«دختر شینا» به چاپ نود و یکم رسید
به گزارش حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از حوزه هنری، کتاب «دختر شینا» خاطرات قدمخیر محمدی کنعان از زندگی مشترک با همسر شهیدش حاج ستار ابراهیمی هژیر همچنان با استقبال مخاطبان روبهروست؛ به طوری که این روزها چاپ نود و یکم آن توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.
بهناز ضرابیزاده از دل خاطرات قدمخیر محمدی کنعان از همسر شهیدش، حاج ستار ابراهیمی هژیر، کتابی نگاشت با عنوان «دختر شینا» که مورد تحسین خاص و عام قرار گرفته و میگیرد.
«دختر شینا» روایت زندگی دختری است که پدر و مادرش به خاطر حفظ اعتقاداتشان او را به کلاسهای مختلط مدارس قبل از انقلاب نفرستادند. دختری که چون مدرسه نرفت، بیسواد بود، اما باور و ایمان باثباتی داشت. دختری که آنقدر میایستد و میافتد و دوباره برمیخیزد تا جنگ را تحقیر کند و به همه نشان دهد که جهاد واقعی زن، تلاش در جهت تربیت درست فرزندان و حمایت از همسر در راه مبارزه با دشمنان دین و کشورش است.
«دختر شینا» در نوزده فصل روایت شده است که از دوران کودکی قدمخیر آغاز میشود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدمخیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگیاش را در پشت جبههها رقم زد و نامش بهعنوان همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر در تاریخ این کشور ماندگار شد.
در بخشی از این اثر میخوانیم: «کمی بعد با پنج بچه قد و نیمقد نشسته بودم سرخاکش باورم نمیشد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش میآمدند. از خاطراتشان با صمد میگفتند. هیچکس را نمیدیدم هیچ صدایی نمیشنیدم. باورم نمیشد صمد من آن کسی باشد که آنها میگفتند. دلم میخواست سریعتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچهها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچههایم را بو کنم. آنها بوی صمد را میدادند. هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد.»
انتهای پیام/4104/ن
انتهای پیام/