3 راهبرد لازم برای بهبود سریالسازی در تلویزیون
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، هفته گذشته و در پی دیدار جمعی از تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران سیما با رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیست و چهارم آبان ماه 1397، متن و تصویر دستنوشته رهبر انقلاب که حاوی نکات مهمی درباره وظایف جامعه هنری در قبال جنگ نرم همهجانبه دشمن علیه کشورمان بود، منتشر شد.
در همین ارتباط، محسن همتینژاد در گفتگو با خبرنگار آنا گفت: ما در میدان نبرد و جنگ تمامعیار رسانهای هستیم؛ باید برای این میدان، تدارکات ویژهای اندیشید. در نبرد فرهنگی و جنگ نرم، علاوه بر دفاع، باید موضع تهاجمی داشت. نکاتی که اخیراً رهبر معظم انقلاب یادآوری فرمودند، به منظور ترسیم بهتر این میدان جنگ است. کارهای زیادی در حوزه سریالسازی انجام شده است، اما این کارها به نظر ایشان و به نظر بسیاری از کارشناسان دلسوز، کافی نبوده و نیست.
کارشناس حوزه فرهنگ و رسانه اظهار کرد: وقت آن رسیده است که روی کیفیت سریالهای تلویزیونی هم تأمل بیشتری داشته باشیم. به نظر میرسد اشاره ایشان به محتوای تلخ بعضی از سریالها بود و این که این تلخی را باید جوری منعکس کرد که مخاطب را به غصه و گریه نیندازد؛ یا در مورد سریالهایی که درباره رژیم طاغوت ساخته میشود، باید نگاه هنرمندانه داشت. سبک زندگی ایرانی، هویت ایرانی، تاریخ دفاع مقدس و تاریخ ایران موضوعاتی است که شاید اقداماتی انجام شده باشد، امّا اینها کفایت نمیکند چرا که دشمن فعالانه در حال تولید است. این موضوعات باید هنرمندانه و با حمایت مدیران در قالب طرحها و فیلم نامههایی باکیفیت ساخته شوند.
در همین راستا، همتینژاد به سه راهبرد حمایتی، هدایتی و نظارتی اشاره کرد: منظور از سیاست حمایتی، حمایت از همه اقشار، همه فکرهای نو و مردمی است. ما نتوانستهایم از ظرفیتهای مردمی در رسانهها استفاده کنیم. ایدهها و فیلمهای کوتاهی که مردم میسازند خودش میتواند جریانساز شود. یکی از مشکلات ما این است که برنامهسازان را به تعدادی نام مشخص و خاص محدود کردهایم. از 10 سال پیش چند سریالساز قوی به تلویزیون اضافه شده است؟ چرا نتوانستیم آقای داود میرباقری را تکثیر کنیم. دایره سریالسازهای ما محدود است. شما الان به عنوانبندی سریالها و فیلمها نگاه کنید چند آدم جدید و فکر نو روی کار آمده است؟ چقدر از این فکرهای جدید حمایت میشود؟ ما مشغول کارهای روزمره شدهایم و نمیتوانیم برآورد دقیقی از میدان نبرد داشته باشیم.
وی بیان کرد: در زمینه سیاستهای هدایتی، باید این نکته را بگویم بعضی از دوستان هنرمند اصلاً نمیدانند برای چه رسانه و چه قالبی برنامه میسازند؟ برای کدام جامعه هدف و چه گونه سبک زندگی میسازند؟در بخش عمدهای از سریالهای تولید شده، آن چه به عنوان سبک زندگی ارائه میشود، با سبک زندگی مخاطبان کاملاً متفاوت است؛ در نتیجه مخاطب نمیتواند با آن ارتباط بگیرد. میتوان گفت در این زمینه در جاهایی خوب رفتار نکردیم، یعنی ارزیابی درستی از جامعه مخاطب خودمان نداشتهایم.
همتینژاد درباره سومین راهبرد هم گفت: نظارت از لحظه اول و همپای طرح ایده باید شروع شود، امّا نظارت بر تولید سریالها معمولاً آخر کار و یا در هنگام پخش اعمال میشود. در حالی که نظارت، یک اهرم سلبی نیست ، بلکه همراه و جزیی از خود سریال است.
وی اظهار کرد: ما در تلویزیون از بعد محتوایی سه نوع سوژه داریم: عارضه، آسیب و بحران. اشکال کار اینجاست که ما روی خط آسیبها کار میکنیم. چون احساس میکنیم جذاب است و مردم دوست دارند. همانطور که خیلیها علاقه دارند صفحات حوادث روزنامهها را بخوانند. از سوی دیگر مدیران فرهنگی ما به کارهای زودبازده علاقه دارند. به دنبال استراتژی پنج یا 10 ساله نیستند و نتیجه این نگاه ، همان کمّیگرایی است.
کارشناس حوزه فرهنگ و رسانه افزود: در چینش پخش سریالها هم مشکل داریم. وقتی در یک مقطع خاص، سریالهای تلویزیونی را رصد میکنید، میبینید محتوای همه سریالها غمگین یا کمدی میشود. این نشان میدهد که ما سیاستگذاری درستی نداریم. وقتی چند سریال که ژانرهایش به هم نزدیک است را همزمان پخش میکنیم، مخاطب را پس میزند. در صورتی که اگر چیدمان پخش سریال درست باشد، میتواند ارزش افزوده ایجاد کند.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/