میرویم تا خط امام بماند
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، شهید مهدی رجببیگی، جوانی مؤمن و انقلابی و دانشجوی رشته مهندسی راه و ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران، نویسنده و روزنامهنگاری بصیر، معلم و جهادگری دلسوز و خستگیناپذیر و نیز شاعر و مداحی عاشق و دلسوخته بود که در تسخیر لانه جاسوسی نقش مؤثر داشت. وی همچنین نماینده دانشجویان پیرو خط امام (ره) و مسئول برگزاری گردهمایی جنبشهای آزادیبخش جهان در تهران بود.
مهدی رجببیگی در سال 1336 در دامغان چشم به جهان گشود؛ بعدها به همراه والدینش به تهران آمد و در محله ضعیف و فقیرنشین تهران ساکن شد و با محرومیت و استضعاف در حکومت ستمشاهی پهلوی دستوپنجه نرم میکرد؛ چون خود در محرومیت پرورش یافته بود، از کودکی به قشر مستضعف احترام میگذاشت و به آنها یاری میرساند. حتی در خاطرهای از مادرش نقل شده که در دوران دانشآموزی برای کمک به مستخدم مدرسه، زودتر از دیگران در مدرسه حاضر میشد.
در احوالات او نقل شده که حالات عرفانی عجیبی داشت، بسیاری از روزها را روزه میگرفت و شبها به عبادت و نماز شب مشغول میشد.
فریادگر نماز جمعه
در بدو ورودش به دانشکده فنی دانشگاه تهران و تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان در سال 1354، مسئولیت شورای دانشجویی دانشکده فنی را بر عهده گرفت. علیرغم اینکه دانشجوی قوی ازلحاظ درسی بود به فعالیتهای صنفی و سیاسی دانشجویی نیز میپرداخت. در دانشگاه موضعگیریهای کوبنده انقلابی داشت؛ اطلاعیهها و بیانیههای جنبش دانشجویی را بیشتر خودش مینوشت؛ در اوایل انقلاب، صدای این شهید بسیار از تریبونهای نماز جمعه شنیده میشد.، وی از طراحان و فعالان اصلی در برگزاری تجمعات دانشجویی و نیز فریادگر شعارهای انقلابی بود.
فاتحان لانه
شهید مهدی رجببیگی در تسخیر لانه جاسوسی نقش بسزایی داشت و نامش در زمره فاتحان لانه ثبت شده است.
تلاش خالصانه او برای اعتلای اسلام ناب محمدی باعث شد تا سرانجام در پنجم مهرماه 1360 به دست منافقان کوردل به شهادت برسد. شهید مهدی رجببیگی میگفت: میرویم تا خط امام بماند؛ از یکسو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند.
مزار این شهید بزرگوار در بهشتزهرا، قطعه 24، رديف 97، شماره 4 قرار دارد.
سرودهای از شهيد مهدي رجببیگی:
خون شد دلم خدايا، رحمي نما به حالم/ از دوری رفيقان آشفته شد خيالم
تا قله هدايت، ياران من برفتند/ گمگشتهام خدايا در كوچه ضلالم
همچون پرنده عاشق، من عاشق پريدن/ اندر غم شهيدان بشكسته هر دو بالم
از شاهدان تاريخ ديدار تازه گردد/ فالي گرفتهام دوش، خوشبين نمود فالم
آيم بهسوی جنت تا رويتان ببينم/ مهمان شوم شما را گر حق دهد مجالم
دل نوشتههای شهید رجببیگی در وصف امام خمینی (ره):
اگر كوچك باشم، بزرگیات را میستایم و اگر بزرگ باشم عظمتت را.
اگر فقير باشم غنايت را میستایم و اگر غني باشم سخاوتت را.
اگر سخی باشم امساکت را و اگر ممسک باشم ایثارت را.
اگر كافر باشم ايمانت را میستایم و اگر مؤمن باشم تقوايت را.
اگر كور باشم بينايت را و اگر بينا باشم بصيرتت را.
اگر دشمن باشم جهادت را میستایم و اگر مجاهد باشم شجاعتت را.
اگر بخیل باشم، کرمت را میستایم و اگر کریم باشم، جودت را.
اگر مشرك باشم اسلامت را میستایم و اگر مسلمان باشم ايمانت را.
اگر مبارز باشم رزمت را میستایم اگر رزمنده باشم صبرت را.
اگر صبور باشم حلمت را و اگر حليم باشم علمت را
اگر عليم باشم عملت را و اگر عامل باشم عزمت را.
اگر متقي باشم زندگیات را و اگر زنده باشم مرگت را؛ اگر مرده باشم خاكت را و اگر خاك باشم جسمت را و اگر جسم باشم روحت را و اگر روح باشم پروازت را و اگر پرنده باشم آوازت را ستايش میکنم.
اگر بصير باشم نيرويت را و اگر نيرومند باشم فروتنیات را و اگر فروتن باشم قاطعيتت را و اگر قاطع باشم عدلت را و اگر عادل باشم شهامتت را میستایم.
اگر عظيم باشم كوه بودنت را و اگر كوه باشم قلهات را و اگر قله باشم بلندايت را ستايش میکنم.
اگر شجاع باشم فتحت را و اگر فاتح باشم رحمتت را و اگر رحيم باشم فهمت را و اگر فهيم باشم عشقت را و اگر عاشق باشم وفايت را میستایم.
و اگر مؤمن باشم صداقت را و اگر صادق باشم تفسيرت را و اگر مفسر باشم راهت را و اگر رهرو باشم نصرتت را و اگر ناصر باشم عزيمت را میستایم.
و اگر تشنه باشم از چشمه علمت و جويبار حلمت و دريای ايمانت و آبشار اندیشهات مینوشم تا سيراب شوم و درنهایت راه پاك زندان زندگیات را درمینوردم تا به قلههای رفيع فلاح و انسانيت دست يابم.
انتهای پیام/ 4122/ن
انتهای پیام/