دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 بهمن 1397 - 11:23
دانشجویان مکتب شهادت/7؛

انتظار بی‌پایان مادر و وصال 2 برادر شهید پس از 28 سال

دو برادری که پس از شهادتشان، مادر تنها پیکر یکی را در آغوش گرفت و در غم فرزند کوچکتر سوخت تا شمع جانش خاموش شد.
کد خبر : 360520
212.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه تشکل‌های دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، شهیدان سید ناصر و سید منصور مهدوی نیاکی، دو برادر بودند که تولد و حیات مبارکی داشتند و با شهادتشان، همسفر بهشتی شدند؛ متن حاضر، شرح کوتاهی از لحظه تولد تا شهادت و همچنین وصال این دو برادر پس از 28 سال از شهادتشان در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) آمل است.


هدیه‌های آسمانی


بی‌شک ولادت فرزندانی شایسته در روزهای مبارک، از هدیه‌های آسمانی بود که خدا به خانواده‌ای از نسل سادات که دل به رضای او و محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسته بودند، عطا کرد. شهید سیدناصر مهدوی نیاکی در روز 15 خرداد 1342 مصادف با قیام خونین مردم ایران علیه رژیم ستم‌شاهی یعنی 3 روز پس از مراسم آیینی عاشورای حسینی و برادر کوچک‌ترش شهید سید منصور مهدوی نیاکی در روز 3 فروردین 1346 مصادف با ایام عید نوروز و عید سعید قربان در شهر آمل به دنیا آمدند.


دو برادر دوشادوش هم در کنار تحصیل، کمک‌کار پدر و مادر بودند تا آنجا که با آغاز جنگ تحمیلی، با رضایت والدین برای یاری و نصرت دین خدا، به‌سوی جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند.


سیدناصر در شروع جنگ دانش‌آموز پایه سوم دبیرستان بود و سیدمنصور هم در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بود؛ سیدناصر در زمستان 1359 به‌عنوان اولین تجربه خود در جبهه مریوان جنگید؛ پس از چند ماه به آمل بازگشت و تحصیلات دبیرستانش را به پایان رساند و سپس در سال 1361 در عملیات فتح‌المبین در جبهه خوزستان حضور یافت.


سیدمنصور هم تحصیل خود را ادامه داد و در کنار تحصیل به فعالیت‌های هنری و ورزش‌های رزمی اهتمام ویژه داشت و دوره تخصصی غواصی را گذرانده بود؛ حالات روحی و نماز شب از او چهره‌ای شاخص ساخته بود؛ مهارت او در زمینه رزمی و ورزشی باعث شد تا به‌عنوان غواص در لشکر 25 کربلا حضور یابد و در عملیات والفجر 6، هورالعظیم و کربلای 4 نقش‌آفرینی کند.


سبقت در جبهه علمی


در سال 1362، سیدناصر (برادر بزرگ‌تر) با قبولی در کنکور و پیشی گرفتن از حریفان، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول به تحصیل شد اما دیری نپایید که برادر کوچک‌ترش، در میدان بزرگ‌تری به نام شهادت از او پیشی گرفت. روزهای سختی بود وقتی خبر شهادت سیدمنصور که به‌عنوان غواص در عملیات کربلای 4 حضور یافته بود، به گوشش رسید؛ گفته بودند در روز 4 دی 1365 به شهادت رسیده اما کسی پیکرش را نیافته بود.


پرواز پرستوها


تا چند ماه اخبار ضدونقیضی در مورد شهادت و یا اسارت سیدمنصور به خانواده‌شان می‌رسید؛ اخباری که بر اضطراب خانواده می‌افزود، اما برادر بزرگ‌تر مرد میدان نبرد بود و نفس کشیدن در جبهه‌های نبرد را بر زندگی آرام پشت جبهه ترجیح می‌داد. سیدناصر بار دیگر به سمت جبهه روانه شد و این‌بار در جبهه ماووت حضور یافت تا آنجا که پس از شش ماه از تحمل غم هجران برادر، در روز دوم تیرماه 1366 مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) چون پرستویی پر کشید و آسمانی شد و با شهادتش همسفر برادر کوچک‌تر تا بهشت شد.


مادری دل‌شکسته


پیکر سید ناصر پس از شهادت به آغوش مادر رسید اما داغ در آغوش کشیدن سیدمنصور، سینه مادر را 23 سال سوزاند و مادر همچون شمعی آن‌قدر سوخت تا خاموش شد؛ پدر شهید اما غمی دیگر داشت و تا سال‌ها پس از شهادت دو فرزند بر مزار خالی سیدمنصور و مزار فرزند بزرگ‌ترش سیدناصر گریست و یک سال پیش از همسرش، چشم از جهان فروبست.


یوسف گم‌گشته باز آمد


انتظار پدر و مادر شهید، بی‌حکمت نبود، هرچند تا پایان عمر بابرکتشان خبری از پیکر شهید نشد اما 5 سال پس از رحلت مادر، نام شهید سید منصور مهدوی نیاکی در بین 175 شهید غواص و خط‌شکن اروندرود درخشید. شهیدی که عکس پیکرش با دستان بسته در رسانه‌ها مشهور شده بود پس از 28 سال در کنار مزار برادر شهیدش در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) آمل آرمید.



فرازی از وصیت‌نامه دانشجوی شهید سیدناصر مهدوی نیاکی


«به میدان‌ها نبرد اعزام می‌گردیم چراکه این جنگ تکرار تاریخ است. زمانی بت‌پرستان با برپا کردن آتش، ابراهیم خلیل‌الله را در آتش افکندند که به‌ حکم خدای ابراهیم، آتش گلستان شد و حالا با روشن کردن آتش جنگ به مبارزه با ابراهیم زمان به جنگ و ستیز می‌پردازند که با حضور ما در جبهه‌های رزم به یاری خدا این آتش جنگ بر رهبر ما سرد و خاموش می‌‌شود.»


انتهای پیام/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب