دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 ارديبهشت 1398 - 03:30

اختلاف روسیه و اوکراین در «زنبورهای خاکستری»

انتشارات افق رمان «زنبورهای خاکستری» اثر آندری کورکوف را با ترجمه آبتین گلکار منتشر کرده است. 
کد خبر : 381965
001.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، انتشارات افق که ناشران مطرح در زمینه ادبیات داستانی است رمان «زنبورهای خاکستری» اثر آندری کورکوف را با ترجمه آبتین گلکار منتشر کرده است. 


آندری کورکوف نویسنده اوکراینی رمان «زنبورهای خاکستری» همان نویسنده رمان مشهور «مرگ و پنگوئن» است. کورکوف متولد ۱۹۶۱ میلادی در شهر سن پترزبورگ شوروی سابق است. آثار او پر از طنز سیاه و سفید و عناصر سورئالیسم است که به واقعیت‌ها و اتفاقات پس از فروپاشی شوروی می‌پردازد. آثار کورکوف در بسیاری از کشورهای جهان و به بیش از ۳۷ زبان دنیا ترجمه شده‌است.



کورکوف شهرتش را بیش از هر چیز مدیون رمان «مرگ و پنگوئن» است؛ رمانی که درباره حوادث و اتفاقات اوکراین پس از جدایی از شوروی است. کورکوف در آخرین کتابش با عنوان «زنبورهای خاکستری» که مربوط به سال 2018 است، در قالب داستان به نزاع بر سر شبه‌جزیره کریمه که یک جنگ و اختلاف قدیمی است پرداخته است.


ماجرای اصلی کتاب «زنبورهای خاکستری» درباره‌ی مردی است که خسته از جنگ تنها و تنها به زنبورهایش فکر می‌کند و می‌خواهد آن‌ها صحیح و سالم باقی بمانند و از این جدال جان سالم به سر ببرند. «زنبورهای خاکستری» مثل «مرگ و پنگوئن» باز هم از ارتباط انسان و طبیعت حرف می‌زند اما حرف اصلی آن چیزی فراتر از این رابطه است. «زنبورهای خاکستری» را آبتین گلکار از روسی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات افق آن را با قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر کرده است.


آبتین گلکار مترجم ایرانی، پژوهشگر زبان و ادبیات روسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس که سابقه ترجمه آثار نویسندگان بزرگ روسی مانند نیکلای گوگول، نیکلای اردمان، آلکساندر هرتسن را در کارنامه خود دارد به سراغ اثر تازه کورکوف رفته و آن‌‌را به فارسی برگردانده است.



انتشارات افق رمان «زنبورهای خاکستری» را با ترجمه آبتین گلکار از زبان روسی به فارسی در 74 فصل کوتاه و 464 صفحه در قطع رقعی با قیمت 60 هزار تومان وارد بازار کتاب کرده است.


انتشارات افق که در سال ۱۳۶۹ تأسیس شد و تا ۱۲ سال کتاب‌هایی اغلب برای کودک و نوجوان منتشر می‌کرد. از سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را با انتشار ادبیات بزرگسال گسترش داد.


در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «سرگئیچ گفت: آیسیلو سویه چه اسم‌های عجیبی اینجا پیدا می‌شود!


آیسیلو لبخند کم‌رنگی زد و انگار که چیزی به یادش آمده باشد گفت: اسم من واقعاً خیلی کم است. مادرم اسم مرا از روی خواهر کوچک‌ترش گذاشت. خواهرش موقع تبعید تاتارهای کریمه مرده بود. بچه بود. اینجا بپیچید به چپ همین‌جا!


سرگئیچ پیچید و بلافاصله در برابرش کوهی شگفت‌انگیز سر برآورد که تا بالا از جنگل سبز و انبوهی پوشیده شده بود و قله از سنگ زرد داشت.


«اوهو»ی بلندی از دهان سرگئیچ پرید.


زن آختم با ملاطفت گفت: کوه منقوپ است. پدربزرگ من موقع حمله آلمانی‌ها آن‌جا پناه گرفته بود. بعد از جنگ، سربازهای شوروی او را گرفتند و اعدام کردند. همین‌جا اعدامش کردند، کنار درمانگاه ترک اعتیاد قدیروف.


زنبوردار با تعجب نگاهش را از کوه عظیمی که با وجود فاصله زیاد عظمتش بر آن‌ها سنگینی می‌کرد، برداشت و به سمت آیسیلو برگشت؛ چطور؟ اینجا معتاد زیاد دارید؟


نه. ما نه. از شرح‌های دیگر می‌آورند. درمانگاه خصوصی بود. دکتر قدیروف مواجه معالجه‌شان می‌کرد. ولی وقتی روس‌ها آمدند، از اینجا رفت. می‌گویند رفته کی‌یف. روس‌ها اجازه نمی‌دادند معتادها را معالجه کند. آن ساختمان سمت راست را ببینید! درمانگاه همان‌جا بود!»


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب