اهمیت راهبردی عملیات کردستان
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، عصر روز چهارشنبه، کردستان عراق دوباره لرزید، لرزشی که البته نه یک حادثه طبیعی بود و نه گستره آن شامل همه مردم یعنی ساکنان شرقی کردستان عراق میشد. چهارشنبه عصر تا پنجشنبه کردستان عراق و بهصورت دقیق مقر و محلهای تجمع گروهکهای تروریستی وابسته به حزب منحله دموکرات هدف گلوله و موشکهای پیشرفته سپاه پاسداران ایران قرار گرفت و بهواقع نقاطی از این منطقه نه اینکه شخم خورده باشد، بلکه به عمق چندین متر زیر و رو شد. آنچنان که در اطلاعیه سپاه پاسداران هم آمده است، این اقدام در واکنش به عملیاتهای اخیر گروهکهای تروریستی مستقر در اقلیم کردستان صورت گرفت و تنها بخشی از پاسخ این نیرو به شهادت سه تن از پاسداران مرزهای غربی کشور بود. این عملیات از همان عصر چهارشنبه میان بسیاری از رسانههای جهان بازتابهای زیادی داشت و مورد توجه قرار گرفت که در جای خود نشان میداد این رسانهها نیز به اهمیت آن پی بردهاند. درباره این عملیات هرچند میتوان به تفصیل سخن گفت و ارزشمندی آن را در ابعاد مختلف بررسی کرد، اما بهطور خلاصه باید گفت عملیات مهم هفته گذشته سپاه از دو جنبه بسیار مهم قابل بررسی است.
اول: جنبه فنی و نظامی
اقدام سپاه پاسداران در هدف قراردادن مقر تروریستها در مرزهای شرقی عراق، بهنحوی از دیگر عملیاتهای مشابه سپاه متفاوت بود چراکه برای اولینبار از تجهیزات جدید و ترکیب چند توانمندی پیشرفته این نیرو استفاده میشد. مراجعه به تصاویر منتشرشده از این عملیات گویای این است که توپخانه کششی MH-41 با تسلیحات کالیبر 155 میلیمتر قادر است اهدافی تا گستره حدودا 40 کیلومتری را هدف قرار دهد. این مجموعه تسلیحاتی سپاه آنگونه که سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی در اواخر خردادماه گذشته گفته بود توانسته به توانمندی بالایی در نقطهزنی اهداف مورد نظر با هدایت لیزری مجهز شود. سردار پاکپور در آن زمان توضیح داده بود که توپخانه سپاه پاسداران بعد از این از گلولههایی ملقب به کراسنوپل (Krasnopol) که از توانمندی لیزری برای افزایش دقت بهره میبرند، برای نقطهزنی استفاده خواهد کرد و بهعبارتی برای هدف قراردادن هر نقطهای تنها از یک گلوله استفاده خواهد شد. وعدهای که مشخص شد بهسرعت عملیاتی شده و در سطوح وسیع مورد استفاده قرار گرفته است. نباید از یاد برد که بخشی از عملیات یگانهای پهپادی سپاه که در این عملیات حاضر بودند، وظیفه هماهنگی با این موشکها و هدایت لیزری آنها را برعهده داشتند.
یگانهای پهپادی البته بخش دیگری از این عملیات را نیز اجرایی کردند، جایی که تصاویر منتشر شده نشان میدهد پهپادهایی با نام «مهاجر6» در عملیات شرکت داشته و توانستهاند با قوت منحصربهفرد خود در عملیاتهای برد بلند تا عمق دشمن حرکت کرده و بهصورت نقطهزنی اقدام به مواجهه کنند. این پهپادها با جستوجوگرهای پیشرفته لیزری و حرارتی میتوانند در هر شرایط آب و هوایی اقدام به عملیات کرده و با دقت ویژهای اهداف خود را نابود کنند.
دوم: جنبه امنیتی و سیاسی
چالش سیاسی و امنیتی ایران از اردیبهشتماه سال 97 وارد عرصه جدیدی شد و بهعبارتی چالش هستهای تبدیل به یک کارزار بزرگ سیاسی با چاشنی تنشها و رویدادهای امنیتی شد؛ به این معنی که آمریکا برای محققکردن ایده فشار حداکثری بر ایران، از هیچ ابزاری فروگذار نکرد و تمام توان خود و متحدانش را برای فشار به ایران به میدان آورد، کارزاری که یک بعد آن مساله امنیت ایران بوده و هست. سوای اینکه آمریکا تلاش میکند هژمونی خود در فشار بر ایران بهویژه در محورهایی چون صادرات نفت صفر، عدم همکاری مالی و بانکی و عدم صادرات کالا به تهران را به رخ بکشد، بهوضوح در تلاش است تا امنیت و آرامش ایران را نیز به مخاطره کشانده و آن را متزلزل کند. اتفاقات دیماه سال 96 نمونهای از تلاشهای خارجی برای به آشوب کشاندن ایران بود و اقدامات دیگری چون تحرکات تروریستی در مرزها یا ورود غیرقانونی پرندههایی چون گلوبال هالک به جغرافیای ایران، ناامن نشان دادن مرزها و معتبر تصویرکردن احتمال دیگری و جنگ. در این بازی البته ابزارهای دیگری مانند حمله به چند کشتی در الفجیره امارات، هدف قراردادن نفتکشهای ژاپنی در دریای عمان، سخنرانی نتانیاهو و توضیح اینکه جنگندههای F35 این کشور قادرند اهدافی را در ایران مورد هدف قرار دهند یا در چند روز گذشته ایجاد یک خط خبری درباره تشکیل ائتلاف نظامی برای اسکورت کشتیهای خارجی در خلیجفارس و تنگههرمز نیز جای گرفته که بهوضوح همگی تکمیلکننده پازلی برای تحت فشار قراردادن تهران هستند.
ارزش استراتژیک و سیاسی اقدامات نظامی ایران
در مقابل این اقدامات که غالبا رسانهای هستند و هیچ وجه عملیاتی و میدانی نمیتوانند به خود بگیرند، مقامات ایران بهویژه فرماندهان نظامی نشان دادهاند هیچکدام از حرفهایشان رسانهای و بدون پشتوانه عملیاتی نیست و وقتی اعلام میکنند در دفاع از تمامیت ارضی و امنیت کشور هیچ خط قرمزی را نمیشناسند، یعنی برای رسیدن به هدف قادر به طی کردن هر مسیر دشواری هستند. هدف قراردادن پرنده پیشرفته جاسوسی آمریکا در آسمان استان هرمزگان، قبل از اینکه نشاندهنده توانمندی ایران در جنگ هوایی آنهم در ارتفاعی قریب به 70 هزار پا بود، از شجاعتی خبر میداد که پشت این اقدام قرار دارد و بدون هراس از نام و هیمنه آمریکا قادر است پرندهای پیشرفته که ارزشی بیش از 200 میلیون دلار دارد را هدف قرار دهد. این شجاعت ایرانی و آن قدرت دفاعی البته با هدف قراردادن گلوبال هالک با تمام ابعاد مشخص نشد، بلکه تمام وجوه آن وقتی مشخص شد که آمریکاییها صرفا به چند اقدام رسانهای و چند توئیت دونالد ترامپ اکتفا کردند و بعدا حتی از سپاه بابت هدف قرارندادن هواپیمای دیگرشان قدردانی هم کردند. این مجموعه اتفاقات مربوط به گلوبال هالک اگرچه نشاندهنده عزم ایران برای تامین امنیت و هدف قراردادن یک پرنده متجاوز بود، اما در سطحی بالاتر متلاشیکننده هرگونه فکر و ایدهای بود که حملهای هرچند محدود به ایران را تئوریزه میکرد. در ماجرای اخیر، یعنی هدف قراردادن مقر تروریستها در کردستان عراق هم، بیش از آنکه قوت ایران در مواجهه با یک گروهک تروریستی نمایان شود، یک پیام سیاسی-امنیتی منتقل شد؛ پیامی که قوت بازدارندگی ایران را به رخ میکشید و به همه دنیا مخصوصا آنهایی که در خلیجفارس و دریای عمان مشغول فعالیت رسانهای هستند، میگفت اگر دست از پا خطا کنند با واکنشی هولناک مواجه خواهند شد.
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/4112/
انتهای پیام/