پاسخ کارگردان «تنهایی لیلا» به اعتراض شدید وکلا به این سریال
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از روزنامه شرق، تازهترین ساخته لطیفی بیش از آنکه به دلیل ویژگیهای مثبت این روزها سر زبانها باشد، به واسطه حاشیههایی که برای آن به وجود آمده مطرح میشود. از یک سو وکلا نسبت به پخش این سریال معترض شدهاند و از سوی دیگر تهمورث پورناظری آهنگساز نسبت به موسیقی استفاده شده در این کار معترض شده است.
محمدحسین لطیفی، کارگردان این سریال انتشار چنین نامهای را بیاهمیت میداند و از عملکرد خود چنین دفاع میکند:«وقتی تلویزیون به عنوان یک رسانه، ممیزیهای خودش را دارد، بنابراین تلویزیون باید جوابگوی هر قشر اعتراضکنندهای باشد.
البته من در خود سریال جواب وکلا را دادهام. دو جا «حسن پورشیرازی»، وکیل داستان را «آقای وکیل قلابی» خطاب میکند اما درهرحال من نهایتا باید پاسخگوی تلویزیون باشم و پاسخگوی هیچ قشر یا نهاد دیگری نیستم. چون اساسا یک کارگردان نمیتواند پاسخگوی همه اقشار جامعه باشد.
شاید من پسفردا در یک فیلم یا سریالی خواستم راننده تاکسیای را نشان بدهم که جیب مسافرش را میزند، آیا باید در قبال نمایش چنین چیزی به همه تاکسیداران و تاکسیرانی پاسخگو باشم؟ پس در این مملکت نباید هیچ حرفی بزنیم و هیچ نقدی کنیم، چون «همه خوبیم» دیگر و در هیچ قشری هم بد نداریم! آ
یا وکلایی که این نامه را نوشتهاند، حتی یک نفر را در صنف خود نمیشناسند که قانون را قلب کند؟ ما در فیلمها و سریالها یک نفر را از یک صنف یا قشر نمایش میدهیم و مسلما آن را به همه اهالی آن صنف یا قشر تعمیم نمیدهیم. یعنی الان مسلما در این سریال منظور من این نیست که همه وکلا قانون را قلب میکنند، من تنها یکی از وکلایی که این چنین است را نمایش دادهام».
در شرایطی که هنوز تعداد و نام امضاکنندگان این نامه مشخص نیست، سیدمهدی حجتی، وکیل دادگستری یکی از امضاکنندگان این نامه گفته: «بیش از ٣٥٠ نفر از وکلای عضو کانونهای وکلای دادگستری متعاقب شروع نمایش این سریال از شبکه سوم سیما، در حرکتی خودجوش و طی نامهای سرگشاده خطاب به رئیس سازمان صداوسیما مراتب اعتراض خود را به پخش چنین سریالی اعلام کردند که البته امضای همکاران مستمرا در حال افزایش است و متعاقبا تعداد دقیق وکلای امضاکننده این نامه منتشر خواهد شد».
کامبیز نوروزی، حقوقدان نیز، مخالف انتشار چنین نامهای است و درباره این اعتراض صنفی میگوید: «این نامه نه از نظر فرهنگی و نه از نظر حقوقی اساسا نامه مقبولی نیست. نه پایه حقوقی دارد و نه ارزش فرهنگی. بههرحال در یک اثر داستانی، کاراکترهایی وجود دارند و این کاراکترها هویتهایی دارند.
یکی از این هویتها، هویتهای شغلی و ممکن است آن کاراکتر با هویت و شغلی که دارد، شخصیت مثبت فیلم یا شخصیت منفی فیلم باشد و این انتخاب آفریننده اثر است. بنابراین اگر در یک اثر داستانی احیانا یک کاراکتر رفتگر یا یک کاراکتر پزشک وجود دارد یا یک کاراکتر مهندس یا یک وکیل، و این کاراکترها خوباند یا بد، آن خوبی و بدی اقتضای آفرینش اثر هنری است و تحمیل این قبیل محدودیتها تحت عنوان مسائل صنفی و شغلی مصداق بارز سانسور و جلوگیری از آزادی بیان است».
باید دید آیا یک اثر دارد مفهوم مورد نظرش را تعمیم میدهد یا نه؟ یعنی دارد میگوید همه پزشکان خوباند یا بد؟ یا میگوید تمام وکلا خوباند یا بد؟ یا این که فقط یک شخصیت ارائه میکند؟ که در این سریالی که من دیدم، ابدا تعمیم داده نمیشود. تعابیری که در این نامه به کار رفته، تعابیری است که یکسری شعارهای غیرواقعی را به ذهن میآورد.
چه کسی میتواند مدعی شود تمام وکلا خوباند؟ تمام مهندسان خوباند؟ و همه خوباند؟ در بین تمام مشاغل افراد خادم و افراد بدکار وجود دارند و این انتظار که با تمسک به پارهای شعارها، یک صنف یا گروه را مصون از انتقادات بدانیم، نه حقوقی است و نه با قواعد فرهنگی جور درمیآید».
انتهای پیام/