار دیگری در حوزه‌های دیگر پیدا نکرده‌اند، اما عمدتاً از سر علاقه وارد این حوزه شده‌اند و اینها تعدادشان آن‌قدر محدود است که خیلی‌های‌شان با اسامی مستعار دارند برای نشریات مختلف می‌نویسند. یعنی ممکن است یک نفر با 10 اسم مختلف برای نشریات مختلف مطلب تولید می‌کند. برای همین از روی اسامی افرادی که در رسانه‌ها دارند به کار روزنامه‌نگاری علم می‌پردازند، نمی‌توانید بگویید تعداد روزنامه‌نگاران علم‌تان چند نفر هستند. بنابراین این قصه ایجنت و تربیت و آموزش ایجنت را کنار بگذاریم، این وضعیت بحث دیگرش مربوط به چیزی است که تولید می‌کنند. این مواردی که تولید می‌کنند، ما چون در ارتباطات علم کار می‌کنیم، رویکردهای مختلفی داریم. مثلاً فرض کنید دیگر کلاسیک‌ترین مدلش، می‌گوییم از مدل نقصانی می‌رسیم به مدل دیالوگ و می‌رسیم به مدل 0406 اجرایی. روزنامه‌نگاران علم ما به‌لحاظ تولید محتوا همچنان در آن مدل سنتی و قدیمی نقصانی قرار دارند و گاهی احساس نیاز به مدل تعاملی پیدا می‌کنند اما هنوز راهکاری برای اینکه چگونه وارد این فاز قضیه شوند پیدا نکرده‌اند. به این لحاظ هم روزنامه‌نگاران علم ما بیشتر اخباری را تولید می‌کنند که این اخبار یک‌سری نوآوری‌هایی را مطرح می‌کنند و بعد خیلی وقت‌ها چون این روزنامه‌نگاران علم آموزش ندیده‌اند و از طرف دیگر خیلی وقت‌ها حوزه‌هایی را گزارش می‌کنند که اصلاً آن حوزه‌ها را نمی‌شناسند و بلد نیستند، این روزنامه‌نگاران اخبار فیک هم خیلی تولید می‌کنند. یعنی شما می‌بینید که یک‌سری از آنها یا به عبارت بهتر زبده‌های‌شان یک راه‌هایی را پیدا کرده‌اند برای اینکه صحت و سقم اخباری که به آنها رسیده است را ابتدا بررسی کرده و بعد آنها را منتشر کنند ولی خیلی وقت‌ها به‌ویژه کسانی که تازه‌کارترند، دامن می‌زنند به شبه‌علم و اخبار جعلی در حوزه علم و این وضعیت تأسف‌باری است که با آن مواجه هستیم.


نکته دیگر این است که روزنامه‌نگاری علم نه‌فقط در جامعه ما، یعنی به‌طور اصولی روزنامه‌نگاری علم باید بتواند آگاهی و فهم علمی مخاطبانش را افزایش دهد. روزنامه‌نگاری علم ما اصلاً در این مسیر حرکت نمی‌کند، البته یک عده از آنها دارند تلاش می‌کنند که خیلی هم ارزشمند است ولی در مجموع و وقتی از بالا نگاه می‌کنیم به قضیه که چه خبر است، خبرهای خوبی نیست.


با توجه به مواردی که فرمودید، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید که بتوانیم روند رشد روزنامه‌نگاری علم را در جامعه تسریع کنیم؟


- اولین اتفاقی که باید بیفتد این است که خود ما نسبت به علم گشوده شویم. خود ما که می‌گویم یعنی از وزارت علوم و تحقیقات گرفته تا فرهنگ عمومی جامعه. یعنی اینکه ما اساساً تکلیف خودمان را با مقوله علم روشن کنیم که ما از علم چه می‌خواهیم. دومین اتفاقی که باید بیفتد این است که در این عرصه پژوهش کنیم. یعنی بگوییم که روزنامه‌نگاری علم که ذیلش همین ارتباطات علم قرار می‌گیرد چه هستند؟ در این مختصات علم کجا واقع می‌شوند؟ سومین مورد این است که تولیدات علمی در این حوزه داشته باشیم، کتاب، مقاله و از این‌جور موارد که همه اینها با حمایت از آن پژوهش اتفاق می‌افتد. چهارم این است که حالا بیاییم رشته دانشگاهی تأسیس کنیم.


فرمودید پژوهش، تولید کتاب و مقاله. مشکلی که ما داریم این است که درست است که در کشور از لحاظ تولیدات علمی در چند سال اخیر خیلی پیشرفت کردیم ولی مسئله این است که تولیدات و مقالات ما که بر اساس پژوهش است، هیچ‌کدام وارد عرصه تولید یا کاربردی نمی‌شود، در این خصوص هم نظرتان را بفرمایید.


- من ابتدا پاسخ سؤال قبل را تکمیل کنم. به نظرم گام چهارم آموزش بود. بعد می‌رسیم به آموزش‌های ضمن خدمت و چاره‌اندیشی برای وضعیت فعلی که داریم. در واقع پیشنهاداتم را دو دسته می‌کنم که یکی همان که از فرهنگ و وزارتخانه شروع می‌شود تا می‌رسد به آموزش دانشجوها و بحث آموزش‌های ضمن خدمت؛ و دومین دسته هم باز آموزش ضمن خدمت است اما برای کسانی که در حال حاضر در کار روزنامه‌نگاری علم هستند یا می‌خواهند روزنامه‌نگاری علم انجام دهند نظیر برگزار کردن کارگاه‌ها.


در مورد سؤال دیگر شما و کاربردی کردن آن، اتفاقاً ارتباطات علم و روزنامه‌نگاری علم جایی است که این اتفاق خیلی خوب می‌تواند بیفتد. منتهی الان شما چند پژوهشگر در این عرصه دارید؟ من الان اگر بخواهم برای شما اسم ببرم دو یا سه نفر بیشتر نیستند، شاید نهایتاً پنج نفر که دارند جدی در این عرصه کار می‌کنند، که دانشجو نیستند، که برای اینکه یک مدرکی بگیرند این کار را نمی‌کنند، چون می‌خواهند متخصص این عرصه شوند دارند این کار را می‌کنند. طبیعتاً این ارتباط دارد کم‌کم شکل می‌گیرد، در نتیجه فرهنگی که در آن اتفاق می‌افتد خیلی می‌تواند مؤثر باشد. همان چیزی که به آن می‌گوییم فرهنگ اجتماعی حوزه علم. کسانی که از این پژوهش‌ها حمایت می‌کنند، اگر اصلاً وجود داشته باشند و حمایت کنند از این پژوهش‌ها، فرهنگی که در این کامیونیتی شکل می‌گیرد می‌شود فرهنگ کاربردی، یعنی می‌رویم سراغ پژوهش‌های کاربردی. وقتی که چنین حمایتی وجود ندارد و من ناچارم بنا به اقتضائاتی که خودم در آنها قرار گرفته‌ام پژوهش کنم، طبیعتاً با توجه به سختی‌هایی که این پژوهش‌هایت کاربردی دارد، می‌روند به سمت پژوهش‌هایی که نظری‌ترند. می‌خواهم بگویم اگر آن حمایت وجود نداشته باشد، چون علم سیستم است، اگر این سیستم وجود نداشته باشد، کامیونیتی که دارد جدید هم شکل می‌گیرد، مثل بقیه حوزه‌های علم می‌شود. برای اینکه نجات پیدا کرده و به این مسیر نرود، باید ابتدا آن سیستم را درست راه بیندازیم. دوم اینکه شاید بهتر است که ما یک اطلاع‌رسانی هم بکنیم. این تحقیقی که گفتم چاپ شده، به‌طور مشخص تحقیق بوده و کاملاً هم کاربردی است. برای مثال می‌توانید این را از خیلی از روزنامه‌نگاران علم بخوانید که کدام‌یک از آنها این را خوانده‌اند. یعنی خود روزنامه‌نگار علم هم باید احساس نیاز کند یا نشریات یا سایت‌های علمی و همه رسانه‌های علمی و حتی خود شما هم احساس نیاز بکنید که من اگر مطلبی در این عرصه چاپ شد، سریع آن را بخوانم. اگر شما ان را بخوانید، نقدش کنید و با من ارتباط بگیرید، قطعاً در کارهای بعدی من و در کاربردی شدن بهتر آن می‌تواند مؤثر باشد.


برای کاربردی شدن قضیه احتیاج داریم اولاً به درست کردن سیستم، اینکه این کامیونیتی با فرهنگ درستی کار کند، دوم احتیاج داریم به تعامل و این تعامل برای ما میسرتر است به‌خاطر اینکه چه کسانی که در مقام حرفه دارند کار روزنامه‌نگاری علم و کلاً ارتباط‌گری علم می‌کنند و مروج علم هستند را در نظر بگیرید، چه ماهایی که تحقیق می‌کنیم را جمع کنید، این‌قدر زیاد نیستیم. در نتیجه این نقدهای سازنده، نه اینکه من به‌خاطر منافع خودم بخواهم کس دیگری را بزنم و در واقع بدگویی کنم به جای اینکه بخواهم منتقدش باشم، این نقدهای سازنده که باعث می‌شود بخشی از همان کامیونیتی کالچر اتفاق بیفتد کمک می‌کند به اینکه ما مسیری را پیدا کنیم که این را کاربردی کنند. نظر من این است که کاربردی شدن یا نشدن فقط دست پژوهشگر نیست و مجموعه این عواملی که اشاره کردم در این زمینه تعیین‌کننده است. چون من وقتی می‌خواهم مسئله‌ام را تعریف کنم خیلی چیزها را در نظر می‌گیرم. یکی از عمده‌ترین چیزهایی که من وقتی پروپوزال می‌نویسم باید به آن توجه کنم این است که طرح من چقدر قابلیت اجرا دارد، بدون اینکه به‌لحاظ روش علمی دچار اشکال شود. برای همین اگر که این فضا، این اتمسفر و این فرهنگ به این شکل، شکل بگیرد، منِ پژوهشگر خیلی راحت‌تر می‌توانم بفهمم نیاز شمایی که در عمل دارید کار روزنامه‌نگاری علم می‌کنید چیست؛ و بعد آن طرفی که بالاتر از من و شما قرار گرفته و باید از این پژوهش حمایت کند، او هم درک کند طبیعتاً این مسیر، پژوهش‌ها را به سمت کاربردی شدن می‌برد.


بعضاً میان پژوهشگران حوزه علم و خبرنگاران حوزه علم تعارضی وجود دارد، چرا که خیلی از پژوهشگران حوزه علم احساس می‌کنند یافته‌های علمی‌شان به واسطه ساده شدن یا ارزش و اعتبار خود را از دست می‌دهند یا به نوعی به انحراف کشیده می‌شوند، بنابراین این تعامل شکل نمی‌گیرد؟


- کاملاً درست است و من خودم به جد با این مشکل روبه‌رو شدم، به این لحاظ که هم دانشمندان ایرانی که با آنها ارتباط داشتم این ایراد را در مورد روزنامه‌نگاری علم گرفتند، و هم اینکه حتی خود من مثلاً بوده که جایی سخنرانی کردم، روزنامه‌نگار علمی که آمده و کار من را پوشش داده، اصلاً این را تحریف کرده است. این اتفاق دارد می‌افتد، یک بخشی مربوط به ذات کار است، یعنی شما اساساً به عنوان یک روزنامه‌نگار این ذات کارت است ولی یک بخشی از آن به خاطر این است که آن را نمی‌شناسید. پاسخ این سؤال شما را در اول قصه گفتم، اگر نگاه کنیم که روزنامه‌نگاری علم چگونه دارد در دنیا شکل می‌گیرد، چیزهایی که اتفاق افتاده، یا در فوق‌لیسانس، آدم‌هایی که از لیسانس علاقه‌مند به ارتباطات علم و روزنامه‌نگاری علم هستند می‌آیند به این عرصه، در واقع لیسانس‌شان علم بوده، مثلاً زیست‌شناسی، جامعه‌شناسی، زمین‌شناسی، میکروبیولوژی یا ... اینها در لیسانس‌شان این رشته را خوانده‌اند، در فوق‌لیسانس قصه ارتباطاتش را هم یاد می‌گیرند و می‌شوند ارتباط‌گر، روزنامه‌نگار، ترویج‌کننده و اینها می‌آیند به حوزه خاص خودشان. مثلاً لیسانس شما چیست؟


لیسانس و ارشد من ارتباطات است، دانشجوی دکتری ارتباطات هم هستم.


- خب شما که اصلاً کلاً ارتباطات خوانده‌اید، مثلاً فرض کنیم نکه شما فیزیک خوانده‌اید. اگر من شما را الان بفرستم در پژوهشکده رویان برای من خبر در بیاورید، چه اتفاقی خواهد افتاد. خیلی از اصطلاحاتی را که آنها به‌کار می‌برند را نخواهید فهمید. خیلی از مواردی که برای آنها روتین و عادی است اصلاً ممکن است غلط بگیرید، این خیلی طبیعی است. من خودم از فیزیک هستم، اگر شما من را ببرید و در یک اجتماع شیمی قرار دهید، حتی همین فیزیکی که الان از آن فاصله گرفته‌ام، واقعاً خیلی از اصطلاحاتش را نمی‌شناسم، یادم رفته، مثلاً یک چیز ساده «اوربیتال» که یک عمر با این مفهوم کار کرده‌ام، الان اگر از من بپرسید اوربیتال یعنی چه نمی‌توانم به شما دقیق بگویم، حالا فکر کنید بخواهم بروم خبری در این عرصه تولید کنم. نمی‌شود. یک بخشی از قصه، اصلاً گناه آن روزنامه‌نگار بنده‌خدایی که رفته نیست، سر این است که ما یک آدمی را گذاشته‌ایم روزنامه‌نگار علم که اصلاً حوزه علم را نمی‌شناسد، فرض کنید حوزه محیط زیست، پزشکی، نجوم یا ... را نمی‌شناسد. باید این شناخت ایجاد شود. در کشورهایی که این مسئله برای‌شان مهم است، در تربیت آن روزنامه‌نگار دخالت می‌کنند. می‌گویند تو یا باید لیسانسی باشی که ما حالا ارتباطات یاد می‌دهیم، یا نه، شما که ارتباطات هستی و الان آمده‌ای به فوق‌لیسانس ما، اولاً از همین حالا باید مشخص کنی که در چه عرصه‌ای می‌خواهی تخصص بگیری، مثلاً می‌گویی من می‌خواهم روزنامه‌نگار سلامت باشم، من به لحاظ ساختاری هم این را فراهم کرده‌ام که شما بروید و لااقل چند واحد پایه را در دانشگاه علوم پزشکی بگذرانی. این آن نقص را جبران می‌کند. یا فرض کنید می‌خواهم در شیمی و شاخه‌های مختلف آن کار کنی، باز من به‌عنوان کسی که در پژوهشگاه یا دانشگاه دارم دانشجو می‌گیرم این زمینه و ساختار را مهیا کرده‌ام که شما بروید و این واحدها را بگذرانید. این اتفاق باید بیفتد. شما باید اول سواد لازم را به‌دست بیاورید، وقتی که سواد را به دست آوردید، می‌آییم ساده کنیم. منتهی در ساده‌سازی ما ترفندهای خیلی خیلی زیادی داریم که مخاطب کیست، چگونه باید این ساده‌سازی اتفاق بیفتد، من چگونه خلاصه کنم، چگونه از شکل استفاده کنم، کجا از نمودار بهره بگیرم، که آن‌وقت دیگر اینها یک کار کاملاً تخصصی است. اول باید روی آن پژوهش شود. منِ پژوهشگر باید رویش کار کنم که جامعه ایرانی چه‌جور متن علمی را می‌تواند درک کرده و بفهمد که آن‌وقت این را به شما یاد بدهم که این می‌شود پژوهش کاربردی. آن‌وقت هیچ‌کس در این مملکت از منِ پژوهشگر برای چنین کاری حمایت نمی‌کند.


عنوان مقاله:


بازتعریف نقش و جایگاه روزنامه‌نگاری علم در ایران


بهار 98


مطالعات فرهنگ - ارتباطات


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب