میگویند اسپانسر بیاور، بازی کن و خودت هم درصد بگیر!/ دلیل قطع همکاری خانم بازیگر با مهران مدیری
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، ساناز سماواتی از بازیگران شناختهشده سینما تئاتر و تلویزیون است. سماواتی در کنار فعالیت هنری، بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون نیز هست. وی از میانههای دهه 70 پس از فعالیت در عرضه تئاتر، تقریباً بهصورت همزمان بازی در سینما و تلویزیون را آغاز کرد. با اینحال مخاطبان، سماواتی را بیشتر با سریالهای پربینندهای همچون «مسافر» به کارگردانی سیروس مقدم، «زیر آسمان شهر» (سری سوم) به کارگردانی مهران غفوریان، «نود شب» و «نقطهچین» به کارگردانی مهران مدیری و «تولدی دیگر» ساخته داریوش فرهنگ میشناسند.
او نوروز امسال هم با سریال «شش قهرمان و نصفی» در تلویزیون حضور داشت و این روزها نیز در سریال «محرمانه» به کارگردانی مسلم تهرانی در نقش مادر قصههای مختلف این مجموعه ایفای نقش میکند. در ادامه گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با ساناز سماواتی را از نظر میگذرانید.
بازی در یک سریال تاریخی به کارگردانی سعید سلطانی
قرار است در سریال «مهربانو» به کارگردانی آقای سعید سلطانی ایفای نقش کنم که در حال حاضر در مرحله پیشتولید است. مهربانو یک ملودرام مربوط دوره پهلوی اول است که از اوایل شهریورماه کلید خواهد خورد. اجازه بدهید که درباره جزئیات کار و نقش خودم توضیح بیشتری ندهم چراکه سازندگان سریال خودشان در این باره اطلاعرسانی خواهند کرد.
نمایش «زمین مهربانی» بازخوردهای بسیار خوبی داشت و بین مخاطبان و خانوادهها بهخوبی دیده شد
در کنار فعالیت صنفی بهعنوان بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون، در سریال «بهترین سالهای زندگی ما» به کارگردانی آقای احمد کاوری هم بازی کردهام که منتظر پخش است. علاوه بر این، سریال محرمانه هم که در ارتباط با مسائل و مشکلات نوجوانان است از شبکه 3 پخش میشود که در آن هم نقش مادر را بازی میکنم، حدود یک سال است یک تئاتر موزیکال کودک به نام«زمین مهربانی» را هم روی صحنه داشتم که اجرای آن تا آغاز ماه محرم ادامه خواهد داشت. در این نمایش تقویت نگرش کودکان به محیطزیست، صرفهجویی در انرژی و مهربانی با حیوانات را در قالب 30 آیتم و به شکل غیرمستقیم به بچهها آموزش میدهیم.
خوشحالم که «زمین مهربانی» بازخوردهای بسیار خوبی داشت و بین مخاطبان و خانوادهها بهخوبی دیده شد. متأسفانه نهادهایی مثل شهرداری، سازمان محیطزیست، سازمان آب و فاضلاب یا شرکت برق که متولیان این موضوع هستند از ما حمایت نکردند و در کنار ما نبودند. اما برایم جالب بود که نهادی مثل کمیسیون ملی یونسکو یا مؤسسه بینالمللی صلح از این کار تقدیر کردند.
تجربه نقشهای مختلف در تلویزیون
اینکه در دو دهه اخیر در سریالهای تلویزیونی ژانرهای مختلف و نقشهای متنوعی را تجربه کردهام هم انتخاب خودم بود و هم انتخاب گروه کارگردانی و از این موضوع بسیار خوشحالم. این نشان میدهد که آنها این توانایی را در من دیدهاند که در گونههای مختلف کار کنم و کلیشه نشوم. از طرف دیگر خودم فکر میکنم هنوز بخشی از تواناییهای من کشف نشده، یعنی امیدوارم با کارهای بیشتر، از این توانایی استفاده شود. اصولاً من از آن دسته بازیگرانی هستم که از چالش خوشم میآید. دوست دارم که تواناییام در بازیگری به چالش کشیده شود و این برایم خیلی خوشایند است.
چرا همکاری با مهران مدیری ادامه پیدا نکرد؟
من علاوه بر مجموعه 90 شب که در سال 1379 پخش شد، در مجموعه «طنز 80» که یک مجموعه چند قسمتی بود و سریال «نقطهچین» هم با ایشان کار کردم. این سؤال را زیاد از من میپرسند که چرا همکاری شما با آقای مهران مدیری ادامه پیدا نکرد و در کارهای بعدی ایشان نبودید؟ خب باید بگویم چه دلیلی وجود دارد که من باشم؟ من بهعنوان یک بازیگر در یک پروژه برای یک نقش خاص انتخاب میشوم و به درد این نقش میخورم. دلیلی ندارد که من لزوماً در همه کارهای یک فرد باشم. ممکن است در کار دیگری نقشی را داشته باشند که مناسب من نباشد یا برای همکار دیگری مناسب باشد.
گاهی این اتفاق میافتد که خیلی نقشها را به من پیشنهاد میدهند و من وقتی فیلمنامه را میخوانم به تهیهکننده یا کارگردان میگویم این نقش برای خانم فلانی مناسب است، هم ازنظر سنی هم ازنظر نوع بازی که پیشنهاد شده است. اتفاقاً همسرم همیشه میخندد و میگوید تو تنها خانمی هستی که اینقدر راحت و روان، همکارانت را برای کاری که به خودت پیشنهاد شده معرفی میکنی. در حالی که به نظر من بازیگری صرفاً دیده شدن نیست، بازیگری یعنی همین. یعنی همدلی، همبستگی و همکاری. لزومی ندارد من بخواهم همه جا حضور داشته باشم. بله، امکان دارد از نظر مالی خیلی خوب باشد اما من به کیفیت هم فکر میکنم.
بازیگر خوب سیگار نمیکشد و حلقه در بینیاش نمیاندازد!
ببینید؛ من و تعدادی از همکارانم از اولین گروه انجمن بازیگران کانون تئاتر تجربی بودیم که زیرنظر زندهیاد استاد حمید سمندریان که این کانون را راهاندازی کردند، آموزش دیدیم. ما در میدان فردوسی یک اتاق تمرین داشتیم که خودمان با پول توجیبیهایمان را روی هم گذاشتیم و بدون هیچ پشتوانه مالی آنجا را موکت کردیم. این عشق و تلاش در مسیر آن، در نسل جدیدی که وارد کار بازیگری شدهاند با وجود همه توانمندیها کمتر دیده میشود. نمیگویم نیست، اما خیلی کمتر از گذشته است.
دلیلی ندارد که لزوماً در همه کارهای یک کارگردان باشم
به نظر من این قضیه به عوامل و شرایط مختلفی باز میگردد. به عنوان بازرس انجمن بازیگران با این مسئله خیلی درگیر هستم. اگر بخواهم به مهمترین عامل اشاره کنم باید بگویم از زمانی که که به هنر و بازیگری با نگاه مالی و مادی پرداخته شد اوضاع تغییر کرد؛ یعنی تا قبل از آن ما میدانستیم برای ساخت یک اثر، یک متولی داریم به نام تهیهکننده یا فردی که کارمند تلویزیون است و برای عوامل تولید کاملاً شناخته شده است. همه چیز تعریف شده بود.
شما اگر میخواستی کار تولید بکنی باید در یک دوره سه ساله آموزش میدیدی و تازه بعد از آن سه سال دستیار تولید میشدی. در حرفه بازیگری هم بازیگران عموماً یا تحصیلات دانشگاهی داشتند و یا از کلاسهایی که آن موقع مرسوم بود و برنامه مشخص و اساتید کاربلدی داشت وارد فضای تئاتر و بعد سینما و تلویزیون میشدند، اما الان کلاسهای آموزش بازیگری چه کیفیتی دارد؟
من به هیچکس جسارتی نمیکنم، خود من هم کلاس بازیگری دارم ولی دارم نگاه میکنم زمانی که برای آموزش هنرجویان میگذارم و شهریهای که از آنها دریافت میکنم واقعاً معقول است. علاوه بر آن در کنار آموزشهای مرسوم، اولین نکاتی که در اولین جلسه کلاس به هنرجویانم میگویم این است که یک بازیگر خوب سیگار نمیکشد، برای این که جسمش سالم باشد ورزش میکند، شب زود میخوابد، مطالعه دارد و به دنبال کارهایی مثل خالکوبی و سوراخ کردن بینی و آویزان کردن حلقه در آن نیست!
بازیگر خوب سیگار نمیکشد و دنبال کارهایی مثل سوراخ کردن بینی و آویزان کردن حلقه در آن نیست!
بازیگری یک نگرش است، یک زندگی است، یک عشق است. ما نمیآییم بازیگر شویم برای اینکه معروف شویم و با ما در خیابان عکس بگیرند، ما بازیگر میشویم برای اینکه عاشقانه کار بازی را دوست داریم و میخواهیم شغلمان باشد، یعنی زندگی ما میخواهد از این راه بگذرد؛ ولی حالا شاید مجبور باشیم در کنارش شغلهای دیگر هم داشته باشیم ولی عشق و دلمشغولی ماست. عشق و دلمشغولیمان را به هر قیمتی نمیفروشیم؛ بنابراین اگر این نگرش دوباره باب شود و تکلیف بازیگری معلوم شود میتوانیم به پیشرفت این نسل امیدوار باشیم.
به بهانه حضور اسپانسر، نقشفروشی میکنند!
ببینید خیلی زشت است، اما الان فروش نقش خیلی مرسوم است. متأسفانه برخی عوامل تولد فیلم یا سریال شاید رویشان نمیشود این حرف را بزنند و در خواست پول کنند چون به هر حال امثال من که دیگر به نسبت متولدان اواخر دهه شصت و دهه هفتاد بازیگران قدیمی به حساب میآییم (با خنده) اما صراحتاً میگویند برای این کار اسپانسر بیاور خودت هم بازی کن و درصدی از پول را هم بگیر! این خیلی خیلی جای تأسف دارد. وقتی که پای اسپانسرهای مالی باز شود، متأسفانه شما در پروژههای مختلف آدمهایی را میبینید که اصلاً در آن جایگاه نیستند و اصلاً آن کار را بلد نیستند.
این مسئله فقط در رابطه با بازیگران هم نیست و در تمام صنوف سینما و تلویزیون رایج شده است. بعد وقتی میروی ریشهیابی میکنی و میپرسی این خانم از کجا آمده؟ میفهمی که بله مثلاً دخترخاله سرمایهگذار است. به کارگردان میگوییم آخر این فرد این نقش و این جایگاه نمیخورد، اصلاً سواد این کار را ندارد و مناسب این کار نیست. خود آن کارگردان مجبور است به خاطر آن فرد از یک سکانس چندین برداشت داشته باشد که بالاخره زمان بر و هزینهبر است. اما همان آقای کارگردان با بیمیلی میگوید چه کنم از دست من خارج است، تهیهکننده به اصرار سرمایهگذار این آدم را گذاشته! خیلیها الان در سینما و تلویزیون و بهویژه تئاتر سرمایهگذاری میکنند و تهیهکننده میشوند فقط برای اینکه دیده شوند.
این جریانی بود که از اوایل دهه هشتاد اتفاق افتاد و من از همان زمان با این که جوان بودم و خودم هم کار میکردم ولی واقعاً برایم سؤال بود که چرا مثلاً یک آدم نابلد را آوردهاند که در یک مجموعه طنز بازی کند خب اشکالی ندارد آدم بامزهای است و چند تا دیالوگ طنز هم میگوید اما چرا ما نباید از امثال زندهیادان حسین کسبیان و باقر صحرارودی استفاده کنیم؟ چرا سرکار خانم ژاله علو که بارها عنوان کردند هنوز توان بازیگری دارند با آن هم توانایی شگرف باید بیکار بمانند؟ اینها موضوعات مهمی است که فرصت مفصلی را میطلبد تا به آنها بپردازیم.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/