ماجرای انتقاد رهبری از احمدینژاد در 14 خرداد سال 88 چه بود؟
به گزارش خبرنگار حوزه امام و رهبری گروه سیاسی خبرگزاری آنا، علیرضا شعبانشمیرانی در کتاب «فتنه تغلّب» ابعاد مختلفی از نظرات رهبر انقلاب در این ایام را آورده است که بخشی از آنها را بازنشر میکنیم.
شمیرانی نوشته است: ممکن است در مواجهه با این پرسش سال 88 بلافاصله مسئله «خس و خاشاک» به ذهن متبادر شود؛ در صورتی که مقصود این روایت از مسئلهسازیهای دولت وقت، این موضوع نیست، چرا که صرفنظر از اینکه در آن تجمع از چه ادبیاتی استفاده شد و مقصود از آن چه بود، اگر قرار باشد در مورد تجمع ۲۴ خرداد در میدان ولیعصر، پرسشی مطرح شود آن است که چرا آقای احمدینژاد بدون دعوت و هماهنگی در تجمع شرکت و سخنرانی کرد؟ بلکه مقصود از مسئلهسازی، اصرار بر استفاده از آقای مشایی در سمت معاونت اولی رئیس جمهور و مقاومت پرهزینه در برابر خیرخواهی رهبر انقلاب در آن شرایط بغرنج بود؛ یعنی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده بودند تا فتنه پابرجا بماند. یادمان نمیرود مسئله به عزل دو وزیر توسط رئیس جمهور هم منجر شد؛ در وضعیتی که کشور با تبعات امنیتی خطرناک ناشی از فتنه پس از انتخابات دست به گریبان بود، وزیر اطلاعات عزل میشود. این حاشیهسازیها ضمن اینکه مشکلات واقعی را بر سر راه دفع فتنه ایجاد میکرد، میتوانست به انحراف در تشخیص حق از باطل و شناخت راه از چاه منجر شود، حاشیه را بر متن حاکم کند و بخشی از انرژی نظام را متوجه خود کند که متأسفانه چنین شد.
اگر به بیانات آن زمان رهبر انقلاب مراجعه کنیم میبینیم که یکی از محورهای اصلی تأکید ایشان، تبیین و روشنگری نسبت به انتخابات و مسائل پیرامون آن بوده است. آقا در دیدارهای کاریشان هم مؤکداً از رؤسای قوا در مسئولان نهادهای مختلف میخواستند سکوت نکنند و با متانت و استدلال و البته صراحت و قاطعیت با جامعه بهویژه نخبگان سخن گویند. بر این اساس به مناسبت تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری که در آن جمعی از شخصیتها از سراسر کشور به تهران دعوت شده بودند، فرصت خوبی برای تأمین خواست ایشان مبنی بر تبیین مسائل مربوط به انتخابات بود؛ بنابراین جلسهای قبل از مراسم تنفیذ با حضور جمعی از اعضای خبرگان در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تشکیل میشود تا درباره مسائل انتخابات هماندیشی شود. در ابتدای جلسه آقای جلیلی شروع میکند به تبیین ابعاد پیچیده و خطرناک فتنه و راهکارهایی را برای روشنگری مطرح میکند و از علمای حاضر درخواست میکند، نظراتشان را بگویند. ابتدا آقای علمالهدی شروع به سخن میکند و فارغ از طرح موضوع جلسه میگوید: آقای جلیلی! چرا آقای احمدینژاد برای آقای مشایی حکم معاون اولی را زد؟ بعد آقای فاکر و آقای حسینی بوشهری و آقای سیداحمد خاتمی و غیره شروع میکنند از همین نوع مباحث را مطرح کردن و تقریباً وقت جلسه به مسئله آقای مشایی میگذرد؛ یعنی حاشیهسازی رئیس جمهور وقت، حتی ذهن و وقت این آقایان را که موضع صریح و درستی نسبت به فتنه داشتند، به خود مشغول میکند و مانع از تمرکز اذهان بر مسئله اصلی میشود. به عبارت دیگر، میتوان سؤال کرد آیا آقای احمدینژاد با مسئلهسازی در اوج فتنه ۸۸ (انتصاب آقای مشایی و عزل وزیر اطلاعات) خون تازهای در کالبد این اسب سرکش تزریق نکرد؟
بهعنوان سومین سرفصل به این مطلب اشاره میشود که در روزها و هفتههای پس از انتخابات، عدهای از خواص، دچار توهم و یا تغافل بودند و در جلسات خصوصی اظهار میکردند که چرا رهبری باید هزینه رفتارهای آقای احمدینژاد را بپردازد. این القائات نادرست حتی با ظاهری دلسوزانه به دفتر رهبر انقلاب هم رسیده بود؛ از جمله آنکه حدود دو هفته پس از انتخابات، ابوالفضل فاتح که از مشاوران آقای موسوی بود و با دفتر رهبر انقلاب نیز مراوده داشت، در دیدار با یکی از مسئولان دفتر با صحبتهای خود مدعی میشود که آقای مهندس معتقد است رهبری روی آقای احمدینژاد حساب زیادی باز کردهاند، درحالی که او نمیتواند کاری را که ایشان میخواهد برایشان انجام دهد. سال ۸۸ در جلسهای یکی از دولتمردان کنونی، برخی دیدگاههای انتقادی نسبت به حمایت آقا از رئیس جمهور را بازگو و خطاب به رهبر و انقلاب میگوید دوستان ما معتقدند با توجه به هزینههایی که آقای احمدینژاد برای کشور و رهبری ایجاد کرده و اینکه دغدغه حضرتعالی حمایت از گفتمان انقلابی بوده است و نه حمایت از شخص آقای احمدی نژاد، آیا امکان این وجود نداشت که فرد دیگری با گفتمان انقلابی را با هزینههای کمتر پیدا کرد و با سرمایهگذاری، او را وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری کرد؟
در ادامه رهبر انقلاب ضمن شرح چرایی و چگونگی حمایت از رؤسای جمهور و دولتهای مستقر از جمله اظهار داشتند: «از آقای احمدینژاد که من در طول این چهار سال حمایت کردم، همانطوری که شما نقل کردید از قول دوستان، همیشه حمایت از آن مطالبی بوده که در عمل او با اظهارات او معتقد بودم از اصالتهای انقلاب است. این چیزی بوده که خودم را موظف میدانستم که از اینها حمایت کنم؛ ما در طول آن دورههای قبل بهتدریج و گاهی با سرعت زیاد، گاهی با سرعت کم به سمت فراموش شدن بسیاری از مبانی انقلاب میرفتیم؛ این نه فقط در سطوح روزنامهای و مطبوعاتی بود، در سطوح بالا هم وجود داشت. ...از رؤسای جمهور من همیشه حمایت کردم.»
رهبر انقلاب در اوج دوران فتنه در جلسهای یادآوری کردند که دأب من این نبوده است که در جلسهای علنی و در حضور فرد مسئولی، از همان فرد انتقاد کنم و کارش را نادرست شمارم ولی در خطبههای نماز جمعه این کار را کردم و اقدام آقای احمدینژاد و مناظرههای انتخاباتی را نفی و از آن انتقاد کردم.
به گفته یکی از فرزندان رهبر انقلاب، ایشان که قبل از مناظرهها احتمال داده بودند، آقای احمدینژاد بنا دارد از اشخاصی نام ببرد، به طور مشخص آقای احمدینژاد را از این کار نهی کرده بودند. علاوه بر آن، در حرم امام خمینی (قدس سره) نیز قبل از اینکه رهبر انقلاب برای ایراد بیاناتشان در جایگاه قرار گیرند با ناراحتی به آقای احمدینژاد عتاب کردند: مگر من به شما نگفته بودم که از افراد اسم نبرید؟ چرا اسم بردید؟ نکته جالب دیگر اینکه پس از پایان بیانات رهبر انقلاب و به هنگام ترک حرم امام، آقای هاشمی رفسنجانی که از سخنان رهبر انقلاب خوشحال به نظر میرسید به یکی از فرزندان رهبر انقلاب میگویند صحبتهای آقا انصافاً خیلی خوب و کامل بود.
در سال ۷۶ هم آقای خاتمی در یکی از دیدارهایی که با رهبر انقلاب داشتند به ایشان میگویند: من ولایت فقیه را در چهارچوب قانون قبول دارم. آقا در پاسخ تأکید میکنند خیلی خوب است؛ ولی مطمئن باشید شما تقاضاهای زیادی در خصوص موافقت با برخی مجوزها بدون طی کردن روال عادی قانونی آن خواهید داشت. آقای خاتمی در دوره هشت سال رئیسجمهوری، بارها و به شکل مکتوب، در مواردی که مجوز قانونی معمول وجود نداشت، تقاضاهای مختلفی به اعتبار ولایت مطلقه از رهبر انقلاب میکنند و ایشان با آنها موافقت مینمایند؛ فلذا حقیقتاً مشخص نیست که چرا آقای خاتمی تاکنون به این موارد شهادت نداده و مانع از فضاسازیهای ناحق و غبارآلودگی فضا نشده است؟
انتهای پیام/4082/پ
انتهای پیام/