تکرار ترجیعبند مذاکره با آمریکا مغایر با اصل 152 قانون اساسی است / گامهای بعدی کاخ سفید علیه ایران
گروه بینالملل خبرگزاری آنا - حسین ارجلو؛ همهچیز از توئیت ترامپ در مورد پیشنهاد ظریف برای مذاکره تهران – واشنگتن آغاز شد. رئیسجمهور آمریکا شنبه در یادداشتی توئیتری نوشت: «وزیر امور خارجه ایران میگوید که ایران خواستار مذاکره با ایالاتمتحده است اما خواستار رفع تحریمهاست. نه ممنون!» ظریف به تازگی در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل درباره احتمال مذاکره با آمریکا در پی ترور سپهبد سلیمانی گفت: «خیر، من هرگز این احتمال را رد نمیکنم که افراد، رویکردهای خود را تغییر دهند و حقایق را درک کنند. برای ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته باشد. آنچه مهم است، نوع رفتار آنها است. دولت ترامپ میتواند، گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند.»
درخواست مذاکره با «دولت محارب» آمریکا نادیده گرفتن قانون اساسی است
فارغ از حس تحقیری که از ناحیه این اظهارنظر نسنجیده به ملت ایران دست داد، روشن نیست چرا رئیس دستگاه دیپلماسی، موضوع مذاکره که بارها از سوی دولت فعلی مطرحشده را در شرایطی که کشور تحت شدیدترین تحریمها ذیل «راهبرد فشار حداکثری» است، دوباره پیش کشیده است. اگر مسئله، یادآوری صلحطلب بودن جمهوری اسلامی است، این ویژگی در دولت دوازدهم نهادینه نشده چراکه در اصل 152 قانون اساسی به آن اشارهشده است اما گویا وزارت امور خارجه و شخص وزیر، به توازن در سایر مؤلفههای این اصل که سیاست خارجی را «بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب» تعریف کرده، اعتقادی ندارند!
این در حالی است که آمریکا با ترور سپهبد سلیمانی و پیش از آن با به راه انداختن جنگ نیابتی در سوریه و عراق و به شهادت رساندن صدها نفر از نیروهای مستشاری ایران ازجمله فرماندهان برجسته کشور، حمایت از کشتار صدام در طول جنگ تحمیلی و ساقط کردن هواپیمای مسافربری در اواخر دفاع مقدس، رسماً و بدون پردهپوشی به دولتی «محارب» تبدیلشده و دم زدن از روابط صلحآمیز با این کشور بهویژه پس از شهادت فرمانده سپاه قدس، نادیده گرفتن غرور و امنیت ملی به شمار میآید.
بیشتر بخوانید:
چرا ترامپ بر گفتگو با ایران زیر سایه تهدید اصرار دارد؟ / توهم «هنر معامله» و مذاکره از موضع قدرت
سناریوهای ضدایرانی کاخ سفید برای یک سال آینده / واشنگتن آزموده را میآزماید!
از طرفی، «نفی سلطهپذیری» و «عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر»، شاخصهای بسیار کلیدی و حائز اهمیتی هستند که در قیاس با گزاره «صلحطلب» بودن در سیاست خارجی، تقریباً به فراموشی سپرده شدهاند.این اظهارنظر شاذ جناب وزیر همچنین، واکنشی بیسابقه در سیاست خارجی آمریکا به همراه داشت. برای اولین بار در تاریخ کاخ سفید، یک رئیسجمهور در یک پلتفرم پربازدید مجازی، مستقیماً به درخواست مذاکره وزیر خارجه ایران پاسخی تحقیرآمیز میدهد. ضمن اینکه توجیه آقای ظریف درباره برداشت غلط ترامپ از سرخط خبرهای فاکس نیوز، از اشتباه محاسباتی وزیر خارجه کشورمان نمیکاهد.
ترامپ هرگز ابزار فشار خود را کنار نمیگذارد
افزون بر این، تأکید دوباره بر مذاکره از جانب رئیس سیاست خارجی ایران، در حالی است که رهبر معظم انقلاب به کرات در مورد مضار و ممنوعیت مذاکره با آمریکا و اینکه فرقی میان رؤسای جمهور دموکرات و جمهوریخواه نیست تأکید کرده و در نماز جمعه دو هفته پیش نیز بر آن تصریح کردند. تحلیل راهبردی تیم سیاست خارجی کشورمان متأسفانه با واقعیات جاری مطابقت ندارد چراکه جمعبندی آقای ظریف و مشاورانش این بوده و هست که امکان و احتمال کوتاه آمدن کاخ سفید از تحریمها بهعنوان مهمترین ابزار فشار تحریمها وجود دارد و هنوز میتوان به توافقی برد – برد امیدوار بود.
اما تجربه مذاکره با غرب و آمریکا در برجام ثابت کرد که آمریکا و متحدانش نهتنها به مذاکره صادقانه و وفای به عهد اعتقادی ندارند، بلکه هر جا بوی گفتگو را استشمام کنند، جریتر شده و سنبه فشار و تحریم را با قدرت مضاعفی بکار میبرند.
واکاوی سیاست کاخ سفید در قبال ایران نشان میدهد که آمریکا به چیزی کمتر از ازاله مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی و بالا بردن کامل دستها رضایت نمیدهد و مادامیکه این هدف محقق نشود، مجوز ذرهای کاهش در فشارهای تحریمی را صادر نمیکند و حاضر نیست کمترین امتیاز را به ابر حریف خود در غرب آسیا واگذار کند.
باز کردن پای ناتو به غرب آسیا و تشکیل جبهه عبری – عربی علیه ایران با اهرم معامله قرن
از منظر ترامپ - همانگونه که در رابطه با کره شمالی به همین شکل عمل کرد - مذاکره مفهومی جز تسلیم محض ندارد و قرار دادن شرط و شروط ایران برای آن، بیمعناست. پس از فعال شدن مکانیسم حل اختلاف (موسوم به ماشه) که به لغو قطعنامه 2231 شورای امنیت و بازگشت تحریمهای این شورا منتهی میشود، گام بعدی آمریکا عبارت است از همراه کردن بازوی نظامی اتحادیه اروپا (ناتو) برای تنگتر کردن حلقه محاصره ایران.
اروپا از رهگذر عدم اجرای تعهداتش در برجام که نقض آشکار این توافقنامه بینالمللی است تا بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت، نشان داده که رفیق گرمابه و گلستان آمریکاست و بهاحتمالزیاد، در انتقال بخشی از نیروهای خود به منطقه برای ارسال پالس تهدید نظامی به ایران با واشنگتن همکاری خواهد کرد.
وجه دیگر حلقه فشار آمریکا علیه کشورمان، به رونمایی از بخش سیاسی معامله قرن بازمیگردد. با ملاحظه فرایند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با ارتجاع منطقه و مواضع یکسان برخی از کشورهای عربی در برابر موضوعات منطقهای و توان موشکی ایران، تردیدی نیست که بخش مهمی از معامله قرن، ناظر به تشکیل جبهه عبری – عربی در برابر انقلاب اسلامی خواهد بود.
ازاینرو در چنین شرایطی که دشمن، شمشیر را از رو بسته، دم زدن از مذاکره فارغ از اینکه چه کسی در اتاق بیضی کاخ سفید نشسته، مفهومی جز کوتاه آمدن از منطق «مقاومت حداکثری» و میراث جاودان سردار سلیمانی ندارد.
انتهای پیام/4106/
انتهای پیام/