دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت بهرنگ علوی برای علی ملاقلی‌پور؛

برای هم‌نسلی که می‌خواست شریف‌زاده باشد تا آقازاده

بیاییم قبل از اینکه به او نمره قبولى یا مردودى بدهیم، یک بار، فقط یک بار «قندون جهیزیه» را ببینیم.
کد خبر : 35898

هم‌نسلى که صداى آژیر قرمز را شنید، اما به جاى رفتن به پناهگاه این بار به میدان مین، براى خنثى کردن رفت ...


هم‌نسلى که هم چون «مجنون»، در مسیر «افق» به «مزرعه پدرى» رفت، اما «میم مثل مادر» را سرمشق روزگار خود کرد. او انتخابش «پرواز در شب» براى دیدن «خسوف» نبود، او مقصدش «پناهنده» شدن براى خوردن «قارچ سمى» نبود.


چون آگاه بود عابرین این زیر گذر به سادگى، ملحفه سفید روى صورتش می‌کشند.


دور سرش جمع می‌شوند و با ترحم به او می‌گویند :


حیف، این‌ها «نسل سوخته» ... هستند.


او انتخابش «سفر به چزابه» بود به همراه «هیوا» تا از «نینوا» بگذرد و میان «نجات یافتگان» باشد.


او به جایی رسید که در نهایت دو دست بر آسمان برد


و با صداى بلند فریاد زد:


خدایا من «قندون جهیزیه» هستم «کمکم کن» ...


هم‌نسلى که تلاش کرد شریف‌زاده باشد تا آقازاده، او احقاق حق را وفادارى به نسل خود می‌داند.


هم‌نسلى که رسم عاشقى را خوب به ارث برده است، هم نسلى که براى نفس کشیدن ماسک نمی‌زند، پا به میدان ستاره‌ها می‌گذارد و با صداى بلند فریاد می‌زند: من «قندون جهیزیه» هستم. بلکه هواى تازه‌اى برای تنفس استشمام کند.


هم‌نسلى که از سفره تلخ اضطراب بلند شد، براى دغدغه‌هاى نسل خودش، سفره شیرین امید، با چاشنى لبخند پهن کرد.


او از پیامبر مهربانى، درس عدالت آموخت و امروز زمانی فرا رسیده است تا آموخته‌هایش را ارائه کند. پیامبر اسلام به ما آموخت که در همه احوال به مردم نیکی کنیم و با محبت سخن بگوییم اما زمانی که با ظلم مواجه می‌شویم سکوت نکنیم و به دنبال حق خود باشیم...


بیاییم قبل از اینکه به او نمره قبولى یا مردودى بدهیم، یکبار فقط یکبار «قندون جهیزیه» را ببینیم.



هم‌نسل تو


بهرنگ علوى


شهریور نود و چهار


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب