مجلس از وزرا و مسئولان متولی اشتغال توضیح بخواهد
به گزارش خبرنگار حوزه مجلس گروه سیاسی خبرگزاری آنا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز صبح ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل 44 قانون اساسی در مورد آسیب شناسی وضعیت شاغلان و بیکاران با رویکرد حمایتی را در دستور کار داشتند.
علی صباغیان در تذکری در رابطه با این گزارش اظهار کرد: در این گزارش زحمت زیادی کشیده شده و آمارهای خوبی داده شده، اما باید بدانیم که در ادامه چه خواهد شد؟
نماینده مردم مهریز و بافق تصریح کرد: مجلس در مقابل این گزارشها چه وظایفی برعهده دارد؟ وقتی گزارش میگوید که 53 درصد نیروی کار جامعه بیمه نبودهاند، کسانی که نتوانستهاند بیمه خود را پرداخت کنند و کارفرما آنان را بیمه نکرده است و اکثراً هم حقوق 500 هزار تومانی داشتند و در سختترین شرایط درمانی زندگی کردند وظیفه ما چیست؟ این گزارش نشان میدهد جامعه شاغلین ما مورد توجه قرار نمیگیرند.
وی با بیان اینکه حداقل کاری که میتوان کرد این است که مسئولانی که متولی این کار بودهاند پاسخگو باشند، گفت: صرف قرائت گزارش، راه به جایی نمیبرد؛ مردم انتظار دارند مسئولان دولتی و متولی به این موضوع ورود کنند.
صباغیان خطاب به مسعود پزشکیان که ریاست جلسه را برعهده داشت تصریح کرد: مجلس متولی رسیدگی به این مشکلات است و باید از دستگاهها بخواهد و من معتقدم هیأت رئیسه مجلس هم به وظیفه خود عمل نکرده است. چرا از وزرا و دستگاههای مسئول توضیح نمیخواهید.
نماینده مردم مهریز و بهاباد و خاتم تأکید کرد: بچههایی که پدرانشان بیمه نیستند، وضعیت تحصیلشان چگونه است و خوراک و مسکنشان به چه صورت است؟ لذا برای این گزارش تصمیمگیری کنید.
به گزارش آنا، خلاصه گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل 44 قانون اساسی در مورد آسیب شناسی وضعیت شاغلان و بیکاران با رویکرد حمایتی روز 30 آبان به شرح زیر در صحن علنی مجلس قرائت شد:
بسمه تعالی
گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل 44 قانون اساسی در مورد آسیب شناسی وضعیت شاغلان و بیکاران با رویکرد حمایتی
هدف از این ارائه آن است که برنامهریزان و سیاستگذاران را به سرنوشت شاغلین و سطح معیشتی آنها حساس کرده و ضرورت اتخاذ سیاستهای حمایت از شاغلین و بیکاران نیازمند پیشنهاد داده شود.
بدیهی است که بررسی وضعیت بازار کار ایران نشان میدهد که مهمترین چالشهای موجود در بازار کار در شرایط فعلی، نرخ مشارکت پایین و افزایش جمعیت غیرفعال بالاخص در زنان و جوانان، نرخ بیکاری بالای نیروی کار جوان و تحصیلکرده، افزایش میانگین سنی جمعیت شاغل و مشکلات صندوقهای بازنشستگی، وضعیت بحرانی شاخصهای اشتغال در برخی استانها و عدم تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار تحصیل کرده میباشد.
بهعنوان مثال: نرخ بالای بیکاری جوانان: بررسی آمار و اطلاعات نشان میدهد که نرخ بیکاری کل کشور در سال 1396 رقمی معادل 12.1 بوده و در تابستان 1397 به 12.2رسیده است که نسبت به فصل مشابه(تابستان 1396 ) در سال قبل 0.7 درصد افزایش داشته است.
نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله در سال 1396 نیز 28.4 درصد بوده است و در تابستان 1397 به 27.2 درصد رسیده است و نسبت به فصل مشابه در سال قبل 0.3 درصد افزایش داشته است. همچنین نرخ بیکاری جوانان شهری در سال 1396، 31.9درصد بوده است . این نرخ در تابستان 1397 به 31.5 درصد رسیده است که نسبت به فصل مشابه در سال قبل 0.7 درصد افزایش داشته است. به عبارت دیگر از هر سه نفر جوان شهری جویای کار تقریباً یک نفر بیکار است.
نرخ بالای بیکاری فارغ التحصیلان: نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی در سال 1396 در حدود 19.4 درصد بوده است؛ این نرخ در تابستان 1397 به 18.7 درصد رسیده است و نسبت به فصل مشابه در سال قبل 0.8 درصد کاهش داشته است.
پایین بودن نرخ مشارکت و افزایش جمعیت غیرفعال: یکی از مهمترین معضلات کنونی بازار کار، افزایش تعداد جمعیت غیرفعال میباشد. این افراد نه جزئی از شاغلین محسوب میشوند و نه بیکاران. بهطوریکه در تابستان 1397 در حدود 60 درصد از جمعیت در سن کار جزء جمعیت غیرفعال بودهاند و 40 درصد از جمعیت در سن کار جمعیت فعال بوده است.
نرخ مشارکت در فصل تابستان 1397 ، از 34.1 درصد(استان سیستان و بلوچستان) تا 46.8 درصد(استان خراسان شمالی) متغیر است.
افزایش میانگین سنی جمعیت شاغل: شواهد نشان میدهد میانگین سنی جمعیت شاغل افزایش یافته و تمرکز سنی جمعیت شاغل به سمت گروههای سنی بالاتر سوق نموده است. این موضوع میتواند در سالهای آتی و با نزدیک شدن گروههای سنی 30 تا 39 سال فعلی به سنین بازنشستگی مسئله آفرین باشد.
عدم توازن منطقهای بیکاری: بررسی آمارهای نرخ بیکاری در استانها به تفکیک گروههای سنی جوان، زنان و تحصیلکردگان نشان میدهد اولاً تفاوت در نرخ بیکاری استانها بسیار زیاد است و ثانیاً وضعیت بیکاری جوانان، زنان و بهخصوص جوانان و زنان تحصیلکرده در برخی استانهای کشور (عمدتاً استانهای غربی و مرزی ) بسیار نامناسب است. در برخی از این استانها نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده در بازه 50 تا 63 درصد است و درخصوص زنان جوان تحصیلکرده نرخ بیکاری همین استانها به بازه 63 درصد تا 78 درصد میرسد.
افزایش عدم تطابق شغلی: بر اساس آمارهای طرح نیروی کار کل کشور از میان 3 میلیون 200 هزار بیکار در سال 1396 تقریبا 1 میلیون و 400 هزار نفر تحصیلات دانشگاهی داشتهاند که معادل 43 درصد از کل بیکاران است. این نسبت در تابستان 1397 به 39.5 درصد رسیده است و نسبت به فصل مشابه در سال قبل0.1 درصد افزایش داشته است. در سال 1396 در حدود 23 درصد از شاغلان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند .این نسبت در تابستان 1397 به 23.8 درصد رسیده است و نسبت به فصل مشابه در سال قبل 2.7 درصد افزایش داشته است.
همین امر بهخوبی نشاندهنده عدم تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار تحصیلکرده است. طی دهه گذشته افزایش پوشش تحصیلات دانشگاهی روندی صعودی داشته و در مقابل بخش تقاضای نیروی کار نتوانسته است مشاغلی متناسب با این سطح از تحصیلات ایجاد کند. یکی از نتایج این عدم تعادل افزایش سطح تحصیلات جمعیت بیکار (بالاخص در میان زنان جوان) بوده است. نتیجه دیگر این عدم تعادل افزایش عدم تطابق نیروی در سن کار و مشاغل موجود بوده که در استانهای که بخش خدمات و صنعت از سهم بالایی برخوردار نیستند، نمود بیشتری یافته است. همچنین فاصله متوسط سالهای تحصیل جوانان و زنان از سطح تحصیلات مورد نیاز مشاغل موجود در برخی از استانهای کشور به نزدیک به 10 سال رسیده است که نشان میدهد در صورت عدم تغییر ساختار تولید و تقاضای نیروی کار در این مناطق طی سالهای آتی، امکان یافتن شغل برای افراد بیکار این گروهها تقریباً ناممکن خواهد شد.
روند فزآینده اشتغال ناقص: افراد دارای اشتغال ناقص شامل تمام شاغلانی است که در هفته مرجع، حاضر در سر کار یا غایب موقت از محل کار بوده، به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیـدا نکردن کار با ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیرکاری و ... کمتر از 44 ساعت کار کرده، خواهان و آمـاده برای انجام کار اضـافی در هفته مرجع بودهاند. بررسی دادههای سری زمانی موجود برای نرخ اشتغال ناقص در کشور در سالهای 1384 تا 1396 مشاهده میشود در طی این سالها نرخ مذکور بین 6 الی10.4درصد بوده است. نکته قابل توجه این است که اختلاف نرخ اشتغال ناقص بین زنان شهری و روستایی بسیار کم است درحالی که بهطور متوسط مردان روستایی بهمراتب بیشتر از مردان شهری دچار اشتغال ناقص هستند. همچنین نرخ اشتغال ناقص برای گروههای سنی جوان بالاتر از سایر گروههای سنی است.
عدم تطابق تحصیلی در بین زنان: پدیده عدم تطابق تحصیلی در بین نیروی کار زن با شدت بیشتری نسبت به مردان در بازار کار ایران بروز یافتهاست. در سال 1384، 22 درصد از زنان شاغل دارای مدارک تحصیلی دانشگاهی بودهاند که این نسبت در سال 1396 به حدود 40 درصد رسیده است و در تابستان 1397 به 39.3 درصد رسیده است و نسبت به فصل مشابه در سال قبل 3.7 درصد افزایش داشته است.
در مقابل سهم افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در بین بیکاران زن از 36 درصد در سال 1384 به 72 درصد در سال 1396 افزایش یافتهاست این نسبت در تابستان 1397 به 64.2 درصد رسیده است که نسبت به فصل مشابه در سال قبل 0.1 درصد افزایش داشته است. نرخ بیکاری زنان جوان تحصیلکرده در سال 1396 ، 30 درصد بوده است. این نرخ در تابستان 1397 به 28.8 درصد رسیده است که نسبت به فصل مشابه در سال قبل 1.6 درصد کاهش داشته است.
از سوی دیگر محاسبات نشان میدهد که برای حفظ نرخ بیکاری کنونی و بدتر نشدن شرایط از وضعیت فعلی، باید سالیانه بهطور متوسط 685 هزار شغل ایجاد شود که این خود یکی از بالاترین رکوردهای اقتصاد ایران از منظر اشتغالزایی به حساب میآید. این درحالی است که در برنامه ششم 955 هزار خالص اشتغال سالیانه پیشبینی شده است که با توجه به شرایط بازار کار و واقعیات موجود، بسیار دور از واقع بهنظر میرسد. بهخصوص آنکه در سیاستهای اشتغالزایی دولت، راهبردهای مشخصی که متضمن تحول در بازار کار و ایجاد اشتغال باشد، دیده نمیشود.
اما هرچند که پرداختن به مسائل فوق باید جزو اولویتهای اصلی کشور باشد با این حال بررسی وضعیت شاغلین نشان میدهد تنها دغدغه مسئولین کشور نباید پرداختن به مسائل فوق و ایجاد اشتغال باشد. زیرا بررسی وضعیت معیشتی شاغلین بازار کار نشان میدهد که درحال حاضر جمع کثیری از شاغلین در تأمین نیازهای اساسی و حداقل معیشت دچار مشکل هستند. به عبارت دیگر هرچند این افراد براساس محاسبات بازار کار، شاغل بهحساب میآیند اما در امرار معاش تفاوتی با یک فرد بیکار ندارند و نیازمند توجه و حمایت هستند. لذا در تشریح وضعیت بازار کار نمیشود صرفاً به شاخصهای رسمی بازار کار بسنده نمود و با فرض ایجاد اشتغال و شاغل شدن افراد و بهبود روند شاخصهای فوق الذکر نمیتوان ادعا کرد که چالشهای بازار کار مرتفع شده است زیرا این اطمینان وجود ندارد که با ایجاد شغل، یک فرد امکان تأمین حداقل معیشت را داراست یا خیر؟
بهعنوان مثال طی سالهای 1384 تا 1395، بهطور متوسط 37درصد از شاغلین بیمه بودهاند و 63 درصد از شاغلین فاقد بیمه هستند و 61 درصد از سرپرستان خانوارهای فقیر شاغل در بخش مشاغل مزد و حقوق بگیر بخش خصوصی، 14.25 درصد بهعنوان کارکن مستقل در بخش کشاورزی و 18.73 درصد بهعنوان کارکن مستقل در بخش غیرکشاورزی مشغول به کار هستند و بخشی از کارگران شاغل در کارگاههای صنعتی زیر خط فقر و با دستمزد پایین مشغول به کار میباشند و به لحاظ میزان درآمد، تفاوت قابل توجهی با بیکاران ندارند.
لذا علیرغم اینکه اصول بیستوهشتم، بیستونهم و چهلوسوم قانون اساسی بر وظیفه دولت بر ایجاد امکان اشتغال و همچنین برخورداری همگان از تأمین اجتماعی، بیمه و تأمین نیازهای اساسی تصریح دارد و با وجود تلاشهای قانونی و اجرایی صورت گرفته طی چهار دهه گذشته، همچنان بخشی از جامعه یا از فرصت شغلی بیبهرهاند یا علیرغم شاغل بودن از تأمین نیازهای اساسی، دستمزد مکفی و پوشش تأمین اجتماعی محروم هستند.
مهم ترین دلایل این رویداد میتواند محورهای زیر باشد:
دستمزد پایین
فقدان تعریف مبتنیبر وضعیت اجتماعی شاغلین و بیکاران،
ضعف سیاستها و قوانین حمایت از شاغلین و بیکاران
فقدان متولی مشخص در حمایت از شاغلین و بیکاران و عدم تقسیم کار روشن بین دستگاهی،
ضعف نظارت و پاسخگوی در حوزه احکام قانونی موجود
که در ذیل به هریک مبسوط پرداخته میشود:
1.دستمزد پایین:
یکی از مهمترین علل وجود شاغلین نیازمند حمایت دریافت دستمزدهای پایین توسط شاغلین است. متأسفانه در طرح آمارگیری نیروی کار که توسط مرکز آمار ایران اجرا میشود سؤالهای مربوط به دستمزد افراد شاغل حذف شده است و بنابراین نمیتوان اطلاع درستی نسبت به وضعیت درآمدی نیروی کار شاغل در کشور داشت. با این حال بررسی آمار "کارگاههای صنعتی 10 نفرکارکن و بیشتر" نشان میدهد که در سال 1393، کارگران در 198 بنگاه صنعتی کمتر از 500 هزار تومان در ماه دستمزد دریافت میکنند. هر چند که نسبت به سال 1391 و 1392، تعداد بنگاههای با دستمزد پایین رو به کاهش و بنگاههای با دستمزد بالا رو به افزایش میباشد. با این حال وضعیت نشان میدهد که بخشی از کارگران شاغل در کارگاههای صنعتی زیر خط فقر و با دستمزد پایین مشغول به کار میباشند و به لحاظ میزان درآمد، تفاوت قابل توجهی با بیکاران ندارند.
2.فقدان تعریف مبتنی بر وضعیت اجتماعی شاغلین و بیکاران :
بنا به تعریف سازمان جهانی کار (ILO) جمعیت شاغل اینگونه تعریف میشود:
«جمعیت شاغل: تمام افراد 10ساله و بیشتر (یا 15ساله و بیشتر) که در طول هفته مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا بهدلایلی بهطور موقت کار را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند».
این تعریف شاخصی بین المللی جهت بررسی وضعیت بازار کار کشورها و مقایسه آنها با یکدیگر میباشد. تعریف ILO، دارای ماهیت اقتصادی است و در آن ارزش افزوده حداقل یک ساعت فعالیت به حساب آید اما بدیهی است که این شاخصها و متغیرها نمیتواند مسائل و مشکلات اجتماعی و سطح معیشتی شاغلان و بیکاران را به تصویر بکشاند و ازآنجا که هدف، برنامهریزی و سیاستگذاریها برای رفع مسایل و چالشهای اجتماعی و معیشتی مردم است لذا پیشنهاد میشود که تعاریفی مبتنیبر این چالشها و مشکلات اجتماعی و جدای از تعریف استاندارد بیان شده و شاخصهای مربوط به آن احصا شود. ازجمله این موارد، تعاریف مبتنی بر کار شایسته میباشد. که در آن شاخصهایی نظیر شایستگی کار از منظر اسلام، شایستگی کار از نگاه کارگر، شایستگی محیط کار، شایستگی کار از نگاه کارفرما مورد توجه قرار میگیرد.
البته در ماده (101) قانون برنامه چارم توسعه اقتصادی، ماده (25) قانون برنامه پنجم توسعه، بند «ز» ماده (4) و بند «الف» ماده (120) قانون برنامه ششم توسعه، ضوابط تدوین و اجرای سند کار شایسته پیشبینی شده است اما تاکنون محقق نشده است.
3.عدم احصای شاخصهای ترکیبی در راستای حمایت از شاغلین و بیکاران:
در حال حاضر سازماندهی نظام اطلاعات بازار کار بهنحوی است که ازهمه ظرفیتهای آماری موجود نظیر تأمین اجتماعی، مالیات، فنی و حرفهای، آموزشوپرورش و آموزش عالی و... استفاده نمیشود. عدم همکاری و هماهنگی سایر دستگاههای اجرایی تولید داده با مرکز آمار ایران مشهود است. بهعنوان نمونه در تحلیل جمعیت شاغل و بیکار براساس آمار و اطلاعات بازار کار تنها ویژگیهایی نظیر جنس، سن، منطقه و ... مورد توجه قرار میگیرد و شاخصهایی که نمایانگر میزان حمایت از شاغلین و بیکاران و یا وضعیت معیشتی شاغلین و بیکاران باشد، وجود ندارد. در فرآیند تهیه و تولیددادهها، طرف تقاضای بازار کار پوشش داده نمیشود. در پرسشنامههای طرح آمارگیری از نیروی کار، دستمزد یا درآمد نیروی کار مورد پرسش قرار نمیگیرد .مشکل دیگر، ارائه و ساخت شاخصهای مرکب از متغیرهاست که بهدرستی شناسایی، احصا و ارائه نشدهاند. بهعنوان مثال میتوان شاخصهای متعددی ازجمله اشتغال رسمی و غیررسمی، بیکاری پنهان، کار شایسته و ... را تعریف و ارائه کرد.
4.فقدان سیاستها و قوانین حمایت از شاغلین و بیکاران:
بررسی طرحها و سیاستهای بازار کار نشان میدهد که تمرکز غالب این سیاستها، بر اشتغالزایی صرف بوده و فرآیند بعد از اشتغالزایی، سرنوشت شاغلین و بیکاران، حمایت و آموزش و... توجهی نمی شود. .همچنین در این سیاستگذاریها عوامل مهمی ازجمله ثبات اقتصاد کلان، محیط و کسبوکار، تحولات روابط تجاری و منطقهای، نظام تأمین مالی، سیاستهای مالی و شریط بودجهای دولت، توازن منطقهای و آمایش سرزمین و بسیاری دیگر از ابعاد و حوزههای سیاستگذاری یک اقتصاد نادیده گرفته میشود و رویه کلی این سیاستها، تزریق منابع مالی و ایجاد حجمی از تعهدات مالی بر دوش دولت و سیستم بانکی بوده و علاوه بر این اولویتبندی مشخصی در ارائه تسهیلات و تزریق منابع، نظارت کافی بر نحوه مخارج منابع تزریق شده وجود نداشته و پاسخگویی بسیار کمرنگ است.
5.فقدان متولی مشخص در حمایت از شاغلین و بیکاران:
با آنکه در شرح وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بر تعیین سیاستها و راهبردهای اشتغال و برنامهریزی مربوط به آن در چارچوب برنامهها و سیاستهای کلان دولت، تأکید شده است.
اما بررسیها نشان میدهد که در کشور، نحوه هماهنگی و تعامل بین نهادهای ذیربط در حوزه اشتغالزایی و حمایت از شاغلین و بیکاران مشخص نیست. بهعنوان مثال برنامههای مختلفی ازجمله حمایت از اشتغال، اشتغال نیازمندان، خوداشتغالی، آموزش برای اشتغالزایی، حمایت از اشتغال و کارآفرینی و اشتغال زندانیان در دستگاههای متعددی نظیر وزارت کار، کمیته امداد، بهزیستی، سازمان فنیوحرفهای، بسیج سازندگی، وزارت علوم و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور، سازمان تأمین اجتماعی، بنیاد ملی نخبگان و .. اجرا و سالیانه منابعی از بودجههای سالیانه را به خود اختصاص میدهد اما تاکنون عملکرد مشخصی از این برنامهها و فعالیتها منتشر نشده است و جهتگیری و چگونگی هزینهکرد این منابع نامشخص است.
ازسوی دیگر همچنین پراکندگی و تنوع برنامهها نشان میدهد دستگاههای اجرایی فوقالذکر فاقد برنامه و استراتژی هماهنگ هستند و یک دستگاه مسئول و پاسخگو بهعنوان متولی سیاستهای حمایت از شاغلین و بیکاران در کشور وجود ندارد.
جمع بندی:
در نهایت بر اساس آسیب شناسی بهعمل آمده، احکام قانونی پیشنهادی برای بهبود شرایط و در راستای حمایت از شاغلین و بیکاران نیازمند حمایت ارایه میگردد که به شرح زیر می باشد:
1.مرکز آمار ایران، در پرسشنامه طرح آمارگیری از نیروی کار، میزان دستمزد و حقوق دریافتی را به سؤالات پرسشنامه اضافه نماید.
2.وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سند ملی کار شایسته، تعاریف و شاخصهای مربوط را ظرف یکسال تهیه نماید و مرکز آمار ایران، براساس تعاریف فوق، شاخصهای کار شایسته را محاسبه و منتشر نماید.
3.وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نظام آمار و اطلاعات بازار کار را با پوشش کامل و امکان رصد تعامل نظامهای آموزشی، تولیدی، تأمین اجتماعی، فنیوحرفهای فراهم نماید.
4. ستادی در وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بهمنظور ایجاد هماهنگی بین بخشی و دستگاهی متناسب با میزان بودجه و اعتبارت دریافتی برای حمایت از شاغلین و بیکاران تشکیل گردد.
انتهای پیام/4034/ن
انتهای پیام/