قصر شیرین؛ قصه تعهد و عاطفه در هنگامه بحران
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ــ سید مرتضی حسینی ــ «قصر شیرین» آخرین فیلم رضا میرکریمی است. اثری که بهمن ماه سال گذشته در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای مخاطبان رونمایی شد که با اقبال منتقدان و تماشاگران نیز مواجه گشت. این فیلم در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را برای محسن قرایی و محمد داوودی و بهترین موسیقی متن را برای امین هنرمند دریافت کند.
قصر شیرین همچنین موفق شد در بیست و دومین جشنواره فیلم شانگهای که از پانزدهم تا بیست و چهارم ماه ژوئن ۲۰۱۹ (بیست و ششم خردادماه تا سوم تیرماه ۱۳۹۸) برگزار شد، جایزه بهترین بازیگر مرد (حامد بهداد)، بهترین کارگردانی و جام طلایی بهترین فیلم را از آن خود کند. این فیلم در شماره اسفندماه ماهنامه فیلم، به عنوان اثر برگزیده نویسندگان و منتقدان این مجله شناخته شد. این فیلم اکران خود را از دوم مردادماه در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است.
میرکریمی پس از فیلم پربازیگر «یه حبه قند» در سال 1389 دو فیلم «امروز» و «دختر» را در مقام تهیه کننده و کارگردان تولید کرد که با وجود موفقیت در جشنوارههای گوناگون، با استقبالی عادی از سوی مخاطبان مواجه شد. آن چه مشخص بود فضا و جنس این دو فیلم هم با وجود استحکام فیلمنامه با جهان فیلمسازی میرکریمی تفاوت داشت. جهانی که در آن روابط انسانی در عین ساده بودن، رنگ و بویی عاطفی داشتند و آدمها فارغ از هر موقعیت و طبقهای به دنبال جایگاه خود در دنیای امروز و البته مناسبات اجتماعی میگشتند.
برخی معتقدند که میرکریمی 53 ساله با درگیر شدن در فضاهای اجرایی سینما همچون دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر، داوری جشنوارههای داخلی و خارجی و تهیهکنندگی فیلمهایی غیر از آثار خود (که نمونه پرسروصدای آن فیلم ما همه با هم هستیم کمال تبریزی بود) دیگر از جهان مختص به خود در نویسندگی و کارگردانی فاصله گرفته است.
« تعهد» و «عاطفه» دو محور اصلی «قصر شیرین» هستند
قصر شیرین اما نشان داد که میتوان همچنان به میرکریمی یه عنوان راوی موفق موقعیتهای بحرانی احساس و عواطف انسانی در جهان امروز امیدوار بود. شاید در نگاه اول خلاصه داستان قصر شیرین برای مخاطبان جذابیت چندانی نداشته باشد.
جلال با بازی حامد بهداد، مردی حدوداً ۴۰ ساله و راننده ماشینهای جادهای است که به خاطر ناتوانی در پرداخت دیه یک تصادف منجر به فوت، مدتی را در زندان به سر برده است. وی همسرش شیرین را که اکنون دچار مرگ مغزی شده و در آستانه مرگ است مقصر به زندان افتادن خود میداند.
جلال برای گرفتن ارثیه و جمعآوری اموال و وسایلش، ابتدا نزد خواهر همسرش میرود، اما در ملاقات با خواهر همسر و باجناقش مجبور میشود تا علاوه بر خودرو، دو کودک خردسالش را هم از آنها تحویل بگیرد. این سرآغاز سفر جلال همراه با دختر و پسرش میشود. به این ترتیب با یک فیلم جادهای مواجهیم که میرکریمی پیش از این هم در «خیلی دور خیلی نزدیک» تجربهای موفق از این گونه سینمایی را به یادگار گذاشته بود.
جلال در این سفر کوتاهمدت به درک جدیدی از خود، همسر، فرزندان و اطرافیانش و گذشته تلخی که داشته میرسد. روندی که البته با فراز و نشیبها و تقابل با شخصیتهای مختلف شکل میگیرد. با این حال، فیلمنامه مستحکم محسن قرایی و بازیهای بهاندازه و باکیفیت بازیگران فیلم در کنار مهارت کارگردانی میرکریمی، این تغییر ذهنیت را طبیعی و پذیرفتنی ساخته است.
حامد بهداد در «قصر شیرین»، تصویری دگرگون از مرد شکستخورده، ناکام، جاهطلب، بیتعهد، آشفته و بیتوجه به ارزشهای اخلاقی ارائه داده است
قصر شیرین اگرچه در لوکیشنهای دیدنی و جادههای تماشایی غرب کشور فیلمبرداری شده است، اما نام آن ارتباطی با شهر قصر شیرین ندارد. وجهتسمیه این فیلم به وعدهای مربوط میشود که جلال به دختر خردسال، باهوش و شیرینزبان خود با بازی نیوشا علیپور داده است که مقصد آنها قصری است که متعلق به مادر آنها یعنی «شیرین» است. وعدهای توخالی که فقط همان دختر خردسال آن را باور کرده و پیگیر آن است اما برادرش (یونا تدین) با نگاههای سنگین و تلخ خود، همچون با مخاطبان نگاه بدبینانه و سرشار از خشمی نسبت به پدری بیتعهد و خالی از مهر و احساس دارد.
پیش از این و در یادداشتی دیگر که پس از موفقیت این فیلم در جشنواره شانگهای منتشر شد به این نکته اشاره کردیم که قصر شیرین یک فیلم جادهای با لوکیشنهای چشمنواز است. این اثر چه از جنبه شخصیتپردازی، چه از لحاظ فرم پرداخت و چه از حیث بازی بازیگران اثری قابل تأمل و متفاوت از رویه جاری فیلمهایی است که در سالهای اخیر رنگ پرده را به خود دیدهاند. مرتضی هدایی بهخوبی توانسته است در عین حال که قدرت فیلمبرداری خود را نشان میدهد، از خودنماییهای بیشازحد و استفاده بیمورد از قابهای کارتپستالی در طبیعت زیبای اطراف شهر یاسوج پرهیز کند.
از سوی دیگر، مؤلفه ورود و خروج شخصیتهای فرعی به ماجرا که از عناصر اصلی فیلمهای جادهای است، به شکلی باورپذیر در جریان فیلم رخ میدهد. توقفهای فیلم یا به تعبیر بهتر توقف دیالوگگویی شخصیتها در ماشین بهموقع است که باعث میشود مخاطب از دیالوگها خسته نشود.
نباید از شیرینزبانی نیوشا علیپور و بازی درونگرا و تحسینآمیز یونا تدین دو بازیگر خردسال فیلم نیز غافل شد. این نقشآفرینی آنقدر خوب بود که این دو هنرمند خردسال در کنار ژیلا شاهی، دیگر بازیگر قصر شیرین را در صف نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن و مرد قرار داد.
حامد بهداد نیز در ادامه تجربههای متفاوت بازیگری در سالهای اخیر، تصویری دگرگون از مرد شکستخورده، ناکام، جاهطلب، بیتعهد، آشفته و بیتوجه به ارزشهای اخلاقی را خلق کرد. این در حالی بود که بهداد در فیلم «سد معبر» و در یکی از آخرین نقشآفرینیهای خود پیش از قصر شیرین بازی متفاوتی از شخصیتی مشابه جلال ارائه داده بود، اما وی در قصر شیرین بدون تکرار این نقش و با یک بازی کنترل شده و درونگرا با تکیه بر تغییر حالات چهره و خشم پنهان در چشمها، سیمایی متفاوت از یک شکستخورده را به نمایش گذاشت.
«تعهد» و «عاطفه» دو محور اصلی قصر شیرین هستند. این دو عنصری در بستر یک درام با پنج شخصیت تعبیه شدهاند. از میان این پنج شخصیت، جلال، همسر دوم او و دختر و پسر خردسالش سرنشینان خودرو قرمزرنگی هستند که در جادههای پرپیچوخم به مقصدی بهظاهر مشخص اما درواقع مبهم در حال حرکتاند. گفتگوها و رفتارهای آنان است که به اسکلت اصلی داستان قصر شیرین پوست و گوشت و روح میبخشد.
«شیرین» همسر جلال، شخصیت پنجم داستان محسوب میشود که در تمام طول فیلم غایب است؛ از او بهجز فیلم کوتاهی که با موبایل ضبطشده است تصویری نمیبینیم اما با این حال همچون جلال و همسر دومش مدام در معرض قضاوت مخاطبان قرار میگیرد. فراز و نشیب قضاوت مخاطب درباره ماهیت و شخصیت شیرین در سکانسهای مربوط به حضور جلال در گلخانه و صحبت با کارفرمای همسرش به اوج میرسد.
«قصر شیرین» فیلمی بیادعا با داستانی انسانی است که مخاطب را در تعلیقی میان زوال و انسجام خانواده قرار میدهد
هنر فیلمنامهنویسی محسن قرایی و محمد داوودی در کنار توانایی میرکریمی باعث میشود تا تماشاگر تا پایان فیلم، در ارتباط با شخصیتها مدام در حال برچسبزنی از یکسو و رفع اتهام و انگزدایی از سوی دیگر باشد.
تماشاگر درعینحال که نمیتواند بیمسئولیتی، خونسردی، فقدان عاطفه، بی تعهدی و بیعاطفگی او را ببخشد، اما با این حال تلاش ناکامی دارد تا مفری برای تبرئه او و البته همسر دومش (با بازی خوب ژیلا شاهی) بیابد و از این طریق شاید بتواند کمی هم با او همدردی کند. اینگونه است که از نیمه دوم فیلم و با اندکی رو آمدن لایههای پنهان شخصیت جلال، برای مخاطب علاوه بر سرنوشت دو کودک معصوم، آینده جلال و همسر دومش نیز اهمیت مییابد.
به این ترتیب سفر کوتاه جلال در مسیر نامعلومی که به تعبیر دختر خردسالش باید به قصر وعده دادهشده بیانجامد، به محملی برای یک مبارزه درونی بین خواستهها، علایق، نگرانیها و تمناهای او تبدیل میشود. مجالی برای فرار از زوال و رسیدن به کمال از حیث مادی و معنوی.
قصر شیرین فیلمی بیادعا با داستانی انسانی است که مخاطب را در تعلیقی میان زوال و انسجام خانواده به چالش میکشد. علاوه بر این، در قصر شیرین با فیلمی با پایانبندی شگفتانگیز مواجهیم. در این پایانبندی شخصیت اصلی داستان در موقعیتی شبیه به عامل بحرانزای داستان (تصادف منجر به فوت) قرار میگیرد و اینجاست که مخاطب تمام آنچه در طول فیلم دیده است را در ذهن خود حلاجی کرده و تصمیم جلال را حدس میزند. تصمیمی که میتواند وی را به تداوم زوال یا گرایش به کمال رهنمون سازد.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/